ترجمه تفسیر مجمع البیان

امین الاسلام طبرسی؛ ترجمه: علی کرمی

جلد 25 -صفحه : 46/ 19
نمايش فراداده

/ سوره زخرف / آيه هاى 10 - 6

6. وَكَمْ أَرْسَلْنَا مِنْ نَبِيٍّ فِي الْأَوَّلِينَ

7. وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون

8. فَأَهْلَكْنَا أَشَدَّ مِنْهُمْ بَطْشًا وَمَضَى مَثَلُ الْأَوَّلِينَ

9. وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ

10. الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ الْأَرْضَ مَهْدًا وَجَعَلَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ

ترجمه

6. و چه بسيار پيام آورانى را كه در ميان پيشينيان فرستاديم.

7. و هيچ پيام آورى براى آنان نمى آمد، جز اينكه او را به باد تمسخر مى گرفتند!

8. پس آن كسانى را كه زورمندتر از اينان بودند، [به كيفر بيداد و زورمداريشان ] نابود ساختيم؛ و وصف پيشينيان گذشت.

9. و اگر از آنان بپرسى كه چه كسى آسمان ها و زمين را آفريده است؟ بى گمان خواهند گفت: آن [آفريدگار] پيروزمند و دانا آنها را آفريده است.

10. همان كسى كه براى شما زمين را جايگاهى [براى زندگى و آرامش ] قرار داد، و در آن براى شما راه هايى پديد آورد، باشد كه راه يابيد.

تفسير

واكنش گوناگون جامعه ها در برابر وحى و رسالت

در اين آيات فروفرستنده قرآن روى سخن را به پيامبر و دريافت دارنده اين كتاب پرشكوه خويش مى كند و در جهت آرامش خاطر بخشيدن به آن حضرت در برابر بيهوده گويى و شرارت حق ناپذيران مى فرمايد:

وَكَمْ أَرْسَلْنَا مِنْ نَبِيٍّ فِي الْأَوَّلِينَ

و چه بسيار پيام آورانى را كه در ميان جامعه ها و امت هاى پيشين گسل داشتيم.

آرى، آنان از سوى ما برانگيخته شدند و پيام ما را به بندگان ما رساندند و آنان را به توحيد و تقوا و عدالت و انصاف و آزادى و آزادگى و رعايت حقوق و حدود انسانها دعوت و از ستم و بيداد و زشتى و گناه و قانون گريزى و اصلاح ستيزى هشدار دادند.

در دوّمين آيه مورد بحث مى افزايد:

وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون

امّا اين جامعه ها و امت هاى پيشين به جاى حق پذيرى و ايمان به ارزش هاى والاى آسمانى، به پيامبران و پيام آنها كفر ورزيدند و بر اثر آفت نادانى و تعصب كور پيامبران را به باد تمسخر گرفتند؛ درست همان گونه كه جامعه و مردم تو، پيام آسمانى و دعوت تو را به مسخره گرفتند و مقام والاى تو را پاس نداشتند، امّا ما در برابر اين واكنش ناهنجار و نارواى آنان كه پيامبران را مسخره كردند، نه تنها از آنان روى نگردانديم، بلكه دليلها و برهان هاى بيشتر و پيام آوران ديگرى به سوى آنان گسيل داشتيم.

و مى افزايد:

فَأَهْلَكْنَا أَشَدَّ مِنْهُمْ بَطْشًا

پس ما آن جامعه ها و ملت هاى پيشين را كه بسيار زورمندتر و خودكامه تر از شرك گرايان و ستمكاران قوم تو بودند، به كيفر ظلم و بيدادشان نابود ساختيم؛ بنابراين اين بيدادگران نبايد به اقتدار و امكانات پوشالى خويش مغرور گردند و در راه حق ستيزى و بيداد پافشارى كنند.

وَمَضَى مَثَلُ الْأَوَّلِينَ

و وصف پيشينيان گذشت و بر تو روشن شد كه وصف و حال كفرگرايان و ظالمان پيشين به سبك و شيوه اين ستمكاران شبيه بوده است و بايد بدانند كه همان سان كه آنان نپاييدند و به كيفر كفر و بيدادشان نابود شدند، اينان نيز فرجام شان همان گونه خواهد بود.

پديدآورنده آسمانها و زمين

آن گاه روى سخن را به پيامبر گرامى مى نمايد و به گونه اى ظريف و دقيق راه انگيزش جامعه هاى شرك زده و در چنگال خرافات و اوهام را به آن حضرت خاطرنشان مى سازد و مى فرمايد:

وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ

هان اى پيامبر! اگر از اين جامعه شرك زده و قوم گمراه خويش بپرسى كه: راستى چه كسى اين آسمان هاى بلند و اين زمين گسترده و پر از عجايب و شگفتى ها را آفريده است؟ پاسخى جز بازگشت به خويشتن و بيان نداى فطرت توحيدگرا و خداجو و خداخواه و خداپرست خويش را ندارند؛ به همين جهت در پاسخ اين پرسش تفكرانگيز و برانگيزاننده تو خواهند گفت: خدا؛ آرى، زبان به اعتراف خواهند گشود و اقرار خواهند كرد و خواهند گفت كه: اين آسمان هاى شگفت انگيز و اين زمين پر رمز و راز را آن خداى پيروزمند و توانا و آن آفريدگار بزرگ و شكست ناپذير آفريده است! همو كه از مصلحت آفريده هاى خويش آگاه و به خير و صلاح آنان داناست و در انجام آنچه بخواهد شكست ناپذير و تواناست؛ اوست كه اين پديده هاى شگفت انگيز را پديد آورده است.

آرى، شرك گرايان در برابر اين پرسش تفكرانگيز لب به بيان حقيقت مى گشايند و مى گويند: اين آسمان و زمين و كوه و دشت و گياه و درخت و دريا و جنگل و پرنده و حيوان و ناچيزترين ذرّات تا عظيم ترين كهكشانها را خداى توانا آفريده است و همه پديده ها آفريده او هستند و نيازمند بارگاه او؛ و اين اعتراف به حق بدان دليل است كه نمى توانند آفرينش آسمانها و زمين و پديده هاى گوناگون آنها را به بت هاى ناتوان خويش نسبت دهند.

روشن است كه اين بيان و اين آيه شريفه در حقيقت به گونه اى از نادانى شرك گرايان گزارش مى دهد و روشنگرى مى كند كه آن تيره بختان دنباله رو و خرافه پرست با اينكه خود بر اين واقعيت اعتراف داشتند كه آفريدگار آسمانها و زمين خداى يكتا و بى همتاست و ذات پاك اوست كه هستى را پديد آورده، با اين وصف از سويى جز ذات پاك او را مى پرستيدند و براى او شريك و همتا مى گرفتند، و از دگر سو قدرت بى كران او را در آفرينش دگرباره مردگان در آستانه رستاخيز انكار مى كردند و با تعجب بسيار مى گفتند: مگر پس از اين زندگى ما، حيات و زنده شدن ديگرى نيز خواهد بود؟

در آخرين آيه مورد بحث خداى فرزانه در راه آگاهى بخشى به شرك گرايان و بت پرستان و در جهت زدودن آفت هاى ويرانگر و گمراه كننده خرافات و اوهام به وصف خويشتن مى پردازد و مى فرمايد:

الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ الْأَرْضَ مَهْدًا

آفريدگار آسمانها و زمين، همان خدايى است كه زمين را براى شما مردم جايگاهى آماده براى زندگى و آرامش قرار داد.

پاره اى واژه «مهداً» را «مهاداً» خوانده اند كه در اين مورد در سوره مباركه «طه» بحث شد و دليل آنان بيان گرديد.

وَجَعَلَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا

و براى شما مردم در كران تا كران اين زمين پهناور و پر از عجايب و شگفتى ها راه هايى پديد آورد تا به وسيله آنها سفر كنيد و در آن بگرديد و به سوى هدف خويش راه يابيد.

به باور پاره اى منظور اين است كه: خداى فرزانه براى شما انسانها در روى زمين راه هايى قرار داد تا در شاهراه دين خدا، به سوى او راه يابيد، چرا كه بر اثر تعمق در زمين و شگفتى هاى آن و مطالعه در راه هاى شگفت انگيزى كه براى راهيابى انسان به سوى حق قرار داده شده است، هر انسان حقيقت جو و درست انديشى مى تواند به راه حق گام سپارد و با شناخت حق از باطل و درست از نادرست و صلاح و شايستگى از تباهى و فساد و ارزش ها از ضد ارزش ها، به سوى آنچه مى بايد حركت كند.

لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ

خداى فرزانه چنين كرد تا شما به سوى حق راه يابيد.

به باور گروهى منظور اين است كه: او در زمين براى شما راه هايى پديد آورد تا به سوى هدف خويش راه يابيد.