هر دو كتاب اطلاعات جالبى از آداب و رسوم و سنتهاى قومى و نيز از عقائد و باورهاى منداييها با استناد به كتب مقدس آنها و آوردن بعضى از متون آن كتابها وبا استفاده از اظهارات علما طراز اول اين دين،به دست داده اند و بخصوص در كتاب الصابئه تشكيلات مذهبى و عنوانهاى دينى مندائيان عراق و نام كسانى كه در رأس اين تشكيلات هستند، نيز آمده است.
از اين دو كتاب كه بگذريم كتابها و نوشته هاى بعضى از مستشرقين كه سالها درباره منداييها تحقيق كرده اند نيز جالب توجه است.
به گفته آقاى غضبان رومى، از نيمه دوم قرن شانزدهم ميلادى به بعد پرتقاليها وارد خليج (فارس) شدند و از خوزستان و بصره ديدن كردند آنها قومى را ديدند كه با همسايگان خود از مسلمانان و مسيحيان و يهود از لحاظ اعتقادات دينى و حتى لباس و خوراك تفاوت دارند و ريشهاى درازشان آنها را از ديگران متمايز مى سازد درباره آنها پرسيدند به آنها گفته شد كه آنها خود را صابئه يا پيروان يوحناى تعميد دهنده مى دانند و چون پرتقاليها به وطن خود برگشتند از وجود اين طايفه گزارش دادند و از اين پس، بحث و گفتگو درباره صابئين زياد شد و محققان و پژوهشگران غربى مطلب را دنبال كردند و با مسافرت به منطقه، پرس و جوهاى بسيارى نمودند و بالاخره صدها كتاب و مقاله درباره آنها نوشته شد.(1)
در ميان نويسندگان و پژوهشگران اروپايى كه درباره صابئين مندايى و زبان مخصوص آنها تحقيقات مفيدى كرده اند مى توان از خانم ليدى دراور بانوى انگليسى و پروفسور رودلف ماتسوخ آلمانى و پروفسور نولدكه آلمانى و آقاى ليدزبارسكى و آقاى هنرى لايارد نام برد.
بخصوص خانم ليدى دراور كه سالها در عراق و ايران با مندائيان تماس داشته و زبان مندايى را به خوبى آموخته بوده و كتب مقدس آنها را مطالعه كرده است، تحقيقات ارزنده اى درباره اين قوم دارد كه به انگليسى منتشر شده و توسط دوتن از
1 - غضبان رومى ، الصابئه ص 11