/ سوره مؤمن / آيه هاى 75 - 71 - ترجمه تفسیر مجمع البیان جلد 24

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر مجمع البیان - جلد 24

امین الاسلام طبرسی؛ ترجمه: علی کرمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

/ سوره مؤمن / آيه هاى 75 - 71

71. إِذْ الْأَغْلَالُ فِي أَعْنَاقِهِمْ وَالسَّلَاسِلُ يُسْحَبُونَ

72. فِي الْحَمِيمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ

73. ثُمَّ قِيلَ لَهُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ تُشْرِكُونَ

74. مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالُوا ضَلُّوا عَنَّا بَلْ لَمْ نَكُنْ نَدْعُو مِنْ قَبْلُ شَيْئًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ الْكَافِرِينَ

75. ذَلِكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَبِمَا كُنْتُمْ تَمْرَحُونَ

ترجمه

71. آن گاه كه غلها و زنجيرها در گردنهايشان افتاده [و بر چهره ها بر زمين ] كشيده مى شوند...

72. [و] در ميان آب جوشان [فرو برده مى شوند]! آن گاه در آتش [شعله ور] برافروخته مى گردند...

73. سپس به آنان گفته مى شود: آنچه را [با شرك ورزيدن خود ]شريك [و همتاى ] خدا مى ساختيد، كجايند؟!

74. همان خدايان دروغينى را كه در برابر خدا مى پرستيديد؟! آنان مى گويند: [آنها] از [برابر ديدگان ] ما گم [و ناپديد ]شدند؛ [نه! ]بلكه پيشتر چيزى را نمى خوانديم [و جز خدا چيزى را نمى پرستيديم ] اين گونه خدا كفرگرايان را [به كيفر بيدادشان به حال خود وامى گذارد و] گمراه مى سازد.

75. [و به آنان ندا مى رسد كه ] اين [كيفر دردناك ] به خاطر آن است كه [شما] در زمين به ناروا شادمانى مى كرديد و [مغرورانه ]سرمستى مى نموديد.

نگرشى بر واژه ها

«اغلال»: اين واژه به مفهوم «غلها» آمده و مفرد آن «غل» و طوق مانندى است كه در جهت ذلّت و عذاب انسان به گردن او افكنده مى شود و به خيانت نيز «غلول» مى گويند، چرا كه بسان طوق و غل بر گردن صاحب آن افكنده مى شود.

«سلاسل»: جمع واژه «سلسله» به مفهوم زنجير و حلقه هاى به رشته كشيده شده و طولانى است.

«يسحبون»: از ريشه «سحب» به مفهوم «بر زمين كشيدن» آمده است.

«يسجرون»: اين واژه از ريشه «سجر» به مفهوم افكندن هيزم در آتش و شعله ور ساختن و برافروختن آن است.

«يفرحون»: از ريشه «فرح» به مفهوم شادى و شادمانى آمده است.

«تمرحون»: از ريشه «مرح» به معناى شدت شادمانى آمده است.

تفسير

فرجام شوم حق ستيزان

در اين آيات سخن از فرجام شوم حق ناپذيران و ستيزه جويان است؛ از فرجام كار كسانى است كه در برابر آيات و نشانه هاى حق و دليل هاى روشن و روشنگر او راه انكار و اصلاح ناپذيرى را در پيش گرفته و بدون دليل روشن بر واپسگرايى و تعصّب ورزى و دنباله روى از پيشينيان پاى مى فشارند.

نخست مى فرمايد:

إِذْ الْأَغْلَالُ فِي أَعْنَاقِهِمْ

آرى، اين حق ستيزان به زودى ثمره شوم عملكرد خود را خواهند دانست؛ آن گاه كه غلها بر گردنهايشان افكنده شود...

وَالسَّلَاسِلُ يُسْحَبُونَ

و با اين غلها و زنجيرهايى كه بر گردن دارند بر چهره خويش بر زمين كشيده شوند...

آن گاه مى افزايد:

فِي الْحَمِيمِ

و در آب جوشانى افكنده شوند كه در اوج حرارت و شدت سوزانندگى است...

ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ

سپس در آتش شعله ور دوزخ برافروخته گردند.

به باور «مجاهد» منظور اين است كه آنان هيزم و آتشگيره آتش مى گردند كه به وسيله آن آتش را برمى افرزوند.

سپس مى فرمايد:

ثُمَّ قِيلَ لَهُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ تُشْرِكُونَ

آن گاه در نكوهش اين كفرگرايان و حق ستيزان، به هنگام ورود به آتش دوزخ، گفته مى شود: آنچه را شريك و همتاى خدا قرار مى داديد و شرك مى ورزيديد، كجا هستند؟!

مِنْ دُونِ اللَّهِ

همان خدايان دروغينى را كه به جاى خدا و جز ذات پاك او مى پرستيديد و مى پنداشتيد كه آنها برايتان سودبخشند و يا زيانهايى را از شما برطرف مى سازند.

قَالُوا ضَلُّوا عَنَّا

آنان با سرافكندگى و خفّت بسيار مى گويند: آنها نابود شدند، به گونه اى كه اينك نه آنها را مى بينيم و نه مى توانيم آنها را بيابيم، چرا كه هيچ اثرى از آنها نيست.

بَلْ لَمْ نَكُنْ نَدْعُو مِنْ قَبْلُ شَيْئًا

در تفسير اين فراز ديدگاه ها متفاوت است:

1- به باور «جبايى» منظور كفرگرايان اين است كه: در مقام حسرت مى گويند: ما چيزى را نخوانديم و نپرستيديم كه در خور پرستش و عبادت باشد و از پرستش آن بهره ور گرديم.

2- امّا به باور پاره اى ديگر منظورشان اين است كه: ما چنان نبوديم كه چيزى را بپرستيم كه شنوا و بينا باشد و سود و زيانى برساند.

3- «ابومسلم» مى گويد: گويى منظور اين است كه ما چيزى را نخوانديم و نپرستيديم كه نيازى را بتواند برطرف سازد و يا سودى ببخشد، و گويى منظور از بيان اين است كه ما چيزى جز خدا نپرستيديم كه قابل بيان باشد؛ امّا به باور ما اين سخن با گفتار خود آنان ناسازگار است، چرا كه خود آنان در آغاز آيه مى گويند: آن بتها و خدايان دروغينى را كه مى پرستيديم، از برابر ديدگان ما ناپديد شدند؛ و بدين وسيله اعتراف به پرستش هاى ذلت بار و شرك گرايى خويش مى كنند؛ و آن گاه در ادامه گفتار خود برآنند كه آن كار زشت و ناپسند را با اين بافته ها از خود دور و از خود رفع مسئوليت كنند.

4- و به باور برخى ديگر منظورشان اين است كه: عبادتهايى را كه در برابر بتها كرديم، همه تباه شد و نابود گرديد، به گونه اى كه گويى هيچ كارى انجام نداديم و اينك در شرايطى هستيم كه گويى كارى نكرده ايم، و اين گفتار حسرتبار آنان بسان گفتار فرد ندامت زده اى است كه با نهايت دريغ مى گويد: من كه در زندگى كارى انجام ندادم!

كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ الْكَافِرِينَ

اين گونه خدا كفرگرايان را گمراه مى سازد.

آرى، درست همين گونه كه اين كفرگرايان و ظالمان را با وانهادن به حال خود گمراه ساخت و آرزوهايشان را نقش بر آب نمود؛ درست همين گونه با همه كفرگرايان و ظالمان قرون و اعصار رفتار مى كند و آنان هيچ سودى از ثلاثهاى بيهوده و پرستش هاى ذلّت بار خود نخواهند برد.

«حسن» مى گويد: منظور اين است كه: كارهاى آنان را باطل و بيهوده مى سازد.

امّا به باور «جبايى» منظور اين است كه: همان گونه كه آنان خدايان دروغين را به جاى خداى يكتا برگرفتند و پرستيدند، خدا نيز آنان را از روى آوردن به منافع حقيقى شان منصرف ساخته و از راه بهشت و پاداش پرشكوه خدا گمراه مى سازد.

در آخرين آيه مورد بحث مى افزايد:

ذَلِكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ

اين كيفر شما كفرگرايان و ظالمان به سزاى آن است كه شما در روى زمين به ناروا شادى و شادمانى مى كرديد؛

وَبِمَا كُنْتُمْ تَمْرَحُونَ

و با غرور بسيار سرمستى مى نموديد.

در آيه شريفه «شادى و شادمانى» را قيد مى زند و مى فرمايد: اين كيفر شما به خاطر آن است كه در روى زمين به ناحق شادى مى كرديد؛ امّا «سرمستى» را قيد نمى زند، چرا كه شادى گاه پسنديده و روا و گاهى ناپسند و نارواست، امّا سرمستى و به خود باليدن هماره ناپسند و كارى نارواست. با اين بيان منظور اين است كه: اين رفتار خدا با شما به خاطر اين است كه شما در روى زمين در حالى كه پيامبران و دوستان خدا گرفتار مشكلات بودند، به ناروا شادى مى كرديد؛ و نيز به خاطر آن است كه شما بر خود مى باليديد و بدمستى و ناسپاسى مى نموديد.

/ 38