آيه: 4 إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ
ترجمه:
آنگاه كه يوسف به پدر خويش گفت اي پدر همانا من (در خواب ) يازده ستاره با خورشيد و ماه ديدم ، آنها را در برابر خود سجده كنان ديدم .نكته ها:
داستان حضرت يوسف با رؤيا شروع مي شود. به گفته علامه ي طباطبايي در تفسيرالميزان ، داستان يوسف با خوابي شروع مي شود كه او را بشارت مي دهد و نسبت به آينده روشن واميدوار مي سازد، تا او را در مسير تربيت الهي صابر و بردبار گرداند.يوسف ، يازدهمين فرزند حضرت يعقوب است كه بعد از بنيامين متولد شده است . به جز بنيامين ، ديگر برادران او از مادر جدا بوده اند. حضرت يعقوب نيز فرزند حضرت اسحاق و او فرزند حضرت ابراهيم است .. (24) خواب اولياي الهي ، متفاوت است ; گاهي نيازمند تعبير است ، مثل خواب حضرت يوسف و گاهي به تعبير نياز ندارد، بلكه عين واقع است . مانند خواب حضرت ابراهيم كه مأ مور مي شود تا اسماعيل را ذبح كند.سخني درباره ي رؤيا و خواب ديدن .پيامبر اكرم (ص ) مي فرمايد: ((الرؤيا ثلاثه: بشري من اللّه ، تحزين من الشيطان ، والذي يحدث به الانسان نفسه فيراه في منامه )) (25) يعني خواب بر سه قسم است : يا بشارتي از سوي خداوند است ، يا غم و اندوهي از طرف شيطان است و يا مشكلات روزمره انسان است كه در خواب آنرا مي بيند.برخي از دانشمندان و روان شناسان ، خواب ديدن را در اثر ناكامي ها و شكست ها دانسته اند و به ضرب المثلي قديمي استشهاد كرده اند كه : ((شتر در خواب بيند پنبه دانه )) و برخي ديگر خواب را تلقين ترس گرفته اند، بر اساس ضرب المثلي كه مي گويد: ((دور از شتر بخواب تا خواب آشفته نبيني )) و بعضي ديگر خواب را جلوه غرائز واپس زده دانسته اند. امّا عليرغم تفاوت هايي كه در خواب ها وجود دارد. كسي اصل خواب ديدن را انكار نكرده است و البته بايد به اين نكته توجه داشت كه همه خواب ها با يك تحليل ، قابل بررسي نيستند.مرحوم علامه در تفسير الميزان (26) مي گويد: سه عالم وجود دارد; عالم طبيعت ، عالم مثال ، عالم عقل . روح انسان به خاطر تجردّي كه دارد، در خواب با آن دو عالم ارتباط پيدا مي كند و به ميزان استعداد و امكان ، حقايقي را درك مي كند. اگر روح كامل باشد، در فضاي صاف حقايق را درك مي كند. و اگر در كمال به آخرين درجه نرسيده باشد، حقايق را در قالب هاي ديگر مي يابد. همانطور كه در بيداري ، شجاعت را در شير و حيله را در روباه و بلندي را در كوه مي بينيم ، در خواب ، علم را در قالب نور، ازدواج را در قالب لباس و جهل و ناداني را به صورت تاريكي مشاهده مي كنيم . ما نتيجه ي بحث را با ذكر مثال هايي بيان مي كنيم ; كساني كه خواب مي بينند چند دسته اند:.دسته اول ، كساني كه روح كامل و مجردي دارند و بعد از خواب رفتن حواس ، با عالم عقل مرتبط شده و حقايقي را صاف و روشن از دنياي ديگر دريافت مي كنند. (نظير تلويزيون هاي سالم با آنتن هاي مخصوص جهت دار كه بر فراز قلّه ها و بلنديها امواج ماهواره اي را از نقاط دور دست مي گيرد.) اينگونه خوابها كه دريافت مستقيم و صاف است نيازي به تعبير ندارد.دسته دوّم ، خواب كساني است كه داراي روح متوسط هستند كه در عالم رؤيا حقايق را ناصاف و همراه با برفك و تشبيه و تخيّل دريافت مي كنند (كه بايد مفسّري در كنار دستگاه گيرنده ماجراي فيلم را به دور از برفك هاتوضيح
دهد و به عبارتي ، عالمي آن خواب را تعبير كند.).دسته سوم ، خواب كساني است كه روح آنان به قدري متلاطم و ناموزون است كه خواب آنها مفهومي ندارد. ( چنانكه آشنايان با فيلم هم ، از صحنه هاي مختلف و پربرفك تلويزيوني ، چيزي سردرنمي آورند.) اين نوع رؤياها قابل تعبير نيستند كه در قرآن به (اضغاث احلام ) تعبير شده است .در كتاب تعبير خواب ابن سيرين آمده كه به او گفتند، در خواب شخصي مهر بر دهان و فرج مردم مي زند، در جواب گفت ، او مؤذن ماه رمضان خواهد بود كه با اذان دادن ، خوردن و نكاح را ممنوع اعلام مي كند.! قرآن در سوره هاي مختلف ، از رؤياهايي نام برده كه حقيقت آنها به وقوع پيوسته است . از جمله :.الف : رؤياي يوسف (ع) درباره سجده ي يازده ستاره و ماه و خورشيد بر او، كه تعبير و تأ ويل به قدرت رسيدن او و تواضع برادران و پدر و مادر به او گرديد.ب : رؤياي دو يار زنداني يوسف كه بعدا يكي از آنها آزاد وديگري اعدام شد.ج : رؤياي پادشاه مصر درباره خوردن گاو لاغر، گاو چاق را كه تعبير به قحطي و خشكسالي بعد از فراخ شد.د: رؤياي پيامبر اسلام (ص ) درباره عدد اندك مشركان در جنگ بدر كه تعبير به شكست مشركان شد.. (27) ه\\\': رؤياي پيامبر اسلام (ص ) درباره ورود مسلمانان با سر تراشيده به مسجدالحرام ، كه با فتح مكه و زيارت خانه خدا تعبير شد. (28) و: رؤياي مادر حضرت موسي كه نوزادش را در صندوق گذاشته و به آب بياندازد.(اوحينا الي امك ما يوحي ان اقذ في التابوت ) (29) كه روايات بر اين دلالت دارند كه مراد از وحي در اين آيه ، همان رؤياست .ز: رؤياي حضرت ابراهيم در مورد ذبح فرزندش حضرت اسماعيل .. (30) از قرآن كه بگذريم در زندگي خود افرادي را مي شناسيم كه در رؤيا از اموري مطلع شده اند كه دست انسان به صورت عادي به آن نمي رسد. سيد قطب مي گويد: در امريكا خواب ديدم كه چشم فرزند خواهرم خونريزي كرده است ، نامه اي به مصر نوشتم ، جواب دريافت كردم كه درست است با اينكه خونريزي در ظاهر چشم نبوده است .از آخوند ملاعلي همداني كه از مراجع تقليد بود، نقل شده است كه مي گفت :.يكي از علما پيامبر اكرم (ص ) را در خواب ديد كه به او فرمود: حال كه از ايران پيغام فرستاده اند امسال وجوهاتي به سامرا نمي رسد، نگران مباش در دولاب ، صدتومان پول است آنرا بردار. وقتي از خواب بيدار شدم نماينده ميرزاي شيرازي در خانه را زد و مرا نزد آقا احضار كرد. همين كه وارد شدم ميرزا فرمود:.در دولاب ، صد تومان است در را باز كن و بردار. و به من فهماند كه موضوع خواب را اظهار مكن .حاج شيخ عباس قمي صاحب مفاتيح الجنان ، به خواب فرزندش آمد وگفت :.كتابي نزدم امانت بوده ، آنرا به صاحبش برگردان تا من در برزخ راحت باشم .وقتي بيدار شد به سراغ كتاب رفت ، با نشانه هايي كه پدر گفته بود، تطبيق داشت آنرا برداشت . وقتي مي خواست از خانه بيرون برود، كتاب از دستش افتاد و كمي ضربه ديد. او كتاب را به صاحبش برگرداند و عذرخواهي كرد. ولي دوباره پدرش به خواب او آمد و گفت : چرا به او نگفتي كتاب تو ضربه ديده است تا اگر خواست تاوان بگيرد و يا اينكه با توجه به نقص كتاب ، راضي شود.!پيام ها:
1- پدر و مادر، بهترين مرجع براي حل ّ مشكلات فرزندان هستند. (ياابت )2- والدين بايد به خواب هاي فرزندانشان توجه كنند. (ياابت )3- گاهي رؤيا و خواب ديدن ، يكي از راه هاي دريافت حقايق است . (اني راء يت )4- در فرهنگ خواب ، اشياء ، نماد حقايق مي شوند. (مثلا، خورشيد نشان پدر و ماه تعبير از مادر و ستارگان نشان برادران است ) (راء يت احد عشر كوكبا...)5- گاهي در نوجوان ، استعدادي هست كه بزرگترها را به تواضع وامي دارد. (ساجدين )6- خواب ديدن اولياي خدا، ديدن واقعي است . (راء يت ) در اين آيه (راء يت ) تكرار شده است تا بگويد حتما ديدم و گمان نشود ماجرا خيالي بوده است .7- حضرت يوسف از ابتدا، تعبير خواب نمي دانست و لذا براي تعبير رؤيايش از پدرش استمداد كرد. (ياابت )24-تفسير مجمع البيان
25-بحار، ج 14، ص 441
26-تفسير الميزان ، ج 11، ص 299
27-انفال ، 43
28-فتح ، 27
29-طه ، 39
30-صافات ، 10