آيه: 23 وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ
ترجمه:
و زني كه يوسف در خانه او بود از يوسف از طريق مراوده و ملايمت ، تمناي كام گيري كرد و درها را (براي انجام مقصودش ) محكم بست و گفت : بيا كه براي تو آماده ام . يوسف گفت : پناه به خدا كه او پروردگار من است و مقام مرا گرامي داشته ، قطعا ستمگران رستگار نمي شوند.نكته ها:
در تفسير (انّه ربّي احسن مثواي ) دو احتمال داده اند: الف : خداوند پرودگار من است كه مقام مرا گرامي داشته و من به او پناه مي برم . ب : عزيز مصر رب ّ من است و من سر سفره او هستم و درباره ي من به تو گفت : ((اكرمي مثواه )) و من به او خيانت نمي كنم .هر دو احتمال طرفداراني دارد كه بر اساس شواهدي بدان استناد مي جويند.ولي به نظر ما، احتمال اوّل بهتر است . زيرا يوسف به خاطر تقواي الهي مرتكب گناه نشد، نه به خاطر اينكه چون من در خانه عزيز مصر هستم و او حقي بر من دارد، من به همسرش تعرض و سوء قصد نمي كنم . چون ارزش اين كار كمتر از تقوي است . البته در چند جاي اين سوره ، كلمه ي ((ربّك )) كه اشاره به ((عزيز مصر)) است ، به چشم مي خورد ولي كلمه ((ربّي )) كه در اين سوره استعمال شده است ، مراد خداوند است . و از طرفي دور از شأ ن يوسف است كه خود را چنان تحقير كند كه به عزيز مصر ((ربّي )) بگويد.پيام ها:
1- پسران جوان را در خانه هايي كه زنان كم تقوي و نامحرم هستند، تنها نگذاريد. زيرا باب مراوده باز مي شود.(و راودته ... في بيتها) 2- گناهان بزرگ ، با نرمش و مراوده شروع مي شود. (راودته )3- سعي كنيم نام خلافكار را نبريم و با اشاره از او ياد كنيم . (التّي )4- پاك بودن مرد كافي نيست ، زيرا گاهي زنها مزاحم مردان هستند.(و راودته )5- حضور مرد و زن نامحرم در يك محيط در بسته ، زمينه را براي گناه فراهم مي كند. (غلقت الابواب و قالت هيت لك )6- گناه زنا، در طول تاريخ يك جرم ثابت شده است و به همين دليل ، همه ي درها را محكم بست .(غلّقت الابواب )7- براي جلوگيري از رسوايي ، شخصا اقداماتي انجام داد. (غلقت )8- عشق در اثر مراوده و به تدريج پيدا مي شود، نه به صورت دفعي و يكباره . وجود دايمي يوسف در خانه كم كم سبب عشق شد.(في بيتها)9- قدرت شهوت ، به اندازه اي است كه همسر پادشاه را نيز اسير برده خود مي كند. (و راودته الّتي )10- بهترين نوع تقوي آن است كه به خاطر لطف ومحبت وحق خداوندي گناه نكنيم ، نه از ترس رسوايي در دنيا يا آتش در آخرت . (معاذ اللّه انّه ربّي احسن مثواي )11- همه ي درها بسته ، امّا در پناهندگي به خدا باز است .(غلّقت الابواب ...معاذاللّه )12- ياد عاقبت گناه ، مانع از ارتكاب آن است . (انّه لايفلح الظالمون )13- تقوي واراده ي انسان ، مي تواند بر زمينه هاي انحراف وخطا غالب شود. (معاذاللّه )14- توجه به خداوند، عامل بازدارنده از گناه و لغزش است . (معاذاللّه )15- زنا يا توطئه نسبت به جوانان پاك ، ظلم به خود، همسر، جامعه و افراد است . (لايفلح الظالمون )16- اگر رئيس يا بزرگ ما دستور گناه داد، نبايد از او اطاعت كنيم .(هيت لك قال معاذ اللّه ) (((لا طاعه لمخلوق في معصيه الخالق )) (38) به خاطر اطاعت از مردم نبايد نافرماني خدا نمود.)17- يك لحظه گناه ، انسان را از رستگاري ابدي دور مي كند. (لايفلح الظالمون )18- ارتكاب گناه ، ناسپاسي و كفران نعمت هاست . (لايفلح الظالمون )19- به جاي گفتن : ((اعوذباللّه )) يك سره به سراغ پناه دادن خدا رفت وگفت : ((معاذاللّه )) تا پناهندگي خود را مطرح نكند. در واقع براي خود ارزشي قائل نشد.38-بحار، ج 10، ص 227