تفسیر کوثر

یعقوب جعفری

جلد 1 -صفحه : 190/ 75
نمايش فراداده

صلح و نه خويشاوندى است جز بر اساس كشتن اين صابئى.(1) (منظورشان پيامبر اسلام بود)

در اينگونه موارد منظور از صابئى، خارج از دين گذشتگان است و ربطى به صابئين اصطلاحى ندارد و همانگونه كه ابن اثير گفته است: عرب ها پيامبر اسلام را از آن جهت صابئى ناميدند كه از دين قريش خارج شده بود.(2)

به طورى كه در بحث از وجه تسميه صابئين ذكر شد، يكى از اقوال در اين باب همين است كه صابئين از دينى خارج و به دينى ديگر وارد شده اند.

سكوت منابع تاريخى و تفسيرى از صابئين در عصر پيامبر و خلفاء و بنى اميه مايه شگفتى فراوان است و به همين جهت است كه مفسران قديمى قرآن از صحابه و تابعين، مطابق نقلى كه از آنها شده، در بيان مفهوم صابئين دچار مشكل شده اند و نظرات متناقضى كه همگى مبتنى بر حدس و گمان است ابراز كرده اند. (قسمتى از آن نظرات را در بخش قبلى نقل كرديم)

به طوريكه گفتيم منابع ما از ذكر صابئين در صدر اسلام به كلى ساكت است و اين سكوت تا عهد مأمون عباسى را شامل مى شود و در عهد مأمون به يك مرتبه با صابئين حرانى مواجه مى شويم كه به عنوان اهل كتاب در كنار مسلمانان زندگى مى كنند و بخصوص در امور فرهنگى و علمى در جامعه اسلامى ابراز وجود مى نمايند وحتى به مقام وزارت نيز مى رسند.

موقعيت شهر حران

حران، شهرى است در شمال عراق ميان راه موصل به شام و در قسمت شرق رود فرات واقع شده است. اين شهر در سال 18 هجرى فتح شد و مردم آنجا با لشكريان اسلام صلح كردند و از لحاظ ادب عربى در نسبت به اين شهر هم حرانى صحيح

1 - همان مأخذ ج 19 ص 286

2 - ابن اثير ، النهايه ج 3 ص 3