6. [هان اى پيامبر! به اين حق ناپذيران ] بگو: جز اين نيست كه من بشرى بسان شمايم كه به من وحى [و پيام خدايم ] مى رسد كه خداى شما خدايى يكتاست؛ پس [با توحيدگرايى و اخلاص واقعى ] راست [و بى هيچ انحرافى ] به سوى او روى آورديد، و از [بارگاه ] او آمرزش بخواهيد؛ و واى بر شرك گرايان!7. همان كسانى كه زكات [و حقوق مالى خويشتن را] نمى دهند، و آنان خودشان [هستند كه به سراى ] آخرت كافرند.8. به يقين كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده اند، پاداشى پايان ناپذير [و جاودانه ] خواهند داشت.9. [هان اى پيامبر:] بگو: آيا به راستى شما به آن كسى كه زمين را در دو روز [و دو هنگام ] پديد آورد كفر مى ورزيد و براى [ذات پاك و بى همتاى او] همتايانى قرار مى دهيد؟! اين است پروردگار جهانيان.10. و در آن [زمين ] كوه هايى بر فرازش پديد آورد، و در آن بركت [و خير و نعمت بسيار] قرار داد؛ و مواد خوراكى [مورد نياز ساكنان ] آن را در چهار روز [و يا چهار هنگامه و مرحله ]اندازه گيرى كرد؛ به گونه اى كه براى خواهندگان [بسنده و با نياز آنان هماهنگ و] برابر است.
تفسير
واى بر شرك گرايان و ظالمان
پس از ترسيم پرتوى از شكوه و عظمت قرآن و واكنش بى خردانه و لجوجانه شرك گرايان و ظالمان در برابر دعوت آن، اينك روى سخن، به پيامبر مى كند و مى فرمايد:قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ هان اى پيامبر! به مخالفان وحى و رسالت بگو: من بسان شما مردم انسانى از نسل و تبار آدم هستم، و از نظر ظاهر و جسم از همان گوشت و استخوان و خونى پديد آمده ام، كه آفريدگار انسان سازمان وجود انسان را از آنها پديد آورده است، و دليلِ دعوت و رسالت و پيام رسانى من حقيقت ديگرى است فراتر از جسم و ظاهر و نژاد و تبار؛ و آن عبارت از اين است كه خدا مرا از ميان شما انسانها منّت نهاده و به پيام رسانى خويش برگزيده و به من وحى مى فرستد...يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ آرى، ذات بى همتاى او به من پيام مى فرستد كه هان اى مردم! بدانيد كه خداى شما خدايى يگانه است و براى او نه شريك و همتايى وجود دارد و نه فرزند و همسر و يار و ياورى.فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ بنابراين با توحيد و اخلاص واقعى، راست و بى انحراف به بارگاه او روى آوريد و از شاهراه توحيدگرايى و يكتاپرستى و اخلاص انحراف نجوييد و با پرستش او و فرمانبردارى از ذات پاكش به سوى او روى آوريد.وَاسْتَغْفِرُوهُ و از گناه بزرگ شرك ورزيدن و همتا گرفتن براى آن ذات يگانه از بارگاهش آمرزش بخواهيد و براى گناهان و كارهاى ناپسندى كه ره آورد زيانبار شرك است و بر اثر آن بدانها دست يازيده ايد، پوزش بخواهيد.در فراز پايانى آيه با هشدار به شرك گرايان و دادن وعده عذابِ سخت به آنان مى افزايد:وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ و واى بر شرك گرايان و ظالمان...آن گاه در وصف همان شرك گرايان مى افزايد:الَّذِينَ لَا يُؤْتُونَ الزَّكَاةَهمان كسانى كه زكات و حقوق مالى خود را نمى پردازند.اين فراز از آيه، نشانگر آن است كه كفرگرايان نيز مخاطب قرآن و شرايع و مقررات و احكام آن هستند.آنچه آمد مفهوم ظاهر و روشن آيه شريفه است، امّا در تفسير ديدگاه ها يكسان نيست:1- به باور پاره اى همچون «ابن عباس» منظور اين است كه: چرا اين شرك گرايان با به زبان آوردن «لا اله الا الله» و اقرار و ايمان ژرف به خداى يكتا كه زكات روح و جان انسانى است، گستره دل را از پليدى شرك و بدانديشى و گستره زندگى را از گناه و نافرمانى خدا پاك و پاكيزه نمى سازند؟!اين ديدگاه به وسيله اين آيه شريفه نيز تأييد مى گردد كه مى فرمايد: «انّما المشركون نجس»(199)هان اى كسانى كه ايمان آورده ايد! واقعيت اين است كه شرك گرايان ناپاكند...و نيز به وسيله اين آيه كه واژه «زكات» را به مفهوم پاكسازى گرفته و مى فرمايد: فأراد اين يبد لهمّا ربّهما خيراً منذر...(200)پس ما چنين خواستيم كه پروردگارشان آن دو را به پاكيزه تر و مهربانتر از او عوض دهد.2- امّا از ديدگاه «حسن» و «قتاده» منظور اين است كه: شرك گرايان همان كسانى هستند كه به لزوم پرداخت زكات و حقوق اموال خويش اقرار نمى كنند و به آن ايمان نمى آورند.3- «كلبى» مى گويد: از آنجايى كه شرك گرايان حج و عمره را به جا مى آوردند، خدا آنان را به خاطر عدم پرداخت زكات و حقوق مالى سرزنش مى كند.4- امّا به باور «ضحاك» و «مقاتل» منظور اين است كه: شرك گرايان از ثروت و امكانات خود در راه فرمانبردارى از خدا هزينه نمى كنند و صدقه نمى دهند؛ درست همان گونه كه گفته مى شود «زكات پل اسلام است» به همين جهت آن كسى كه زكات بپردازد از آن پل عبور مى كند و به سوى بهشت مى رود.5- و «فرّاء» مى گويد: زكات در اين آيه به اين مفهوم است كه قريش به زائران خانه خدا آب و غذا مى دادند، امّا ايمان آوردگانِ به پيامبر و قرآن را از اين انفاق محروم مى ساختند و به آنان نمى دادند و خدا آنان را به اين كارشان نكوهش مى كند.وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ و آنان خود به سراى آخرت كفر مى ورزند و آنچه را در اين مورد خدا گزارش فرموده است، همه را انكار مى كنند!
نويد به ايمان آوردگان
پس از هشدار به شرك گرايان و ظالمان اينك در سومين آيه مورد بحث در نويد به ايمان آوردگان مى فرمايد:إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ به يقين آن كسانى كه به روز رستاخيز و وعده پاداش و كيفر آن روز ايمان آورده و با انجام واجبات، كارهاى شايسته انجام داده اند، در برابر اين ايمان عميق و عملكرد شايسته، پاداشى پايدار و هماره خواهند داشت.به باور گروهى منظور اين است كه: چنين كسانى در برابر ايمان و عملكردشان پاداشى بدون منّت خواهند داشت؛ چرا كه منّت باعث آزردگى خاطر جوانمردان و شايستگان ميگردد و طعم نعمت و پاداش را در كام احرار تلخ مى سازد.در ادامه آيات روى سخن را به پيامبر گرامى نموده و در سرزنش كفرگرايان به خاطر كفر و بيدادشان مى فرمايد:قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ هان اى محمد!(ص) به اين كفرگرايان و ظالمان بگو: آيا به راستى شما به آن خدايى كه زمين را در دو روز و دو مرحله آفريد، كفر مى ورزيد؟!اين پرسش در حقيقت سخنى شگفت انگيز است كه هان اى كافران! چگونه روا مى دانيد و منطقى مى شماريد كه بر پديدآورنده زمين و زمان و ارزانى دارنده اين نعمت هاى گران كفر ورزيد؟!وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَادًا و براى آن ذات يكتا و بى همتا نظير و مانند قرار مى دهيد و آنها را مى پرستيدأ!آيه شريفه نشانگر آن است كه خداى فرزانه در راه اثبات ذات پاك و صفات بلند خويش به شاهكارهايش استدلال مى كند، و شاهكارهاى خدا در كران تا كران آفرينش يا خود به خود نشانگر قدرت بى كران و علم و حكمت و ديگر صفات اوست، چرا كه درستى و شايستگى و شگفتى كارها نشانگر توانايى و دانايى و حكمت است؛ و يا اينكه شاهكارهاى او در كران تا كران آفرينش بسان آئينه اى شفاف علم و قدرت و حكمت او را نشانگر است و اين صفات شكوهبارش، بر ذات پاك، زنده و پاينده بودن هماره او، و نيز شنوا و بينا بودنش دلالت مى كند.ذَلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ اين است پروردگار جهانيان؛ آرى همو كه زمين را در دو مرحله و يا دو روز آفريد؛ همو فرمانروا و تدبيرگر امور جهان و انسان است.در آخرين آيه مورد بحث در اشاره به پيدايش كوه ها و انواع نعمتها و مواد غذايى مورد نياز ساكنان زمين به خواست آفريدگارشان مى افزايد:وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ فَوْقِهَا و همان ذات يكتا در زمين كوه هايى قرار داد؛ كوه هايى سر به آسمان ساييده و ثابت و لنگرآسا.وَبَارَكَ فِيهَا و در آن زمين پهناور خير و بركت و نعمت بسيارى قرار داد.به باور پاره اى منظور از بركات زمين آن است كه انواع درختان و گلها و گياهان را بى آنكه شما نهالى بكاريد و يا بذر و دانه اى را بشناسيد و در دل آن بيفشانيد، رويانيد و آن را سرسبز و پرطراوت و زيبا ساخت و انبوه معادن و منابع زيرزمينى را در دل آن پديد آورد تا بندگانش از آنها بهره ور گردند.وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا و در آن مواد غذايى گوناگون مقرر فرمود و پديد آورد كه پاسخگوى نيازهاى ساكنان آن است و سلامت و نشاط و شادابى بدن انسان و حيوان و پرنده و جنبنده را تأمين مى كند و نياز هريك را به طور حساب شده و دقيق و حكيمانه برطرف مى سازد.به باور برخى منظور اين است كه: در هر شهر و ديارى نعمت هايى را مقدر فرموده است كه در نقاط ديگر نيست، تا مردم با تجارت و جابه جا كردن مواد مورد نياز همنوعان و ساكنان اين كره عظيم خاكى، از سويى نيازهاى آنان را پاسخ دهند و از دگرسو هر گروهى مواد و وسايل مورد نياز خويشتن را جلب نمايند.فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ اين آفرينش شكوهبار و اين تدبير حكيمانه در چهار روز و يا چهار هنگامه صورت پذيرفت.منظور از چهار روز يا چهار مرحله و يا چهار دوره از آغاز آفرينش مى باشد، و با اين بيان آن دو روزى هم كه در مورد آفرينش زمين از آن سخن رفت جز اين چهار روز مى باشد؛ درست همان گونه كه شما مى گويى: من به مدت ده روز از بصره تا بغداد رفتم و ظرف پانزده روز به كوفه رسيدم.سَوَاءً لِلسَّائِلِينَ اين نعمتها و منابع گوناگون و مواد غذايى زمين، درست به اندازه نياز ساكنان آن و همه نيازمندان و خواهندگان آنها مى باشد و اگر درست و سنجيده مورد بهره بردارى قرار گيرند و خردمندانه استخراج و به طور انديشمندانه و انسانى نگاهدارى و آن گاه عادلانه و منصفانه توزيع گردند، آن گاه است كه ديگر گرسنه و نيازمندى در زمين باقى نمى ماند.به باور پاره اى منظور اين است كه: اين نعمتها و مواد غذايى و حياتى درست به اندازه و بى كم و كاست پاسخگوى كسانى است كه از مدت زمان پيدايش زمين مى پرسند.امّا به باور «قتاده» و «سدى» منظور از پرسش كنندگان كسانى هستند كه رزق و روزى خود را از آفريدگار هستى مى خواهند و با زبان حال نيازهاى حياتى خود را مى جويند.شيوه تدريجى در آفرينش زمين در مورد آفرينش زمين و پديده هاى گوناگون آن در مدت چهار روز و يا در چهار مرحله ميان مفسّران و دانشمندان بحث و گفتگوست:1- به باور پاره اى، همچون: «زجاج» دليل آفرينش تدريجى زمين و پديده هاى موجود در آن اين بود كه بندگانش دريابند كه در كارها بايد شكيبايى پيشه سازند و با دقت و تعمق و تدبير عمل كنند و از شتابزدگى دورى جويند، چرا كه اگر شيوه دفعى و ناگهانى و شتابزده پسنديده بود و شيوه تدريجى ناپسند، خدا مى توانست زمين و موجودات آن را در يك لحظه پديد آورد و از شيوه تدريجى بهره نمى برد.2- امّا به باور پاره اى خدا بدان دليل زمين و پديده هاى گوناگون آن را به تدريج و در چند مرحله آفريد تا بندگانش بدانند كه آفرينش هستى از پديدآورنده اى دانا و توانا و آگاه به مصالح و حكمت ها و مختار و فرزانه سرچشمه گرفته است، چرا كه اگر جز اين بود و جهان ساخته و پرداخته يك تصادف يا يك اتفاق و يا آفريده موجودى مجبور و فاقد حكمت و دانش بود، به طور ناگهانى و يكباره پديد مى آمد نه طبق برنامه و تدبير و براساس شيوه تدريج.از پيامبر گرامى آورده اند كه فرمود:انّ الله تعالى خلق الأرض فى يوم الاحد والاثنين، و خلق الجبال يوم الثلاثا، و خلق الشجر والماء والعمران والخراب يوم الأربعا، فتلك اربعة ايام و خلق الخميس الماء...(201)خداى فرزانه براساس شيوه تدريج، زمين را روز يكشنبه و دوشنبه آفريد و كوه ها را روز سه شنبه و درختان و آب و عمران و آبادانى و خرابى و ويرانى را روز چهارشنبه پديد آورد. روز پنجشنبه آسمان نيلگون را آفريد و روز جمعه خورشيد و ماه و ستارگان و فرشتگان و آدم را پديد آورد.