/ سوره فصلت / آيه هاى 20 - 16 - ترجمه تفسیر مجمع البیان جلد 24

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر مجمع البیان - جلد 24

امین الاسلام طبرسی؛ ترجمه: علی کرمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

/ سوره فصلت / آيه هاى 20 - 16

16. فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي أَيَّامٍ نَحِسَاتٍ لِنُذِيقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَخْزَى وَهُمْ لَا يُنْصَرُونَ

17. وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْنَاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَى عَلَى الْهُدَى فَأَخَذَتْهُمْ صَاعِقَةُ الْعَذَابِ الْهُونِ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ

18. وَنَجَّيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ

19. وَيَوْمَ يُحْشَرُ أَعْدَاءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ

20. حَتَّى إِذَا مَا جَاءُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ

ترجمه

16. پس بر آنان در روزهايى شوم، تندبادى سرد [و توفنده ]فرستاديم تا در زندگى اين جهان [طعم مرگبار] عذاب خواركننده را به آنان بچشانيم؛ و بى گمان عذاب [سراى ]آخرت [برايشان ] رسواكننده تر است و آنان [از هيچ جا ]يارى نخواهند شد.

17. و امّا ثموديان، پس ما آنان را [به سوى حق و عدالت ] راه نموديم، امّا آنان كوردلى را بر هدايت برگزيدند؛ پس به كيفر آنچه [از شرك و گناه ] فراهم مى آوردند، صاعقه آن عذاب رسواگر [گريبان ] آنان را فرا گرفت.

18. و كسانى را كه ايمان آوردند و پروا پيشه مى ساختند [آنان را از عذاب و بدبختى ] نجات بخشيديم.

19. و [تو اى پيامبر!] روزى را [به ياد آور] كه دشمنان خدا به سوى آتش [شعله ور دوزخ ] كوچانده مى شوند؛ آن گاه [نخستين ]آنان را بازداشت مى كنند [تا آخرين شان برسد و پراكنده نگردند].

20. تا آن گاه كه به آن [آتش سوزان دوزخ ] برسند، گوش چشم و پوست آنان به آنچه [در زندگى به ناروا] انجام مى دادند، بر ضدشان گواهى مى دهند.

نگرشى بر واژه ها

«صرصر»: اين واژه از ريشه «صرير» برگرفته شده و تشديد بدان جهت بر آن افزون گشته است تا مفهوم شدّت و سختى آن را نشان دهد به همين جهت هم از «صرّ، يصّر» آمده و هم از «صرصر» «يصرصر»؛ و به مفهوم تندبادى سخت و توفنده و پر سروصداست كه گويى بر برخى از جامعه هاى بيدادگر پيشين به كيفر كفر و اصلاح ناپذيرى و بيدادشان وزيدن گرفت و آنان را نابود ساخت.

«خزى»: خوارى و رسوايى سختى است كه انسان از دچار آمدن به آن مى ترسد.

«هون»: فرومايگى و رسوايى.

«يوزعون»: اين واژه از ريشه «وزع» به مفهوم بازداشتن و بازداشت كردن آمده است.

تفسير

كيفر سركشى و غرور

در آيات پيش سخن از سركشى و غرور پاره اى از جامعه هاى پيشين، همچون قوم «عاد» بود كه با اندك قدرت و امكاناتى كه آفريدگار هستى به آنان ارزانى داشته بود، به جنگ خدا برخاستند؛ اينك در اشاره به كيفر آنان مى فرمايد:

فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي أَيَّامٍ نَحِسَاتٍ

سرانجام تندبادى سخت و توفنده و هراس انگيز و پرصدا در روزهايى شوم بر آنان فرستاديم.

واژه «صرصر» از ريشه «صرّه» به مفهوم پرسروصدا و يا خروشى سهمگين نيز آمده است؛ و پاره اى برآنند كه از ريشه «صرصر» برگرفته شده كه به مفهوم سرماى سخت و سوزان است.

«فراء» مى گويد: واژه «صرصر» به مفهوم تندبادى سخت و سرد است كه از شدت سردى همه چيز را بسان آتشى مى سوزاند.

در مورد واژه «نحسات» نيز ديدگاه ها اندكى متفاوت است:

1- به باور گروهى از جمله «قتاده» واژه «نحس» يا شوم سبب و مايه بدى و شرارت است و واژه «سعد» باعث خير و سعادت؛ و درست بر اين باور است كه گروهى ستارگان را به ستارگان «سعد» و «نحس» ناميده اند...

2- امّا به باور «جبايى» منظور از «روزهاى شوم»، روزهاى پر گردوغبار و سخت است، به گونه اى كه در آن روزها كسى ديگرى را نمى بيند.

3- و پاره اى نيز آن را به روزهاى سرد و سخت معنا كرده اند و در فرهنگ عرب سردى را «نحس» و شوم مى دانستند.

لِنُذِيقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا

اين عذاب مرگبار را بر آنان فرستاديم تا طعم تلخ كيفر عذاب و رسواگرى را در اين جهان و زندگى اين دنيا بر آنان بچشانيم، و تا دريابند و باور دارند كه آفريدگار هستى پرتوانتر و پراقتدارتر است، و تا بدين وسيله بازماندگان اين جامعه هاى سركش و تباه شده اى كه بر حال و روز آنان آگاه مى گردند و گرفتار سهمگين آنان را در چنگال عذاب گواهند، از قدرت بى كران خدا آگاه گردند.

وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَخْزَى

تازه اين عذاب رسواكننده دنياست و عذاب آخرت از اين هم رسواكننده تر است.

وَهُمْ لَا يُنْصَرُونَ

و آن گاه است كه نه كسى به يارى آنان مى شتابد و در برابر عذاب خدا ياريشان مى كند و نه كسى به حمايت و دفاع از آنان برمى خيزد.

آن گاه در ترسيم سرگذشت عبرت انگيز و عبرت آموز جامعه ثمود مى فرمايد:

وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْنَاهُمْ

و امّا ثموديان را به سوى حق و عدالت راه نموديم...

به باور «قتاده» منظور اين است كه: ما راه خير و سعادت را براى آنان روشن ساختيم و قدرت گزينش آن را نيز داشتند.

امّا به باور گروهى منظور اين است كه: ما راه حق و عدالت را به آنان نشان داديم و حقيقت را برايشان بيان كرديم.

فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَى عَلَى الْهُدَى

اما آنان كوردلى را بر بينايى و هدايت برگزيدند.

«حسن» بر آن است كه: امّا آنان با خواست خويش گمراهى و تاريك انديشى را در دين باورى و ديندارى بر هدايت و نوانديشى و راهيابى برترى دادند و برگزيدند.

و پاره اى نيز برآنند كه: آنان كفرگرايى را بر توحيدگرايى برگزيدند.

فَأَخَذَتْهُمْ صَاعِقَةُ الْعَذَابِ الْهُونِ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ

از اين رو به كيفر آنچه از شرك و بيداد و زشتى و گناه فراهم مى آوردند، صاعقه آن عذاب رسواگر و خفت آور گريبانشان را گرفت.

پاره اى برآنند كه واژه «صاعقه» به مفهوم هر عذاب ويرانگر و سهمگين است، چرا كه هركس چنين عذابى را ببيند و غريو مرگبار و غرش آتشين آن را بشنود، فرياد مى كشد.

به باور پاره اى منظور از «بما كانوا يكسبون» دروغ شمران وحى و رسالت و دروغگو انگاشتن پيامبرشان صالح و پى كردن شترى بود كه به تقاضاى خود آنان، به خواست خدا و در پاسخ به دعاى پيامبرش از دل كوه سر برآورده بود؛ آرى آنان به خاطر اين حق ستيزى و بيدادگرى مورد خشم قرار گرفتند و عذاب دامانشان را گرفت و نابود شدند!

در ادامه داستان آنان در اشاره به نجات مردم توحيدگرا و پرواپيشه مى افزايد:

وَنَجَّيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ

امّا آن كسانى را كه ايمان به خدا و روز رستاخيز آورده و از شرك و بيداد دورى مى جستند، آنان را رهايى بخشيديم.

منظور از مردم با ايمان و پرواپيشه «صالحِ» پيامبر و رهروان راه توحيدى و انسانى و اصلاح طلبانه او بودند كه خدا از عذاب نجاتشان داد.

در چهارمين آيه مورد بحث قرآن در بيان حال و روز كفرگرايان و ستمكاران در روز رستاخيز مى فرمايد:

وَيَوْمَ يُحْشَرُ أَعْدَاءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ

و روزى را به ياد آوريد كه دشمنان خدا را به سوى آتش شعله ور دوزخ مى كوچانند... آن گاه نخستين فرد آنان را بازداشت مى كنند تا آخرين نفرشان به او بپيوندد تا پراكنده نگردند؛ و از پى آن همگى را به سوى آتش سوق مى دهند.

و مى افزايد:

حَتَّى إِذَا مَا جَاءُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ

تا آن گاه كه آن تيره بختان به آن آتش سوزان برسند، ناگهان گوشها، چشمها و پوست هاى بدنشان بر ضد آنان به گواهى مى پردازند؛ گوشهايشان خواهند گفت كه چه سخنان تفكرانگيز و سازنده اى را در مورد دعوت به توحيد و تقوا شنيده اند؛ امّا آنان از همه آنها روى گردانيده و آنها را نپذيرفته اند و چشمانشان گواهى خواهند داد كه چه نشانه هايى از يكتايى و قدرت خدا را نگريسته اند، امّا آنان بر يكتايى خدا ايمان نياورده اند؛ و ديگر اعضا و اندامهايشان خواهند گفت كه به دستور آنان چه كارهاى زشت و ظالمانه اى را كه مرتكب شده اند!

عجب گواهانى!

در مورد چگونگى گواهى اعضا و اندامها در روز رستاخيز بر ضد گناهكاران و ظالمان سه نظر آمده است:

1- به باور گروهى منظور اين است كه آفريدگار هستى هريك از اعضا و اندامهاى پيكر انسان را به صورت موجود زنده و گويايى در دادگاه رستاخيز پديدار مى سازد و آنان را ناگزير مى كند كه به آنچه صاحبانشان دست يازيدند، گواهى دهند!

2- و به باور گروهى ديگر گواهى اين اعضا اين گونه خواهد بود كه در حقيقت خداى فرزانه اين گواهى را در آنها قرار مى دهد و به وسيله آنها حقايق را آشكار مى سازد وگرنه كار از سوى خود اوست و به طور مجاز به آنها نسبت داده شده است.

3- و ديدگاه ديگر اين است كه: خداى توانا در اين اعضا و اندامها نشانه ها و آثارى پديدار مى سازد كه آن آثار بر زشتكارى و بيدادگرى صاحبان آنها گواهى مى كند و روشن مى سازد كه اين تبهكاران در خور آتش دوزخ هستند و گفته مى شود: ديدگانت گواهى مى دهند كه شب گذشته نخوابيده اى!

گروهى از مفسّران از جمله «ابن عباس» آورده اند كه: منظور از «جلود» در آيه شريفه كنايه از اندامهاى جنسى گناهكاران است كه در روز رستاخيز بر ضد آنان گواهى خواهند داد.

از ششمين امام نور آورده اند كه در اين مورد فرمود: منظور از «جلود» اندامهاى جنسى زشتكاران و رانهاى آنان است كه در روز قيامت به همراه قلب، زبان، چشم و گوشهايشان بر ضد آنان گواهى مى دهند و آنچه را نهان مى دارند اين اعضاى پيكرشان آشكار مى سازند، و آن گاه به تلاوت اين آيه شريفه پرداخت كه: و ما كنتم تستترون ان يشهد عليكم سمعكم...(204)

/ 38