آيه: 101 رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَنتَ وَلِيِّي فِي الدُّنُيَا وَالآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ
ترجمه:
(يوسف گفت :) پروردگارا; تو مرا (بهره اي ) از حكومت دادي و از تعبير خواب ها به من آموختي . (اي ) پديدآورنده ي آسمان ها و زمين ، تنها تو در دنيا وآخرت مولاي مني ، مرا تسليم خود بميران ومرا به شايستگان ملحق فرما.
نكته ها:
اولياي خدا وقتي به عزّت و قدرت خود نگاه مي كنند، فورا به ياد خداوند مي افتند و مي گويند: خدايا هر چه هست از توست . يوسف نيز اينچنين كرد سخن را از پدر برگرداند و متوجه خدا شد.
خداوند حكومت مصر را به دو نفر داد، يكي فرعون كه آن را به خود نسبت داد و گفت : (اليس لي ملك مصر) و ديگر به يوسف داد كه آنرا به خدا نسبت داد و گفت : (اتيتني من الملك ).
تفكر ابراهيم در ذريّه و فرزندان او جلوه گري مي كند. ابراهيم گفت : (اسلمت لرب العالمين ) من تسليم پروردگار عالميان هستم ، سپس نوه او يعقوب به فرزندانش سفارش مي كند كه با ايمان از دنيا برويد (لاتموتن الا و انتم مسلمون ) در اينجا فرزند يعقوب نيز مرگ در حال تسليم را از خدا مي خواهد (توفني مسلما) بهر حال ابراهيم (ع) از صالحين است (انّه في الاخره لمن الصالحين ) و يوسف مي خواهد به او ملحق شود (الحقني بالصّالحين ).
سيماي يوسف (ويژگي هاي يك رهبر موفق ).
در پايان داستان حضرت يوسف سيمايي از آن را مرور مي كنيم :.
1- توجه كامل به خداوند در تلخيها: (رب ّ السجن احب ...) در شادي ها و شيريني ها: (رب ّ قد اتيتني من الملك )
2- رهاكردن هر خط انحرافي از هر گروهي : (انّي تركت ملّه قوم لايؤمنون باللّه و هم بالاخره كافرون )
3- پي گيري راه مستقيم پيشگامان : (واتبعت ملّه ابائي ابراهيم ، والحقني بالصالحين )
4- پايداري در راه رضاي خدا تا آخرين نفس : (توفّني مسلما)
5- وقار در برابر رقبا: (احب ّ الي ابينا منّا)
6- صبر در برابر حوادث و مرارت ها: (يجعلوه في غيابت الجب ، اراد باهلك سوء )
7- پاكدامني و ترجيح تقوي بر رفاه : (معاذ اللّه ، رب ّ السجن احب ّ الي ممّا يدعونني )
8- كتمان در برابر بيگانگان : (و شروه بثمن بخس )
9- علم وافر: (علّمني من تأ ويل الاحاديث انّي حفيظ عليم ...)
10- بيان زيبا و فصيح : (فلمّا كلمّه قال انّك لدينا مكين )
11- اصالت خانوادگي : (آبائي ابراهيم و اسحق ...)
12- مدارا با مخالفان فكري : (يا صاحبي السّجن )
13- اخلاص : (كان من المخلصين )
14- سوز و علاقه به هدايت ديگران : (ء ارباب متفرّقون )
15- قدرت طراحي وابتكار: (جعل السقايه، ائتوني باخ لكم ، فذروه في سنبله ،...)
16- تواضع و فروتني : (رفع ابويه علي العرش )
17- عفو و اغماض : (لا تثريب عليكم )
18- فتوت و جوانمردي : (نزغ الشيطان بيني و بين اخوتي )
19- امانتداري : (اجعلني علي خزائن الارض اني حفيظ عليم )
20- مهمان نوازي : (انا خير المنزلين )
پيام ها:
1- اعطاي حكومت از شئون ربوبيت الهي است . (رب ّ قد اتيتني من الملك )
2- حكومت را نتيجه ي فكر و مال و قدرت و يار و طرح خود ندانيد، بلكه اراده ي خداوند عامل اصلي است . (اتيتني )
3- آنچه خدا به ما بدهد يا بگيرد، براي تربيت ماست . (رب ّ بما اتيتني ، رب ّ السجن احب )
4- حكومت حق دانشمندان است نه بيسوادان . (اتيتني ... علمّتني ) دانش يوسف وسيله حاكميت او شد.
5- در هر موقعيت و حالي خود را به خدا بسپاريد. (انت وليي في الدنيا والاخره)
6- قدرت و حكومت و سياست زمينه خروج از دين است ، مگر اينكه خداوند لطف كند. (توفنّي مسلما) (يوسف در چاه دعايي داشت و در زندان دعاي ديگر داشت ، ولي همين كه به حكومت رسيد دعاي او اين بود: خدايا من مسلمان بميرم )
7- بندگان خدا در اوج عزّت و قدرت به ياد مرگ وقيامت و سرانجام كار خود هستند. (توفنّي مسلما و الحقني بالصالحين ) (126)
8- عظمت خداوند تنها به خاطر نعمتهايي كه به ما ارزاني داشته نيست ، بلكه او بوجود آورنده كل هستي است . (فاطر السموات والارض )
9- افتخار يوسف آن نيست كه حاكم بر مردم است ، بلكه افتخارش اين است كه خدا حاكم بر اوست . (انت ولّي في الدنيا والاخره)
10- حسن عاقبت وپايداري در كار خير، مهمتر از شروع آن است . انبيا براي حسن عاقبت دعا مي كردند; (توفنّي مسلما) يعني مرا در تسليم خود تا مرگ پايدار بدار. (127)
11- در دعا اوّل از نعمت هاي الهي ياد كنيد (رب ّ قد اتيتني ) بعد درخواست خود را مطرح كنيد. (توفّني مسلما) (128)
12- چون به قدرت رسيديد مناجات با خدا را از ياد نبريد. (رب ّ قد...)
13- در دعاها ومناجات ها تنها به فكر دنيا ومسائل مادي نباشيد. (في الدنيا والاخره)
14- قدرت انسان ناچيز، (من الملك ) علم انسان ناچيز (من تأ ويل الاحاديث ...) اما حكومت خداوند بر همه هستي است . (فاطر السموات والارض )
15- با ايمان مردن و در زمره صالحان قرار گرفتن ، خود يك ارزش است . (توفّني مسلما و الحقني بالصالحين )
126-همانگونه كه همسر فرعون در كاخ به فكر قيامت بود و مي گفت : (رب ابن لي عندك بيتالجنه) پروردگارا در بهشت براي من جايي نزد خود قرار بده
127-تفسير الميزان
128-يوسف كه خداوند از اول او را حفظ كرد، به او علم داد، به او حكومت داد، خطر را از او دوركرد، باز نگران عاقبت خود است واي به حال كساني كه قدرت و كرسي و مال و علم خود را باحيله بدست آورده اند، آنان چه عاقبتي خواهند داشت !