ترجمه تفسیر مجمع البیان

امین الاسلام طبرسی؛ ترجمه: علی کرمی

جلد 24 -صفحه : 38/ 5
نمايش فراداده

/ سوره زمر / آيه هاى 50 - 46

46. قُلْ اللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ عَالِمَ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ أَنْتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبَادِكَ فِي مَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ

47. وَلَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَبَدَا لَهُمْ مِنْ اللَّهِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ

48. وَبَدَا لَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون

49. فَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً مِنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ

50. قَدْ قَالَهَا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ

ترجمه

46. بگو: بارخدايا، اى پديدآورنده آسمانها و زمين! [اى ]داناى نهان و آشكار! تو هستى كه [در روز رستاخيز] در ميان بندگانت در آنچه بر سرش اختلاف داشتند [و كشمكش مى كردند] داورى خواهى كرد.

47. و اگر آنان كه [در زندگى ] ستم نموده اند، همه آنچه در زمين است و مانند آن را [نيز] داشته باشند، روز رستاخيز آن را براى رهايى خودشان از سختى عذاب [آن روز] خواهند داد؛ و از جانب خدا آنچه را گمان نمى بردند برايشان آشكار مى گردد.

48. و [كيفر شومِ گناهان و] بديهايى كه به دست مى آوردند براى آنان آشكار مى گردد؛ و آن [عذابى ] را كه مسخره اش مى نمودند، آنان را فرا مى گيرد.

49. و هنگامى كه به انسان زيانى برسد، ما را فرا مى خواند؛ آن گاه چون از سوى خود نعمتى [گران ] بر او ببخشيم، مى گويد: جز اين نيست كه اين [نعمت ] براساس دانشى [كه در سينه دارم ]به من داده شده است. [نه، آن گونه كه او مى پندارد نيست: ]بلكه اين آزمودنى است [براى او]؛ امّا بيشترشان [اين را ]نمى دانند.

50. بى گمان آن كسانى كه پيش از انان بودند [نيز] همين را گفتند، امّا آنچه به دست مى آوردند به كارشان نيامد [و برايشان گرهى را نگشود].

تفسير

آفريدگار دانا و توانا

در آيات پيش قرآن باران دليل و برهان را بر يكتايى خدا و پوچى شرك و شرك گرايى باراند، امّا هنگامى كه شرك گرايان و ظالمان به آن دليل هاى روشن و روشنگرانه، به صورت حق طلبانه اى ننگريستند، و از اندرزهاى انسان ساز آن اندرز نپذيرفتند، اينك در اين آيات روى سخن را به پيامبر گرامى نموده و به آن حضرت فرمان مى دهد كه آنان را به داورى خدا فرا خواند تا ذات پاك او ميان بندگانش داورى كند، و در نتيجه آنچه آنان در خور آن هستند برايشان پيش آيد.

نخست مى فرمايد:

قُلْ اللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ

هان اى پيامبر! با اين دعا رو به بارگاه خدا بياور و بگو: بارخدايا! اى آنكه آفريننده آسمانها و پديدآورنده زمين هستى!

عَالِمَ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ

هان اى داناى نهان و آشكار! اى كسى كه هم آنچه آگاهى و دانش آن بر مردم پوشيده است آگاهى و همه را مى دانى و هم آنچه مردم مى دانند و بر آن آگاهى دارند و آن را مى نگرند!

أَنْتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبَادِكَ فِي مَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ

تو هستى كه در اين جهان و جهان ديگر در ميان بندگانت بر سر آنچه در آن اختلاف و كشمكش كرده اند داورى مى كنى و حق مظلوم را از ستمكار مى ستانى.

اين فراز گرچه به ظاهر به صورت خبر آمده، امّا در حقيقت دعا و تقاضا مى باشد و منظور اين است كه: بارخدايا، در اين سرا در ميان بندگانت در امر دين و آيين شان داورى فرما و ميان آنان به حق داورى كن و داد ستمديدگان را از ستمكاران بگير و ميان من و اين مردم شرك گرا و بيدادپيشه نيز به حق داورى فرما!

آيه شريفه دربردارنده نويد پيروزى و سرفرازى بر مردم توحيدگرا و با ايمان است، چرا كه خدا در آن پيامبرش را به دعا و نيايش فرمان مى دهد و روشن است كه دعاى آن حضرت را نيز اجابت خواهد كرد.

از «سعيدبن مسيب» آورده اند كه در مورد بركات اين آيه شريفه مى گفت: من در قرآن آيه اى را مى شناسم كه هركس آن را تلاوت كرد و به بركت آن دعا نمود، خدا خواسته او را پذيرفت و تقاضايش را برآورد.

پرسيدند: آن آيه كدامين آيه از قرآن شريف است؟

پاسخ داد: آيه قل اللهم فاطرالسموات والأرض...

در ادامه آيات خداى فرزانه از فرود عذاب بر كفرگرايان و ظالمان خبر مى دهد و مى فرمايد:

وَلَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ

و اگر ستمكاران همه آنچه را در روى زمين است و همانند آن را نيز در اختيار داشته باشند، همه آنها را در روز رستاخيز براى رهايى خود از عذاب سهمگين آن خواهند داد، امّا نه چنين توانى را دارند و نه از آنان پذيرفته مى شود.

وَبَدَا لَهُمْ مِنْ اللَّهِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ

و آن گاه است كه از سوى خدا آنچه را گمان نمى بردند و هرگز فكر آن را نمى كردند، برايشان آشكار خواهد شد.

منظور اين است كه در آن روز سهمگين و در آن شرايط سخت چيزهايى را كه حساب آنها را نكرده بودند و عذابهايى را كه باور نداشتند براى آنان آشكار و گريبانشان را خواهد گرفت.

به باور «سدى» منظور اين است كه: آنان كارهايى را خوب مى پنداشتند كه در روز رستاخيز زشتى آنها برايشان آشكار مى گردد.

از «محمدبن منكدر» آورده اند كه: به هنگام شدت بيمارى و در آستانه مرگ، اين آيه را مى خواند و مى گريست. از او پرسيدند، شما چرا؟!

گفت: به ياد آيه اى افتاده ام كه به خاطر آن وحشت و هراس گستره قلبم را فرا گرفته است و از اين مى ترسم كه مباد در روز رستاخيز از سوى خدا امورى برايم هويدا گردد و عذابى گريبانم را بگيرد كه هرگز گمان نمى كردم! و آن گاه به تلاوت اين آيه پرداخت: و بدا لهم من الله ما لم يكونوا...

در آيه بعد ضمن روشنگرى بيشترى مى افزايد:

وَبَدَا لَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا

و كيفر شوم كارهاى زشت و ظالمانه اى كه در زندگى انجام داده اند در آن روز سهمگين براى آنان پديدار مى گردد.

وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون

و همان عذاب و كيفرى را كه پيامبر از آن هشدار مى داد و آنان در مقام انكار آن را به مسخره مى گرفتند، آنان را فرا خواهد گرفت.

زهى ناسپاسى و غفلت

در چهارمين آيه مورد بحث در اشاره به دگرگونى هاى ناپايدار انسان در انديشه و عقيده و عملكرد، كه نمونه اى از كارهاى نارواى اوست، مى فرمايد:

فَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا

و هنگامى كه به انسان گزند و زيانى، همچون: بيمارى و گرفتارى برسد، ما را به يارى خود فرا مى خواند و با حالت فرمانبردارى و خضوع و اخلاص براى نجات از آن، به ما پناه مى آورد، چرا كه مى داند كسى نمى تواند او را از آن ورطه هولناك نجات بخشد.

ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً مِنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ

آن گاه چون از سوى خود نعمتى گران به او ارزانى داريم و او را به سلامت و گشايش رزق و روزى و ديگر خواسته هايش برسانيم، با ناسپاسى بسيار مى گويد: اين نعمت ها به خاطر دانش و آگاهى من، به من داده شده است!

در مورد اين فراز از آيه ديدگاه ها متفاوت است:

1- به باور گروهى از جمله «حسن» منظور اين است كه: اين مواهب و نعمت ها به خاطر دانش و درايت و كاردانى من، به من داده شده است. با اين بيان اين جمله اشاره به ناآگاهى انسان به سود و زيان حقيقى خويش است.

2- امّا به باور پاره اى ديگر منظور اين است كه: اين نعمت ها به خاطر خير و نيكى است كه خدا از من سراغ دارد.

3- و از ديدگاه برخى نيز منظور اين است كه: آنچه به من ارزانى شده، به خاطر دانش و آگاهى است كه خدا آن را از من پذيرفته و بر آن خشنود است و اين نعمت ها در حقيقت پاداشى است در برابر آن!

در ادامه آيه مى افزايد:

بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ

نه، آن گونه كه آنان مى پندارند، نيست، بلكه اين مواهب وسيله آزمونى است براى آنان و خدا آنان را بدين وسيله مى آزمايد تا قدرت شكيبايى و سپاس انسانهاى خردمند و حق شناس در كوره آزمون پديدار گردد و آن گاه در برابر اين ارزشها به آنان پاداش بدهد.

به باور پاره اى منظور اين است كه: اين مواهب و نعمت ها را، اگر به خود نسبت دهند و نه لطف و مهر خدا، برايشان عذابى خواهد شد.

اما به باور پاره اى ديگر منظور اين است كه: اين مواهب و نعمت ها را، اگر ناسپاسى كنند و آنها را ره آورد دانش و كاردانى خود جا زنند، برايشان مايه عذاب و كيفر خواهد شد.

وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ

امّا بيشترشان اين را نمى دانند و درنمى يابند كه نعمت و بلا كدام است. به باور برخى منظور اين است كه: امّا بيشتر آنان نمى دانند كه همه مواهب و نعمت ها از سوى خداست، اگرچه اين نعمت ها با تلاش و كوشش انسان و يا ديگر اسباب عادى به دست آمده باشد.

در آخرين آيه مورد بحث مى فرمايد:

قَدْ قَالَهَا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ

اين سخن را آن كسانى كه پيش از اينان بودند نيز بر زبان آوردند، و «قارون» كه يكى از همين ناسپاسان بود، گفت: اين مواهب و اين نعمت ها به پاس دانش و كاردانى من به من ارزانى گرديد، امّا آنچه اينان از ثروت و امكانات گرد آورده بودند، برايشان سودى نبخشيد و باعث نگونسارى و عذاب آنان شد.