/ سوره مؤمن / آيه هاى 80 - 76 - ترجمه تفسیر مجمع البیان جلد 24

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر مجمع البیان - جلد 24

امین الاسلام طبرسی؛ ترجمه: علی کرمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

/ سوره مؤمن / آيه هاى 80 - 76

76. ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ

77. فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنَا يُرْجَعُونَ

78. وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنَا عَلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذَا جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْمُبْطِلُونَ

79. اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ الْأَنْعَامَ لِتَرْكَبُوا مِنْهَا وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ

80. وَلَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ وَلِتَبْلُغُوا عَلَيْهَا حَاجَةً فِي صُدُورِكُمْ وَعَلَيْهَا وَعَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ

ترجمه

76. از دروازه هاى دوزخ درآييد در حالى كه در آن ماندگار هستيد! پس چه بد است جايگاه سركشان [و تكبرگران ]!

77. اينك كه چنين است [اى پيامبر!] شكيبايى پيشه ساز كه وعده حق درست است؛ پس اگر [شما در اين جهان باشى و] برخى از آنچه را كه به آنان وعده مى دهيم به تو بنمايانيم، يا [پيش از كيفر آنان، جان گرامى ] تو را برگيريم، در هر صورت آنان تنها به سوى ما بازگردانده مى شوند.

78. و به يقين پيش از تو پيامبرانى فرستاديم كه سرگذشت برخى از آنان را براى تو بازگفته و سرگذشت پاره اى از آنان را براى تو بازنگفته ايم ؛ و هيچ پيام آورى، جز به فرمان خد، حق نداشت [معجزه و] نشانه اى [از نزد خود] بياورد؛ پس هنگامى كه فرمان خدا آمد، براساس حق داورى مى گردد، و آنجاست كه باطل گرايان زيان خواهند ديد.

79. خداست آن [قدرتى ]كه چهارپايان را براى شما پديد اورد تا بر برخى از آنها سوار گرديد و از برخى از آنها [مواد غذايى برگيريد و] بخوريد.

80. و براى شما [مردم ] در آنها سودهايى [ديگر] است؛ و تا [با سوار شدن ] بر آنها، به [سوى هدف و] نيازى كه در سينه هاى شماست برسيد؛ و بر آنها و كشتيها جابجا مى شويد.

تفسير

چه بد جايگاهى است جايگاه سركشان!

در آيات پيش سخنى در مورد فرجام شوم حق ستيزان و كيفر دردناك آنان در روز رستاخيز است، اينك قرآن در نخستين آيه مورد بحث از ورود آنان به آتش شعله ور دوزخ گزارش مى دهد و مى فرمايد:

ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا

آنجاست كه به آن تيره بختان ندا مى رسد كه: از دروازه هاى دوزخ به درون آتش شعله ور آن درآييد و هماره در آن ماندگار باشيد، چرا كه بر گرفتارى و عذاب شما پايانى نيست. گفتنى است كه دروازه هاى دوزخ كه در آيه از آنها سخن رفته است، هفت در مى باشد.

به باور پاره اى خداى فرزانه بدان جهت دوزخ را با درها و دروازه هاى متعدد(194) و نيز با طبقه ها و دركاتى از آتش و عذاب وصف مى كند و آن را به زندآنهاو سياهچالهاى هراس انگيزى كه در ذهن شنونده است تشبيه مى سازد تا بدين وسيله ضمن تجسم بخشيدن يك حقيقت نامحسوس يا پديده اى محسوس، هراس انگيزى و عذاب دردناك آن را هرچه بيشتر و سهمگين تر نشان دهد و انسان را از نزديك شدن به كار و راهى كه به آنجا مى رسد دور سازد.

فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ

و راستى چه بد جايگاهى است قرارگاه سركشان، قرارگاه آن كسانى كه از پرستش خدا تكبر ورزيده و در برابر مقررات او سركشى مى كنند.

در فراز پايانى آيه، در باره جايگاه ظالمان و حق ستيزان، واژه «بئس» به كار رفته است كه بسيار مناسب و نيكوست، چرا كه آن مقام و جايگاه كه نفرت انگيزترين جا و موقعيت در دوزخ است، هم مورد نفرت طبيعت سالم انسانى است و هم خرد كمال پسند او: به همين دليل به كار رفتن اين واژه در مورد آن جايگاه نفرت انگيز و سهمگين، بسيار مناسب به نظر مى رسد.

در دوّمين آيه مورد بحث قرآن روى سخن را به پيامبر گرامى مى كند و مى فرمايد:

فَاصْبِرْ

هان اى پيامبر! اينك كه چنين است در برابر آزار و تكذيب ستمكاران جامعه ات شكيبايى پيشه ساز و در راه حق و عدالت ثابت قدم و استوار باش.

قرآن پايدارى در برابر آزار و بيداد سركشان و نابخردان را صبر و شكيبايى مى نامد و پيامبر را بدان سفارش مى كند، چرا كه شكيبايى پيشه ساختن در برابر آزارها، بسان چشيدن تلخيها و ناگواريهاست؛ به همين جهت قرآن بهشتيان را نه به صفت صبر و شكيبايى، بلكه به ويژگى پايدارى و استوارى در راه حق و به آراستگى به ويژگى ارزشمند حلم و بردبارى وصف مى كد، چرا كه اين وصف، وصفى است كه آكنده از ستايش است.

إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ

چرا كه وعده خدا حق و درست است.

آرى، آنچه خدا در مورد پاداش پرشكوه سراى آخرت و اوج گرفتن به بهشت و رسيدن به نعمت هاى گوناگون آن به ايمان آوردگان وعده مى دهد حق و ترديدناپذير است.

به باور پاره اى منظور اين است كه: آنچه خدا در مورد پيروزى پيامبران و يارى رسانى به آنان و انتقام از دشمنانشان وعده مى دهد، حق است و در آن ترديدى نيست.

فَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنَا يُرْجَعُونَ

پس اگر بخشى از كيفرهايى را كه به اين حق ناپذيران وعده مى دهيم در حال حيات تو آنها را برايشان پيش آوريم و به تو نشان دهيم، و يا پيش از آنكه آنان گرفتار عذاب گردند تو را از دنيا ببريم، در هر صورت بازگشت آنان به سوى ماست؛ و آن گونه كه آنان در خور آن هستند، در روز قيامت با آنان رفتار مى كنيم و عذاب و كيفرى كه مى بايد به آنان مى چشانيم و چيزى فراموش نمى شود و كسى نمى تواند از قلمرو قدرت خدا بگريزد و در اين سرا و سراى آخرت كيفر بيدادگرى و خودكامگى و اصلاح ناپذيرى خود را نچشد.

در سوّمين آيه مورد بحث در راه آرامش خاطر بخشيدن به پيامبر گرامى در برابر آزار و حق ستيزى شرك گرايان و ظالمان مى فرمايد:

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ

و به يقين ما پيش از تو نيز پيام آوران و فرستادگانى را به سوى مردم فرستاديم.

مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنَا عَلَيْكَ

سرگذشت برخى از آنان را بر تو باز گفتيم،

وَمِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ

و سرگذشت برخى ديگر را بر تو نگفتيم.

به باور پاره اى منظور اين است كه: ياد و سرگذشت پاره اى از آنان را بر تو خوانديم و سرگذشت پاره اى ديگر را نخوانديم.

از اميرمؤمنان آورده اند كه فرمود: خداى فرزانه پيامبرى را برانگيخت كه سياه پوست بود و سرگذشت او به ما نرسيده است.

شمار پيامبران

در مورد شمار پيامبران خدا ميان مفسران و دانشمندان بحث و گفتگوست و روايات رسيده نيز يكسان نيست.

در برخى از روايات، شمار آنان يكصد و بيست هزار نفر آمده است، امّا در پاره اى ديگر هشت هزار نفر، كه چهار هزار نفرشان پيام آوران بنى اسرائيل هستند و چهار هزار نفر ديگرشان از ديگر جامعه ها هستند و به سوى ديگر ملت ها آمده اند.

وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ

و هيچ پيامبرى حق نداشت جز به فرمان خدا و اجازه او نشانه و معجزه اى بياورد. با اين بيان آوردن معجزه به دست خدا و خواست اوست كه براساس حكمت و مصلحت مى فرستد و نه به دست پيامبر و فرستاده خدا تا به دلخواه خود يا ديگران معجزه بياورد.

فَإِذَا جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ

از اين رو هنگامى كه فرمان خدا آمد و رستاخيز از راه رسيد ميان توحيدگرايان و شرك گرايان و شايسته كرداران و ظالمان براساس حق و عدالت داورى مى گردد.

وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْمُبْطِلُونَ

و آنجا و در آن هنگامه است كه باطل گرايان و بيدادپيشگان با از دست دادن بهشت پرطراوت و زيبا و در آمدن به آتش شعله ور دوزخ زيان خواهند ديد و اين همان زيان و خسران آشكار است.

در ادامه آيات قرآن دگرباره به ترسيم شمارى از نعمت هاى خدا بازمى گردد و مى فرمايد:

اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ الْأَنْعَامَ لِتَرْكَبُوا مِنْهَا

خداى يكتاست آن قدرتى كه چارپايان را براى شما پديد آورد تا از برخى از آنها سوارى بگيريد و براى جابجا شدن بهره بريد،

وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ

و از برخى از آنها مواد غذايى برگيريد و بخوريد.

منظور از چهارپايان عبارت از گاو، گوسفند و شتر مى باشند كه از پاره اى همچون شتر و گاو افزون بر گرفتن مواد غذايى در سوارى و جابجا كردن بار نيز بهره ور مى گرديم، امّا از پاره اى ديگر بسان گوسفند تنها بهره غذايى مى بريم.

از ديدگاه پاره اى منظور از چهارپايان در اين آيه تنها شتران مى باشند، چرا كه بيشتر از آنها براى سوارى و باربرى استفاده مى شود.

و مى افزايد:

وَلَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ

براى شما در وجود آنها سودهاى سرشار ديگرى، نظير بهره ورى از شير، پشم و موى آنهاست.

وَلِتَبْلُغُوا عَلَيْهَا حَاجَةً فِي صُدُورِكُمْ

و هدف ديگر از پديد آوردن چهارپايان اين است كه بر آنها سوار گرديد و به سوى هدفى كه در سينه داريد گام سپاريد و به آنجا برسيد.

وَعَلَيْهَا وَعَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ

و بر اين چهارپايان و بر كشتى سوار شويد و در خشكى و دريا به سوى هدف برويد. از آيه دريافت مى گردد كه خداى فرزانه از آنجايى كه از نياز ما بر مركب آبى و خشكى آگاه بود، براى هركدام وسيله و مركبى پديد آورد تا در خشكى و دريا با مركب مناسب آن سفر كنيم.

/ 38