(يوسف ) گفت : او خواست از من (برخلاف ميلم ) كام گيرد وشاهدي از خانواده زن شهادت داد كه اگر پيراهن يوسف از جلو پاره شده باشد پس زن راست مي گويد واو از دروغگويان است (زيرا در اين صورت او وهمسر عزيز از روبرو درگير مي شدند و پيراهن از جلو چاك مي خورد).
نكته ها:
در برخي از روايات ، شاهد را كودكي معرفي كرده اند كه مثل حضرت عيسي (ع) در گهواره به سخن آمد، ولي چون سند محكمي ندارد، نمي توان به آن اعتنا كرد. و بهتر است شاهد را يكي از مشاوران عزيز بدانيم كه فاميل همسر و داراي هوش و ذكاوت بود. و همانند عزيز مصر، شاهد اين اتفاق گرديد. والاّ اگر خود، شاهد اصل ماجرا بود، معني نداشت كه به صورت جمله ي شرطيه شهادت دهد و بگويد: (ان كان ...).
پيام ها:
1- يوسف ، ابتدا به سخن نكرد و شايد اگر همسر عزيز حرفي و تهمتي نمي زد، يوسف حاضر نمي شد آبروي او را بريزد و بگويد: (هي راودتني )2- متهم بايد از خود دفاع و مجرم اصلي را معرفي كند. (هي راودتني )3- خداوند از راهي كه هيچ انتظارش نمي رود، افراد را حمايت مي كند. (شهد شاهد من اهلها)4- در جرم شناسي از آثار دقيق وظريف ، مسايل كشف مي شود. (ان كان قميصه ...)5- قاضي مي تواند بر اساس قراين ، حكم كند. (من قبل )6- دفاع از بي گناه ، واجب است و سكوت همه جا زيبا نيست . (و شهد شاهد)7- آنجا كه خداوند بخواهد، بستگان مجرم عليه او شهادت مي دهند. (من اهلها)8- در شهادت ، مراعات حسب ونسب وموقعيت وخويشاوندي ، مطرح نيست . (شهد شاهد من اهلها)