/ سوره زمر / آيه هاى 70 - 67 - ترجمه تفسیر مجمع البیان جلد 24

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر مجمع البیان - جلد 24

امین الاسلام طبرسی؛ ترجمه: علی کرمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

/ سوره زمر / آيه هاى 70 - 67

67. وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالْأَرْضُ جَمِيعًا قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَالسَّماوَاتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ

68. وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنْظُرُونَ

69. وَأَشْرَقَتْ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ

70. وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَا يَفْعَلُونَ

ترجمه

67. و [شرك گرايان ] خدا[ى يكتا] را آن گونه كه در خور ارجمندى اوست ارج ننهادند، در حالى كه روز رستاخيز زمين [و زمان ]يكسره در قبضه [قدرت بى كران ] او، و آسمانها در هم پيچيده به دست [تواناى ] اوست؛ او منزّه و برتر است از آنچه [با پرستش خدايان دروغين به ذات پاك و بى همتاى وى ] شرك مى ورزند.

68. و [در آستانه برپايى رستاخيز ]در صور دميده مى شود؛ آن گاه هر كه در [كران تا كران ] آسمانها و هركه در زمين است، جز آن كسى كه خدا بخواهد، [بيهوش در مى افتد و] مى ميرد سپس بار ديگر در آن دميده مى شود، پس به ناگاه آنان برپا ايستاده [و صحنه حيرت آور رستاخيز را] مى نگرند!

69. و زمين [در آن روز سهمگين ] به نور پروردگارش روشن مى گردد؛ و كارنامه [زندگى انسانها در ميان ] گذارده مى شود؛ و پيام آوران و گواهان [انديشه ها و عملكردها] را مى آورند، و ميان آنان براساس حق [و عدالت ] داورى مى گردد، و آنان [به اندازه سر سوزنى ] مورد ستم قرار نمى گيرند.

70. و [آنجا و آن روز است كه ] به هركسى [نتيجه ] آنچه را انجام داده است، به گونه اى كامل [و بى هيچ كم و كاست ] داده مى شود، و او به آنچه [مردم در زندگى ] انجام مى دادند داناتر است.

تفسير سرچشمه شرك و شرك گرايى در تاريخ

در آيات پيش قرآن ضمن نفى شرك و بيداد همگان را به توحيد در همه ابعاد و شاخه هايش فرا خواند، اينك در نخستين آيه مورد بحث در اشاره به ريشه شرك و شرك گرايى كه نادانى و ناآگاهى و عدم شناخت است، مى فرمايد:

وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ

و شرك گرايان خداى يكتا را آن گونه كه در خور عظمت و ارجمندى ذات پاك و بى همتاى اوست نشناختند و در برابر او سر تعظيم فرود نياوردند؛ چرا كه اگر او را آن گونه كه مى بايد مى شناختند، نه غير او را مى پرستيدند و نه پيامبرش را به پرستش غير او فرا مى خواندند.

آنچه آمد، ديدگاه «حسن» و «سدى» در تفسير آيه است؛ امّا به باور «مبرّد» اصل اين سخن از آنجا سرچشمه مى گيرد كه گفته مى شود: «فلان عظيم القدر» و بدين وسيله عظمت و بزرگى او را بيان مى كنند؛ و واژه «قدر» به مفهوم وصف خاصّى كسى به بزرگى و برترى و يا كوچكترى و فروترى و يا يكسانى و برابرى با ديگران آمده است.

به باور پاره اى منظور اين است كه: و شرك گرايان خداى يكتا را آن گونه كه در خور ذات پاك و با عظمت اوست وصف نكردند، چرا كه رستاخيز و فرا رسيدن آن را انكار و پديدآورنده فرزانه هستى را چنان وصف نمودند كه جهان و جهانيان را بى هدف و بيهوده آفريده و از برپا ساختن روز رستاخيز و زنده كردن انسانها براى حسابرسى و دادن پاداش و كيفر عملكردها ناتوان است!

وَالْأَرْضُ جَمِيعًا قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ

و اين پندار شرك گرايان در نشناختن خدا در حالى است كه در روز رستاخيز زمين يكسره در قبضه قدرت بى كران اوست.

واژه «قبضه» در فرهنگ واژه شناسان به مفهوم چيزى است كه انسان با كف دست خود برمى گيرد. و آفريدگار هستى بدين وسيله از قدرت بى كران خويش به گونه اى كه براى مردم روشن باشد خبر مى دهد و يادآور مى گردد كه زمين با همه گستردگى اش بسان چيزى كه در كف دست فردى باشد، در قلمرو فرمانروايى پراقتدار اوست؛ و همان گونه كه تصرف فردى قدرتمند بر چيزى كه در كف دست اوست، بسيار ساده و آسان مى باشد، فرمانروايى بر كران تا كران هستى براى پديد آورند، و تدبيرگر امور و شئون آن بسيار ساده تر و آسانتر از آن است.

وَالسَّماوَاتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ

و نيز آسمانها در هم پيچيده به دست تواناى اوست، و ذات پاك او بسان ما كه پديده ناچيزى را در كف دست خود مى گردانيم، همه آنها را توانمند و پراقتدار مى گرداند و امور آنها را تدبير مى كند.

به كار رفتن واژه «يمين» در آيه به منظور نشان دادن نهايت درجه قدرت و مالكيت است، چنانكه در آيه ديگرى از آنچه در قلمرو قدرت و اختيار انسانهاست به «او ما ملكت ايمانكم»، يا «آنچه در اختيار شماست» تعبير مى گردد و اين رمز اقتدار كامل و فرمانروايى بى چون و چراى كسى بر چيزى است؛ وگرنه مالكيت و فرمانروايى كامل چيزى نيست كه ويژه «يمين» يا دست راست انسان باشد و دست چپ و ديگر اعضا از اين ويژگى بى بهره باشند.

پاره اى واژه «يمين» را به مفهوم قدرت و رمز توانمندى و اقتدار گرفته اند و در تفسير آيه مى گويند: منظور اين است كه: آسمانها و زمين در پرتو قدرت و فرمانروايى او بدون هيچ خطرى به حركت و حيات خويش ادامه مى دهند.

در آخرين فراز آيه شريفه قرآن در پاك و منزّه شمردن ذات بى همتاى خدا از آنچه شرك گرايان به او نسبت مى دهند و به ناروا وصف مى كنند، مى افزايد:

سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ

او از آنچه شرك گرايان با پرستش خدايان دروغين به وى شرك مى ورزند و برايش نظير و همتا مى پندارند، منزّه و برتر است.

مرگ و حيات همگانى در آستانه رستاخيز

پس از يادآورى قدرت بى كران خدا اينك در اشاره به برپايى روز رستاخيز و مرگ و حيات عمومى بندگان خدا در آستانه آن مى فرمايد:

وَنُفِخَ فِي الصُّورِ

و در آستانه برپايى رستاخيز در صور دميده مى شود.

واژه «صور» به مفهوم شاخ ميان تهى، بسان شيپور است كه آغاز حركت كاروان يا آغاز كار بزرگى را اعلام مى كند و در اينجا منظور آن است كه در آستانه رستاخيز «اسرافيل» در آن مى دمد و برپايى آن را اعلام مى دارد.

هدف و حكمت اين كار نيز اين است كه آفريدگار هستى دميده شدن در «صور» را نشانه پايان عمر جهان و جهانيان و آغاز مرحله ديگرى از آفرينش قرار داده است تا خردمندان و دانشوران با شنيدن صداى آن، پايان كار خود را دريابند و اين كار و اين دميدن در صور را نيز بسان همان چيزى مقرر فرموده است كه در ميان مردم رواج دارد و آنان به هنگام كوچِ گروهى، يا حركت كاروان يا فرود آن در جايى مقرّر با به صدا درآوردن بوق يا زدن زنگ و يا دميدن در شيپور، جريان را به آگاهى ديگران مى رسانند...

به باور پاره اى واژه «صور» جمع صورت به مفهوم چهره است و منظور اين است كه گويى بر چهره مردم دميده مى شود. اين ديدگاه از قتاده است و آورده اند كه او اين واژه را «صُوَر» به فتح «وا» قرائت مى كرد.

فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ

و آن گاه است كه با دميده شدن صور هركه در كران تا كران آسمانها و زمين است بيهوش درمى افتد و مى ميرد.

به بيان ديگر منظور اين است كه از شدت و هراس انگيزى خروش و فريادى كه با دميده شدن در «صور» طنين مى افكند همه كسانى كه در آسمانها و زمين هستند قالب تهى مى كنند؛

إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ

جز آن كسى كه خدا بخواهد، همه از خروش آن مى ميرند.

در تفسير اين جمله و اينكه چه كسانى از خطر اين خروش سهمگين نجات مى يابند ديدگاه ها يكسان نيست:

1- به باور برخى چهار فرشته گرانقدر خدا، جبرئيل، ميكائيل، اسرافيل و عزرائيل به خواست خدا زنده مى مانند.

اين ديدگاه «سدى» است، و روايتى نيز اين مطلب را خاطرنشان مى سازد.

2- امّا به باور گروهى از جمله «سعيدبن جبير» منظور از اين نجات يافتگان كسانى هستند كه به راستى براى خدا جهاد نموده و سر بر بستر شهادت نهاده اند.

«ابوهريره» از پيامبر گرامى آورده است كه آن حضرت در تفسير آيه شريفه از فرشته وحى پرسيد و او پاسخ داد كه اينان كسانى هستند كه خالصانه و عاشقانه جان را در راه دوست نثار كرده اند...

ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى

سپس بار ديگر در آن «صور» دميده مى شود...

منظور از دميدن دوّم، نفخه و دميدن براى زنده شدن و رستاخيز انسانهاست.

«قتاده» در روايتى آورده است كه: فاصله ميان دو نفخه چهل سال است و پاره اى برآنند كه پس از دميده شدن «صورِ» نخست و مرگ همگانى انسانها، خدا پيكرهاى آنان را نيز نابود مى سازد و آن گاه با دميده شدن «صور» دوم و طنين انداز گشتن خروشى ديگر، دگرباره در آفرينشى جديد آنان را زنده مى سازد! و ادامه آيه در اشاره به اين واقعيت مى فرمايد:

فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنْظُرُونَ

پس به ناگاه آنان برپا ايستاده و صحنه حيرت آور رستاخيز را نظاره مى كنند. در اين فراز قرآن از سرعت زنده شدن مردگان و برپايى آنان براى دومين بار از گورها به خواست خدا خبر مى دهد و روشنگرى مى كند كه آنان پس از سر برآوردن از گورهاى خود بهت زده به هر سو مى نگرند كه با آنان چگونه رفتار شده و چه فرمانى مى رسد!

نورباران شدن زمين به عدالت و دادگرى

در ادامه آيات در باره رستاخيز و ديگر ويژگى ها و نشانه هاى آن روز بزرگ مى فرمايد:

وَأَشْرَقَتْ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا

و در آن روز بزرگ، زمين به نور و روشنايى عدل و داد پروردگارش نورباران مى گردد، چرا كه نور و روشنايى زمين به عدل و داد است، درست همان گونه كه نورِ دانش و علم، به عمل شايسته و بايسته به آن مى باشد وگرنه چه سود؟

آنچه در تفسير آيه آمد ديدگاه گروهى از جمله «حسن» مى باشد، امّا به باور پاره اى منظور اين است كه: و در آن روز بزرگ زمين به نور و فروغى درخشان به غير از نور خورشيد و ماه، كه خدا آن را پديدار مى سازد، نورباران مى گردد.

وَوُضِعَ الْكِتَابُ

و كتاب و كارنامه زندگى انسانها در ميان نهاده مى شود.

به باور گروهى منظور اين است كه: و كارنامه زندگى انسانها كه فرشتگانِ مسئول ثبت و نگارش اعمال، عملكرد فرزندان انسان را در آنها نوشته اند، در دسترس مردم قرار داده مى شود تا هركدام كردار خويشتن را بخوانند و بنگرند.

گفتنى است كه واژه كتاب اگرچه مفرد آمده، امّا از آنجايى كه اسم جنس است مفهوم جمع را مى رساند و منظور اين است كه: كارنامه زندگى هر انسانى در آنجا به دست راست و يا دست چپ او قرار مى گيرد.

وَجِيَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ

و پيام آوران و گواهان را مى آورند.

در اين مورد كه اين گواهان روز رستاخيز چه كسانى هستند، ديدگاه ها يكسان نيست:

1- به باور برخى از جمله «سعيدبن جبير» منظور از اين گواهان، كسانى هستند كه در آنجا در مورد پيام رسانى شايسته و بايسته پيامبران خدا و چگونگى واكنش جامعه ها و مردم در برابر دعوت ها گواهى مى دهند، و روشن و گويا بازمى گويند كه پيامبران به زيباترين و دوستانه ترين شيوه ممكن پيام خدا را به بندگانش رساندند امّا چگونه بسيارى از سردمداران و رهبران امت ها و جامعه ها پيام خدا را دروغ انگاشتند!

2- امّا به باور «سدى» منظور از اين گواهان اعمال، كسانى هستند كه جان را در طبق اخلاص گذارده و در راه حق و عدالت سر بر بستر شهادت نهاده اند.

3- از ديدگاه برخى اين گواهان انسانهاى عادل و درستكارى هستند كه آنچه از نيك و بد و درست و نادرست از مردم ديده اند، در آنجا گواهى مى دهند، درست همان گونه كه در دادگاه هاى واقعى و قانونى و قانون گرا و آزادمنشانه و مستقل از قدرت ها و پاسدار حقوق مردم، از گواهى گواهان آگاه و درستكار براى رسيدن به حقيقت و داورى درست بهره مى برند.

4- و از ديدگاه برخى ديگر منظور از اين گواهان، فرشتگان نگهبان مى باشند كه هماره به همراه انسان بوده و از عملكرد زشت و زيباى او آگاهند. دليل آخرين ديدگاه اين آيه است كه مى فرمايد: و جائت كل نفس معها سائق و شهيد.(156) و در آن روز هركس مى آيد در حالى كه به همراه او سوق دهنده و گواهى دهنده اى است.

5- و پاره اى نيز برآنند كه منظور از اين گواهان در روز رستاخيز همه گواهانى هستند كه بر عملكرد انسانها گواهى مى دهند؛ و اين گواهان بسيارند كه به بيان قرآن، زمين، زمان، فرشتگان، پيامبران، انسانها، و اعضا و اندامهاى خود انسانها، از آن جمله اند.

وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِ

و آن روز در ميان آنان براساس حق و عدالت داورى مى گردد و بر اين اساس به كشمكش ها و درگيرى ها پايان داده مى شود؛

وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ

و به هيچ كس به اندازه ذره چيزى ستم نخواهد رفت.

آرى، آن روز براساس حق و عدالت به اختلافات مردم رسيدگى و به درگيرى ها پايان داده مى شود؛ به گونه اى كه نه چيزى از پاداش و ثواب از كسى كه در خور آن است ناديده گرفته مى شود، و نه به كسى ذرّه اى از آنچه در خور آن است كيفر داده خواهد شد.

در آخرين آيه مورد بحث مى افزايد:

وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ

و آنجا و آن روز سرنوشت است كه به هركس و هر چهره اى پاداش و نتيجه آنچه در زندگى خويشتن در راه فرمانبردارى خدا انجام داده است، بدون ذرّه اى كم و كاست و به طور كامل داده مى شود.

وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَا يَفْعَلُونَ

و او به آنچه مردم در زندگى خويش انجام مى دادند داناتر و از آن ها آگاهتر است.

آرى، خدا از همگان حتى خود انسانها داناتر است كه هركدام چه كارهاى شايسته اى انجام داده و يا دست به كدامين گناه و زشتى يازيده اند و اگر به فرشتگان ثبت و نگارش نيز فرمان يادداشت عملكرد بندگان را داده است، نه به خاطر اين است كه نيازى به اين نوشته ها و كارنامه ها و يادداشت ها دارد، نه، هرگز، بلكه اين دستور حكيمانه هشدار ديگرى است به انسانها تا باور كنند و به خاطر داشته باشند كه براساس عملكردشان پاداش و يا كيفر داده خواهند شد و نجات و گرفتارى يا سعادت و شقاوت و يا رسيدن به بهشت و يا گرفتار آمدن در دوزخ و عذاب آن در گرو كارهاى خود آنان است.

/ 38