و پدر و مادرش را بر تخت بالا برد ولي همه آنان پيش او افتادند و سجده كردند. و (يوسف ) گفت : اي پدر اين است تعبير خواب پيشين من ، به يقين ، پروردگارم آنرا تحقق بخشيد و به راستي كه به من احسان كرد آنگاه كه مرا از زندان آزاد ساخت و شما را پس از آنكه شيطان ميان من و برادرانم را بر هم زد از بيابان (كنعان به مصر) آورد. همانا پروردگار من در آنچه بخواهد صاحب لطف است . براستي او داناي حكيم است .
((عرش )) به تختي مي گويند كه سلطان روي آن مي نشيند. ((خروّا)) به زمين افتادن و ((بدو)) به باديه و صحرا و ((نزغ)) به ورود در كاري به قصد فساد معنا شده است .
((لطيف )) از اسم هاي خداوند است ، يعني قدرت او در لابلاي كارهاي پيچيده نيز نفوذ مي كند. و تناسب آن با اين آيه در اين است كه در زندگي يوسف گره هاي كوري بود كه فقط قدرت خداوند در آنها نفوذ كرده و آنها را باز نمود.
يوسف مثل كعبه شد و پدر و مادر وبرادران رو به او، به عنوان كرامت او، براي خدا سجده كردند. (خرّوا له سجدا) و اگر اين سجده براي غير خدا و شرك بود يعقوب و يوسف كه دو پيامبر خدايند شاهد چنين منكري نمي شدند.
1- در هر مقامي هستيد والدين خود را بر خود برتر بدانيد. (رفع ابويه )
2- انبيا هم بر تخت حكومت نشسته اند. (علي العرش )
3- احترام به حاكمان برحق وتواضع در برابر آنان لازم است . (خرّوا له سجدا)
4- سجده شكر پيشينه ي تاريخي دارد. (خرّوا له سجّدا) (125)
5- خداوند حكيم است . گاهي اجابت دعايي يا تعبير خوابي را بعد از ساليان طولاني واقع مي گرداند. (هذا تأ ويل رؤياي من قبل )
6- به واقعيت رساندن طرحها كار خداوند است . (قد جعلها ربّي حقّا) آري يوسف از پايداري و صبر خود سخني نمي گويد و همه را كار خدا مي داند.
7- خواب اولياي خدا حق است . (جعلها ربّي حقّا)
8- در برخورد با واسطه ها و ابزار و وسايل هميشه خدا را اصل و ناظر بدانيم . (با آنكه در زندگي يوسف اسباب و عللي دست به هم دادند كه او به اين مقام رسيد ولي باز مي فرمايد: (قد احسن بي )
9- در هنگام برخورد با يكديگر از تلخي هاي گذشته چيزي نگوييد. (احسن بي اذ اخرجني من السجن ) اولين سخن يوسف با پدر شكر خدا بود، نه نقل تلخي ها.
10- با فتوت باشيم و دل مهمان را نيازاريم . (اذ اخرجني من السجن ) (يوسف (ع) بيرون آمدن از زندان را مطرح مي كند امّا از چاه و بيرون آمدن از چاه سخن نمي گويد.)
11- جوانمرد و با فتوت باشيم نه اهل عقده و انتقام . يوسف مي گويد: (نزغ الشيطان ) شيطان وسوسه كرد وگرنه برادرانم بد نيستند.
12- اولياي الهي ورود به زندان و خروج از زندان را در مدار توحيد و ربوبيت مي دانند. (رب ّالسّسجن احب ) آيات قبل و(احسن بي ربي اذ اخرجني من السجن )
13- پايان سختي ها، گشايش است . (اخرجني من السّجن )
14- باديه نشيني ضرورت است نه ارزش . (احسن بي ربي اذ... جاء بكم من البدو)
15- زندگي والدين در كنار فرزند يك لطف الهي است . (احسن بي اذ... جاء بكم )
16- برادران و اعضاي يك خانواده ، بايد بدانند شيطان به دنبال اختلاف ميان آنهاست . (نزغ الشيطان بيني و بين اخوتي )
17- خود را برتر ندانيد. (بيني وبين اخوتي ) يوسف نگفت شيطان آنان را فريب داد، مي گويد شيطان بين من و آنهارا... يعني خود را نيز در يك سمت قرار مي دهد.
18- كارهاي خداوندي همراه با رفق و مدارا و لطف است . (لطيف )
19- همه حوادث تلخ وشيرين براساس علم وحكمت الهي صورت مي گيرد. (العليم الحكيم )
125-امام هادي (ع) فرمودند: سجده يعقوب و فرزندان ، سجده شكر بود (احسن القصص )