صفحه ى 116
كرده است: الف: از جبهه نرفتن به جاى پشيمانى شادند. ب: جهاد با مال و جان بر ايشان سنگين است. ج: ديگران را از جبهه رفتن منع مى كنند.
طبق آيات گذشته، منافقان مانع كمك مالى ديگران مى شدند، مطابق اين آيه نيز از حضور در جبهه، تخلّف مى كنند و ديگران را هم دلسرد مى كنند.
1- شادى به خاطر نرفتن به جبهه و تخلّف از فرمان پيامبر، نشانه ى نفاق است.
«فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ»
2- بدتر از جبهه نرفتن، شكستن قداستِ رهبرى و تخلّف از فرمان اوست.
«بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ»، نفرمود: «بمقعدهم عن الجهاد»
3- اطاعت بى چون و چرا از رسول خدا لازم است. «بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ»
4- مؤمنِ ترسو، از منافق جداست. ترسو كمك مالى مى كند، ميل قلبى براى جهاد هم دارد. امّا منافقان، نه كمك مى كنند و نه ميل كمك دارند. «كَرِهُوا أَنْ يُجاهِدُوا»
5- منافقان براى باز داشتن مردم از جهاد، با تبليغ دلسرد كننده و اخلال گرى، مشكلاتى چون گرم بودن هوا را بهانه قرار مى دهند. «قالُوا لا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ»
6- در آستانه ى جنگ بايد آماده باشيم تا شايعات و سخنان دلسرد كننده ى منافقان را به سرعت خنثى كنيم. «قالُوا»، «قُلْ»
7- در پاسخگويى به تبليغات دشمن، از اصطلاحاتِ خودش استفاده كنيم. «الْحَرِّ»، «أَشَدُّ حَرًّا»
8- ياد معاد، عامل حركت به سوى جبهه است، «قُلْ نارُ جَهَنَّمَ» مؤمنان واقعى هرگز گرمى هوا را مانع جهاد نمى دانند.
9- منافقان، ظاهربين اند و شناخت عميق ندارند. «لَوْ كانُوا يَفْقَهُونَ»
فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلًا وَ لْيَبْكُوا كَثِيراً جَزاءً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ
پس به سزاى آنچه (با دست خود) كسب مى كردند، كم بخندند و بسيار بگريند.