و چون از همانجا كه پدرشان دستورشان داده بود وارد (مصر) شدند، اين كار در برابر اراده خداوند هيچ سودشان نبخشيد جز آنكه نيازي در دل يعقوب بود كه عملي شد (تنها اثر ورود از چند دروازه حفظ از چشم زخم و رسيدن برادران ، به خصوص بنيامين به يوسف بود كه عملي شد و اثر ديگري نداشت ) و البته (يعقوب ) بخاطر آنچه به او آموزش كه به او داده بوديم داراي علمي (فراوان ) بود ولي بيشتر مردم آگاه نيستند.
نكته ها:
در اينكه آرزوي دروني و حاجت يعقوب كه برآورده شد چه بوده است احتمالاتي وجود دارد:.1- رسيدن بنيامين به يوسف و خارج شدن يوسف از تنهايي ، هر چند به صورت اتهام سرقت باشد.2- سرعت بخشيدن به وصال پدر و پسر كه در آينده به آن اشاره خواهد شد.3- انجام وظيفه بدون آنكه ضامن نتيجه ي آن باشد. حاجت يعقوب آن است كه در مقدمات كار كوتاهي نشود و از يك در وارد نشوند، ولي آنچه خواهد شد به دست خداوند است .
پيام ها:
1- تجربه هاي تلخ ، انسان را باادب مي كند و سخنان بزرگان را مي پذيرد. (دخلوا من حيث امرهم ابوهم )2- اگر از بي ادبي افراد گفتيد، از ادب آنان نيز بگوييد. (دخلوا ... ابوهم ) (اگر برادران قبلا نسبت ضلالت به پدر مي دادند امروز تسليم امر پدر شدند)3- محاسبات و دقت ّ و برنامه ريزي ها با وجود اراده ي الهي كارساز است ، آنجا كه نخواهد كارساز نيست . (ما كان يغني عنهم من اللّه من شي ء )4- يعقوب بر مطالب و اسراري آگاه بود كه مصلحت نمي دانست بازگو كند. (حاجه في نفس يعقوب ) 5- دعا وحاجت اولياي خدا مستجاب مي شود. (حاجه في نفس يعقوب قضاها)6- علم انبيا از جانب خداوند است . (علّمناه )7- بيشتر مردم به اسباب و علل چشم مي دوزند و از حاكميت خداوند و لزوم توكل بر او ناآگاهند. (اكثر الناس لا يعلمون )