71. و كسانى كه كفر ورزيده اند، گروه گروه به سوى [آتش شعله ور ]دوزخ رانده مى شوند؛ تا آن گاه كه به آن برسند، درهايش [به روى آنان ] گشوده گشته و نگهبانان آن به آنان مى گويند: مگر [پيامبران و] فرستادگانى از خودتان به سوى شما [تيره بختان ]نيامدند كه آيات پروردگارتان را براى شما بخوانند و شما را به ديدار امروزتان بيم دهند؟! [آن كفرگرايان و اصلاح ناپذيران ]مى گويند: چرا؛ امّا سخن [و وعده ]عذاب بر كفرگرايان لازم آمده است.72. [آن گاه به آنان ] گفته مى شود: [اينك ] از درهاى دوزخ وارد شويد در حالى كه در آن ماندگار خواهيد بود؛ و [راستى ]چه بد [جايى ] است منزلگاه تكّبرورزان [و سركشان ]!73. و آن كسانى كه از پروردگارشان پروا كردند، گروه گروه به سوى بهشت [پرطراوت و زيبا] بُرده مى شوند؛ تا آن گاه كه بدان برسند و درهايش [بر روى آنان ] گشوده گردد و نگهبانان آن به آنان بگويند: درود بر شما! پاك بوديد [و خوش آمديد]؛ در آن وارد شويد [و در آنجا] ماندگار باشيد! [آن گاه است كه هماره از نعمت هاى جاودانه بشهت و مهر خدا بهره ور خواهند شد].74. و [آن سعادتمندان سرفراز] مى گويند! ستايش از آن خداوندى است كه وعده اش را بر ما راست گردانيد، و اين زمين [پرطراوت بهشت ] را به ما به ميراث داد؛ از هر كجاى اين بوستان [پهناور و پرنعمت ] كه بخواهيم جاى مى گيريم؛ و [راستى كه ] چه نيك است پاداش عمل كنندگان!75. و [در آن روز] فرشتگان را حلقه زده بر گرداگرد عرش مى بينى، در حالى كه با ستايش پروردگارشان تسبيح مى گويند؛ و [بر هيچ كس در آن روز بزرگ ذره اى ستم نمى رود، بلكه ]در ميان آنان براساس حق [و دادگرى ] داورى مى گردد، و گفته مى شود: ستايش از آنِ خداوند، كه پروردگار جهانيان است.
نگرشى بر واژه ها
«سيق»: اين واژه از ريشه «سوق» به مفهوم انگيزش و به حركت آوردن است، و از همين ريشه و باب است كه مى گويند: سختى بر يك سياق جارى است، چرا كه بر يك سبك و شيوه در جريان است. و نيز «سوق» به مفهوم بازار نيز آمده است، چرا كه در آنجا خريد و فروش در جريان است و در يك جهت پيش مى رود.«زُمر»: به مفهوم «گروه ها» آمده است. اين واژه جمع «زُمره» به مفهوم گروه و دسته اى است كه صدايشان بسان صداى «نى» و يا «سرود» به سبك ويژه اى طنين انداز مى گردد؛ و «مزامير» داود(ع) نيز از همين ريشه است كه به مفهوم سرودها و آوازهاى دلپذير و دلنشين آمده است.«خزنة»: اين واژه جمع «خازن» به مفهوم حافظ و نگهبان آمده و از ريشه «خزن» برگرفته شده است.
تفسير
به سوى سرنوشت سياه
در آيات پيش سخن از داورى ميان مردم در روز رستاخيز بود اينك در ادامه آيات در اشاره به حال و روز كفرگرايان مى فرمايد:وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًاو كسانى كه كفر ورزيده اند در روز رستاخيز گروه گروه با تندى و خشونت به سوى آتش شعله ور دوزخ رانده مى شوند.حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَاتا آن گاه كه به دوزخ مى رسند درهاى چندگانه آن بر روى آن تيره بختان گشوده مى شود.وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا و نگهبانان آتش از سر نكوهش و سرزنش، به خاطر كردار ناپسندشان به آنان مى گويند: آيا پيامبرانى از خود شما انسانها به سويتان نيامدند كه آيات پروردگارتان را بر شما تلاوت نموده و هماره باران دليل و برهان را بر دل و جانتان ببارانند و شما را از عذاب سهمگين روز رستاخيز هشدار دهند؟!قَالُوا بَلَى وَلَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ آنان در پاسخ مى گويند: چرا، پيامبرانى از سوى پروردگارمان آمدند و آيات انسان ساز و دل انگيز خدا را هماره بر ما تلاوت كردند و ما را دلسوزانه و خيرخواهانه از اين روز بزرگ و سهمگين و از اين سرنوشت سياه هشدار دادند، چرا! امّا فرمان عذاب و كيفر خدا بر كفرگرايان لازم آمد، چرا كه ذات پاك او از اين موضوع خبر داده و هماره به بندگانش در اين مورد هشدار داده بود. او مى دانست كه چه كسى كفر مى ورزد و به آن ادامه مى دهد؛ از اين رو كيفر كفرگرايان و حق ستيزان را بر خود واجب ساخهت بود؛ و روشن است كه هر آنچه او خبر داده و وعده فرموده و مقرر داشته است، سرانجام تحقق خواهد يافت و در وعده هاى او هرگز تخلّف راه ندارد، اين سرنوشت سياه و شوم ما كفرگرايان، درست هماهنگ با همان چيزى است كه خدا خبر داده بود و مى دانست.قرآن پس از ترسيم اين پرسش و پاسخ نگهبانان آتش و دوزخيان تيره بخت مى افزايد:قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هنگامى كه به آستانه آتش مى رسند، به آنان گفته مى شود: از درهاى دوزخ درآييد كه هماره در آن ماندگار هستيد و براى عذاب و كيفر شما پايانى نيست.گوينده اين گفتار، همان نگهبانان آتش دوزخ مى باشند كه از فرشتگانند و خدا آنان را بر آن كار گماشته است.فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ و راستى كه چه بد قرارگاه و جايگاهى است آنجايى كه سركشان و حق ستيزان و كسانى كه از پذيرش حق تكبر مى ورزيدند بايد بمانند!
سرنوشت شكوهبار پرواپيشگان
در ادامه آيات، در اشاره به حال و روز پرواپيشگان در روز رستاخيز مى فرمايد:وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا و آن كسانى كه در زندگى پرواى خدا را پيشه ساختند و از پروردگارشان حساب بردند با شكوه و احترام فراوان و به صورت گروه گروه به سوى بهشت پرطراوت و زيباى خدا رهنمون مى گردند.در آيه ديگرى در مورد اينان مى فرمايد: «يوم نحشر المتقين الى الرحمن وقداً»(157)و روزى را به ياد آور كه پرواپيشگان را به سوى خداى مهربان گروه گروه برمى انگيزيم.به كار رفتن واژه «سيق» در آيه مورد بحث در مورد پرواپيشگان، به خاطر هماهنگى با آيه پيش است كه حال و روز دوزخيان را بيان مى كند، و اين واژه بسان واژه بشارت و نويد است كه هم در مورد كفرگرايان به كار رفته است و هم در مورد توحيدگرايان و شايسته كرداران، امّا روشن است كه در باره دوزخيان نويد آتش و عذاب است و مى فرمايد: فبشرهم بعذاب اليم(158) پس آنان را به عذاب دردناك نويد ده، امّا در مورد بهشتيان نويد از خير و نعمت جاودانه و ماندگار مى باشد.حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَاتا اينكه پرواپيشگان به آستانه درهاى بهشت برسند و درهاى آن به روى آنان گشوده شود...به باور پاره اى منظور اين است كه: پيش از رسيدن آنان به آستانه بهشت پرطراوت و نعمت، درهاى آن براى آنان گشوده مى شود و شمار درهاى بهشت نيز هشت در مى باشد.از پيامبر گرامى آورده اند كه فرمود:انّ فى الجنة ثمانية ابواب منها باب يسمى الرّيان لا يدخل، الاّ الصّائمون.(159)بهشت هشت درب دارد كه يكى از آنها را «ريان» ناميده اند، آن درب ويژه روزه داران است و كسى جز آنان از آن درب وارد بهشت نمى گردد.وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَيْكُمْ و نگهبانان بهشت در پيشوازشان به آنان بگويند: درود و سلام بر شما باد...منظور از اين بيان و سلام اين است كه: سلامتى و عافيت از سوى خدا نثارتان باد! و آنان بدان جهت اين درود و خوش آمد را مى گويند كه بدين وسيله بر سرور و شادمانى بهشتيان بيفزايند.به باور پاره اى منظور از اين بيان و سلام اين است كه آنان را به سلامت و نجات از آفت و عذاب خبر داده و بدين وسيله به آنان نويد مهر و نعمت بدهند.طِبْتُمْ در اين مورد ديدگاه ها متفاوت است:1- به باور برخى منظور اين است كه: شما مردم پرواپيشه با كردار شايسته و نيكى كه در زندگى در پيش گرفتيد در دنيا پاك و پاكيزه شديد و خويشتن را اصلاح كرديد.2- امّا به باور برخى ديگر منظور اين است كه: با ورود به بهشت پرطراوت و زيبا پاك و پاكيزه شديد.3- از ديدگاه «قتاده» از آنجايى كه بهشتيان پيش از ورود به بهشت پرطراوت و پرنعمت خدا، با آمرزش و حتى جبران حقوق پايمال شده برخى به وسيله برخى ديگر پاك و پاكيزه مى گردند، نگهبانان بهشت به هنگام استقبال آنان در آستانه بهشت مى گويند: درود بر شما باد كه پاك و پاكيزه شديد!4- و از ديدگاه «ابن عباس» منظور اين است كه: جايگاهتان پاك و پاكيزه گرديد!5- و پاره اى در اين مورد برآنند كه: در روز رستاخيز هنگامى كه مردم با ايمان و پرواپيشه به آستانه بهشت مى رسند، آنان را به كنار چشمه اى ويژه هدايت مى كنند، و آنان، هم از آب گوارا و دلپذير آن مى نوشند و هم خويشتن را در آن مى شويند و بدين وسيله خداى توانان برون و درون آنان را به گونه پاك و پاكيزه مى سازد كه پس از آن ديگر هيچ اثرى از آلودگى و ناپاكى دنيا در وجودشان ديده نمى شود؛ آنگاه است كه فرشتگان نگهبان بهشت به پيشواز آنان مى شتابند و به آنان مى گويند: درودتان باد كه راستى پاك و پاكيزه شديد!فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ پس در آن بهشت پرطراوت و نعمت درآييد و هماره در آن ماندگار و جاودانه باشيد.در ادامه آيات در اين مورد مى افزايد:وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ و بهشتيان پس از ورود به بهشت پرنعمت و زيبا و ديدن آن منظره هاى شكوهبار و دل انگيز زبان به اعتراف مى گشايند و در سپاس از ارزانى دارنده نعمت ها مى گويند:ستايش از آن خداوندى است كه به وعده خويش در مورد ما وفا كرد و آن نويدها و مژده ها و وعده هايى را كه به وسيله پيامبرانش داده بود تحقق بخشيد.وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ و زمين را به ما به ميراث داد.منظور از زمين در اينجا زمين بهشت پرطراوت است و بدان دليل كه فرجام كار اينان به بهشت مى رسد، از آن به ميراث تعبير مى كنند.به باور پاره اى اين تعبير بدان جهت است كه بهشتيان بهره و نصيب دوزخيان را نيز از بهشت به ارث مى برند.نَتَبَوَّأُ مِنْ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُما هر جاى از بهشت گسترده خدا را كه بخواهيم به عنوان جايگاه براى خود برمى گزينيم، و اين نشانگر گستردگى بهشت و بى شمارى كاخ ها و تالارها و گوناگونى سالن ها و منزل ها در آنجاست.فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ وه! كه پاداش شايسته كرداران و عمل كنندگان به دين خدا و مقررات او - كه بهشت و نعمت هاى آن باشد - چه خوب و نيكوست!در آخرين آيه مورد بحث كه پايان بخش اين سوره نيز مى باشد روى سخن را به پيامبر گرامى نموده و مى فرمايد:وَتَرَى الْمَلَائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ و تو اى پيامبر! در آن روز فرشتگان را مى بينى كه بر گرد عرش خدا حلقه زده اند و طواف مى كنند...منظور اين است كه: از شگفتى هاى سراى آخرت و روز رستاخيز، يكى هم اين است كه فرشتگان را مى بينى كه بر گرد عرش خدا حلقه زده اند و او را مى ستايند.و به باور «سدى» و... منظور اين است كه: آن روز فرشتگان را مى بينى كه پيرامون عرش به طواف پرداخته اند.يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ و اين در حالى است كه با ستايش پروردگارشان تسبيح مى گويند و ذات پاك او را از هر آنچه در خور او نيست و شرك گرايان او را به آن وصف مى كنند پاك و پاكيزه مى شمارند و او را به والاترين صفات و ويژگى ها مى ستايند.برخى برآنند كه: وقتى توحيدگرايان وارد بهشت مى گردند، فرشتگان خداى را ستايش مى كنند.به باور پاره اى از مفسّران، ستايش فرشتگان در آن هنگام و در آن شرايط به خاطر لذت معنوى است و نه به نيت عبادت و بندگى، چرا كه آنجا سراى تكليف و عمل نيست و سراى پاداش و كيفر است.گفتنى است كه به خاطر بزرگداشت روز رستاخيز - كه روز داورى است - به فرمان خداى فرزانه عرش شكوهبار الهى برپا مى گردد و فرشتگان بر گرد آن حلقه زده و به ستايش خدا مى پردازند و ذات پاك و بى همتاى او را بزرگ مى دارند، درست چيزى شبيه به فرمانروايان بزرگ و دادگستر كه وقتى بخواهند داورى بزرگ و سرنوشت سازى انجام دهند، خود بر جايگاه ويژه اى مى نشينند و براى شكوه بخشيدن به كار و داورى خود، به لشكريان خويش فرمان مى دهند تا بر گرد تخت و كرسىِ داورى آنان گرد آيند...روشن است كه در مورد ذات پاك و بى همتاى خدا تصور تخت و نشستن بر فراز آن نادرست و محال است، چرا كه اينها از صفات جسم است و ذات پاك او فراتر از زمان و مكان و صفات اجسام است، امّا اين بيان و اين مثال براى آسان ساختن مطلب و ترسيم روشن آن آمده است.وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِ و در آن روز در ميان مردم براساس حق و عدالت داورى مى گردد و به كشمكش ها عادلانه و به سرعت پايان داده مى شود.وَقِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ و گفته مى شود: ستايش از آنِ خداوند، كه پروردگار جهانيان است.در اين مورد كه اين سخن از كيست، دو نظر آمده است:1- به باور گروهى از مفسران، اين گفتار از آنِ بهشتيان است و آنان پس از ورود به بهشت و ديدن نعمت هاى پرشكوهى كه برايشان ارزانى مى گردد، اين گونه به ستايش خدا برمى خيزند.2- امّا به باور پاره اى اين سخن، سخن خداى فرزانه است كه در آغاز آفرينش فرمود: «الحمدلله ربّ العالمين» ستايش از آن خدا، پروردگار جهانيان است. و نيز پس از نابود ساختن جهان و مرگ جهانيان در آستانه رستاخيز و نيز پس از آفرينش دگرباره آنان و قرار گرفتن بهشتيان در بهشت پرطراوت و زيبا، مى فرمايد:«الحمدلله ربّ العالمين» ستايش از آن خدا، كه پروردگار جهانيان است. با اين بيان لازم است از ذات پاك او ادب آموخت و در آغاز و فرجام هر كارى به ستايش خداى بزرگ پرداخت و كارها را با نام او آغاز و با سپاس او به پايان برد.
پرتوى از سوره مباركه
خداى را سپاس كه در پرتو مهر و لطف او ترجمه و تفسير سى و نهمين سوره از سوره هاى قرآن شريف نيز به پايان رسيد و اينك چهلمين سوره آن را در برابر خويش داريم. در گذر از كنار آيات انسان ساز و فروغ بخش اين سوره مباركه، از كنار باغ باغ گل و لاله عطرآگين و جانبخش عبور كرديم، بدان اميد كه جان را عطرآگين سازيم و دل را صفا بخشيم.اگر در پايان اين سير و سياحت علمى و معنوى بخواهيم چكيده مفاهيم و معارف اين سوره را به تابلو بريم، از جمله با اين عناوين روح بخش روبرو مى گرديم:1- تنها خداى يكتا را بپرستيد،2- نفى پندار شرك گرايان،3- هركس مسئول عملكرد خويش است،4- نور اميد بر گستره دلها،5- خردمندان و توحيدگرايان راستين،6- راه و رسم هماره بندگان شايسته خدا،7- فضاى باز و شفاف فرهنگى و دينى،8- نشانه هاى يكتايى خدا در كتاب طبيعت،9- زيباترين سخن،10- پرتوى از ويژگى هاى قرآن،11- سرنوشت دو گروه توحيدگرا و شرك گرا در روز رستاخيز،12- كيفر بيدادگران قرون و اعصار،13- اميدبخش ترين آيه،14- توبه يا آخرين روزنه نجات،15- سه گام بلند در راه نجات،16- هدف از فرمانها و هشدارهاى حكيمانه قرآن،17- نجات بخش پرواپيشگان كيست؟18- منشاء شرك و شرك گرايى در تاريخ اديان،19- مرگ و حيات همگان در آستانه رستاخيز،20- نورباران شدن زمين به نور عدالت،21- به سوى سرنوشت سياه،22- سرنوشت شكوهبار پرواپيشگان...بارخدايا، به شايستگان بارگاهت ما را در زُمره پرواپيشگان راستين و عمل كنندگان به فرمانهاى اين سوره و هشدارپذيرندگان از هشدارهاى آن قرار بده!