/ سوره زمر / آيه هاى 40 - 36 - ترجمه تفسیر مجمع البیان جلد 24

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر مجمع البیان - جلد 24

امین الاسلام طبرسی؛ ترجمه: علی کرمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

/ سوره زمر / آيه هاى 40 - 36

36. أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ وَيُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِنْ دُونِهِ وَمَنْ يُضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ

37. وَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُضِلٍّ أَلَيْسَ اللَّهُ بِعَزِيزٍ ذِي انْتِقَامٍ

38. وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِي اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكَاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِي اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ

39. قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ

40. مَنْ يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَيَحِلُّ عَلَيْهِ عَذَابٌ مُقِيمٌ

ترجمه

36. آيا خدا براى [تدبير امور و شئون ] بنده اش بسنده نيست؟! و [شرك گرايان ]تو را از آنها كه جز او هستند [و اينان به ناروا آنها را به خدايى گرفته اند ]مى ترسانند؛ و هركه را خدا [با وانهادنش به حال خود] گمراه سازد، هيچ راهبرى [راستين ]براى او نخواهد بود.

37. و هركه را خدا راه نمايد، هيچ گمراه كننده اى نخواهد داشت؛ آيا خدا پيروزمندى كيفرخواه [براى ظالمان و تبهكاران ]نيست؟!

38. و اگر از آنان بپرسى كه: چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است؟! بى ترديد خواهند گفت: خدا! بگو: پس به من خبر دهيد كه آنچه شما جز خدا مى خوانيد [و مى پرستيد]، اگر خدا براى من زيانى بخواهد، آيا آنها مى توانند گزند او را برطرف كنند؟ يا اگر [بخشايش و] رحمتى براى من بخواهد، آيا آنها مى توانند رحمت او را بازدارند؟! بگو: خدا مرا بسنده است؛ و توكل كنندگان تنها بر او توكل مى كنند.

39. بگو: هان اى قوم من! شما [تا مرز توان و امكانات و] بر جايگاه خود عمل كنيد، من [نيز به وظيفه خويش ] عمل مى كنم؛ پس به زودى خواهيد دانست؛

40. [كه ] چه كسى را عذابى كه رسوايش سازد در خواهد رسيد، و عذابى پايدار بر او فرود خواهد آمد!

تفسير

آيا خدا بنده اش را بسنده نيست؟!

در آيات پيش خداى دادگر از پيامبر راستى و درستى و تصديق كننده پيام و برنامه آسمانى او سخن گفت، اينك در اين آيات روشنگرى مى كند كه ذات پاك و تواناى او بنده برگزيده اش را بسنده است و با همه بدانديشى دشمنان آن حضرت، كار او را خود كفايت مى كند.

در نخستين آيه مورد بحث مى فرمايد:

أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ

آيا خدا براى نجات و حفظ جان و پيشرفت هدف و آرمانش در برابر دشمنان بسنده نيست؟!

اين جمله گرچه در قالب پرسش آمده است، امّا در حقيقت براى اثبات اين واقعيت است كه چرا خدا براى تدبير امور بنده اش بسنده است. منظور از «بنده او» در اين آيه، پيامبر گرامى اسلام است كه خدا او را در برابر گزند و زيان دشمن حفظ خواهد فرمود.

وَيُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِنْ دُونِهِ

و شرك گرايان تو را اى پيامبر، به غير خدا كه آنان آنها را مى پرستند، مى ترسانند.

به باور گروهى از جمله «قتاده» و... منظور اين است كه كفرگرايان پيامبر گرامى را از بتها و خدايان دروغينى كه عبادت مى كردند، مى ترساندند، چرا كه مى گفتند: هان اى محمد(ص)! ما مى ترسيم كه خدايان ما كه تو بر ضد آنان به پا برخاسته اى تو را نابود سازند.

پاره اى آورده اند كه «خالد» از سوى پيامبر گرامى فرمان يافت تا بتها را در هم كوبد و دور ريزد. هنگامى كه براى انجام كار آمد، بت پرستان گفتند: هان اى خالد! از خشم خدايان ما بترس كه خشم آنها سخت است، امّا خالد بدون توجه به بافته هاى بيهوده آنان بتها را در هم كوبيد و بر زمين ريخت و فرياد برآورد كه: هان اى بتها! ستايش و سپاس بر شما مباد بلكه ناسپاسى و كفران بر شما باد كه شما در خور ستايش نيستيد و ستايش و سپاس از آن خداوند يكتايى است كه به شما اهانت را روا شمرد و من خود ديدم كه خدا شما را در خور ستايش بندگان ندانست و فرمان در هم كوبيدنتان را صادر فرمود.

وَمَنْ يُضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ

و آن كسى را كه خدا گمراه سازد هيچ هدايتگر و راهبرى براى او نخواهد بود.

آرى، آن كسى را كه خدا به كيفر گناه و بيدادش از راه بهشت پرطراوت و زيبا گمراه سازد هيچ كس نخواهد توانست او را به سوى بهشت رهنمون گردد.

به باور پاره اى منظور اين است كه: آن كسى را كه خدا به خاطر گمراهى و بيگانگى اش از حق گمراه وصف كند، كسى نخواهد بود كه او را هدايت يافته و يا هدايتگر بنامد.

و به باور پاره اى ديگر، هركس را خداى فرزانه از هدايت و راهيابى به سوى حق محروم سازد، هيچ كس نمى تواند بر هدايت او بيفزايد.

در ادامه سخن در اين مورد مى افزايد:

وَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُضِلٍ

و هركه را خدا به سوى بهشت رهبرى كند، هيچ كس نمى تواند او را بازدارد و به بيراهه كشد.

أَلَيْسَ اللَّهُ بِعَزِيزٍ ذِي انْتِقَامٍ

آيا خدا پيروزمند و شكست ناپذير نيست كه هيچ كس نمى تواند بر او چيره شود؟ و آيا او نمى تواند از كفرانگران و ناسپاسانى كه نعمت هاى او را ناسپاسى و حق را انكار مى كنند انتقام بگيرد و آنان را به كيفر كردارشان گرفتار سازد؟!

در سومين آيه مورد بحث قرآن روى سخن را به پيامبر گرامى مى كند و مى فرمايد:

وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ

هان اى محمد(ص)، اگر از اين شرك گرايان بپرسى كه چه كسى اين آسمانها و زمين را آفريده است، بى ترديد خواهند گفت: خداى يكتا همه آنها را پديد آورده است، چرا كه بت پرستان با اينكه خدايان ساخته و پرداخته ذهن عليل خود را مى پرستيدند، بر اين باور بودند كه آفريدگار جهان و انسان خداى يكتاست و نه بتها و يا خدايان دروغين ديگر.

در ادامه آيه به پيامبر گرامى دستور مى رسد كه: بر كفرگرايان و بت پرستان يادآورى كند كه آنچه را جز خداى يكتا مى پرستند، نه مى توانند سودى را به آنان برسانند و نه زيانى را برطرف سازند.

قُلْ أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِي اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كَاشِفَاتُ ضُرِّهِ

هان اى پيامبر! به شرك گرايان بگو: آيا درباره خدايان دروغينى كه به جاى خداى يكتا مى خوانيد و مى پرستيد، انديشيده ايد؟ به من بگوييد كه اگر خدا براى من زيان و گزندى همچون بيمارى، نياز، و بلا بخواهد، آيا آنها مى توانند آن را برطرف سازند؟!

أَوْ أَرَادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكَاتُ رَحْمَتِهِ

و يا اگر خدا رحمت و مهرى را در قالب نعمت و سلامت براى من اراده فرمايد، آيا آنها توان جلوگيرى آن را دارند؟!

راستى آن كسى كه نه توانايى رساندن سود و خيرى به كسى را دارد و نه قدرت جلوگيرى از آن را؛ نه مى تواند گزندى به ديگرى برساند و نه مى تواند از رسيدن گزند و زيانى جلوگيرى كند و از اين راه كسى را كه به او تقرب مى جويد يارى كند و پناه دهد، چگونه در خور پرستش و ستايش است؟! نه، هرگز چنين چيزى در خور ستايش نيست، بلكه تنها آن خدايى در خور عبادت و ستايش است كه بر همه اين كارها تواناست و ناتوانى و نياز از ذات بى همتاى او به دور است.

قُلْ حَسْبِي اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ

هان اى پيامبر! بگو: خداى يكتا مرا بسنده است، و توكل كنندگان بايد همه بر او توكّل نمايند؛ چرا كه اگر كسى به غير ذات پاك و بى همتاى او اعتماد كند به كسى توكل و اعتماد كرده است كه او را در فراز و نشيب زندگى بسنده نخواهد بود.

قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ

هان اى پيامبر، به اين شرك گرايان بگو: هان اى قوم من! اينك كه حق را نمى پذيريد و راه بيداد و حق ستيزى را در پيش گرفته ايد، هر آنچه در توان داريد بر ضد من و براى از ميان برداشتن من بكوشيد،

إِنِّي عَامِلٌ

من نيز به اندازه قدرت و امكانات خويش در رساندن پيام خدا و انجام وظيفه ام تلاش خواهم كرد و به فرمان خدا عمل خواهم نمود.

فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ

امّا به زودى خواهيد دانست كه چه كسى را عذابى رسواگر و خواركننده در خواهد رسيد، و عذابى پايدار و هماره بر او فرود خواهد آمد؛ آرى، اين حقيقت به زودى بر شما حق ستيزان روشن خواهد شد.

گفتنى است كه سبك و شيوه آيه شريفه به گونه اى است كه سخت ترين هشدارها را به حق ناپذيران مى دهد ؛ هشدارهايى كه اگر گوش شنوا داشتند به خود مى آمدند و در انديشه و عملكرد و سيستم اخلاقى خويش تجديدنظر مى نمودند...

/ 38