(برادران ) گفتند: اي عزيز، همانا براي او پدري است پير و سالخورده ، پس يكي از ما را به جاي او بگير (و او را رها كن ) همانا ترا از نيكوكاران مي بينيم .
نكته ها:
وقتي برادران يوسف ديدند نگاهداشتن بنيامين قطعي شد، با توجه به تعهدي كه به پدر سپرده بودند و سابقه اي كه درباره يوسف نزد پدر داشتند، و احساس كردند برگشتن بدون بنيامين بسيار تلخ است ، تقاضاي خود را با روان شناسي خاصي مطرح نمودند وشروع به التماس كردند و با بيان هاي عاطفي و محرك همچون ، تو عزيز و قدرتمندي ، تو از نيكوكاراني ، او پدري پير و سالخورده دارد، هر كدام از ما را خواستي به جاي او بگير، درصدد جلب بخشش او بر آمدند.
پيام ها:
1- مقدرات الهي هر سنگدل و ستمگري را روزي به خاك مذلّت مي نشاند. (آهنگ التماس در جمله ; (يا ايها العزيز....)2- يوسف حتي در زمان اقتدارش نيكوكار ودر رفتار ومنش او نمايان بود. (نريك من المحسنين )