آيه: 51 قَالَ مَا خَطْبُكُنَّ إِذْ رَاوَدتُّنَّ يُوسُفَ عَن نَّفْسِهِ قُلْنَ حَاشَ لِلّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَيْهِ مِن سُوءٍ قَالَتِ امْرَأَةُ الْعَزِيزِ الآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَاْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ
ترجمه:
(پادشاه به زنان ) گفت : وقتي از يوسف كام مي خواستيد چه منظور داشتيد? زنان گفتند: منزه است خدا، ما هيچ بدي از او نمي دانيم . همسر عزيز گفت : اكنون حقيقت آشكار شد من (بودم كه ) از او كام خواستم و بي شك او از راستگويان است .نكته ها:
كلمه ي ((خطب )) دعوت شدن براي امر مهم را گويند. ((خطيب )) كسي است كه مردم را به هدفي بزرگ دعوت مي كند. كلمه ي ((حصحص )) از ((حصّه )) يعني جدا شدن حق از باطل است .. (56) در اين ماجرا يكي از سنت هاي الهي محقق شده است ، كه به خاطر تقواي الهي گشايش ايجاد مي شود.. (57)پيام ها:
1- گاهي كه گره ، كور مي شود شخص اوّل كشور بايد خود پرونده را بررسي و دادگاه تشكيل دهد. (قال ما خطبكن ّ)2- افراد متهم را دعوت كنيد تا از خود دفاع كنند. (ما خطبكن ّ) حتي زليخا نيز حضور داشت . (قالت امراه العزيز)3- همراه با تلخي ها شيريني هاست . (اراد باهلك سوء )در برابر (ما علمنا عليه من سوء ) آمده است .4- حق براي هميشه ، مخفي نمي ماند. (الان حصحص الحق ّ)5- وجدان ها روزي بيدار شده و اعتراف مي كنند. (انا راودته ) چنانكه فشار جامعه و محيء گردنكشان را به اعتراف وادار مي كند. (همسر عزيز همين كه ديد تمام زنان به پاكدامني يوسف اقرار كردند، او نيز به اعتراف گردن نهاد.)56-تفسير اطيب البيان
57-(من يتق اللّه يجعل له مخرجا ويرزقه من حيث لايحتسب ) هر كس از خدا پروا كند، براي او راهخروج قرار مي دهد و از جايي كه حسابش را نمي كند، به او روزي مي رساند طلاق 3وَ2