(يعقوب ) گفت : آيا شما را بر او امين بدانم ، مگر همانند قبل عمل كه شما را بر برادرش امين دانستم (و ديديد كه چه شد)، پس (به جاي شما به خدا اعتماد مي كنم كه ) خداوند بهترين حافظ است و او مهربان ترين مهربانان است .
سؤال : با توجه به سابقه بدي كه فرزندان يعقوب داشتند چرا پدرشان مجددافرزند ديگرش را به آنان سپرد.?!
پاسخ : فخر رازي (89) احتمالات متعددي را مطرح نموده كه هر كدام از آنها مي تواند توجيهي بر اين موافقت باشد; اولا: برادران از اقدام اوليه شان به نتيجه اي كه مورد نظرشان بود (محبوبيت در نزد پدر) نرسيده بودند. ثانيا: حسادت برادران نسبت به اين برادر كمتر از يوسف بود. ثالثا: شايد قحطي و خشكسالي شرايط ويژه اي را پديد آورده بود كه سفر مجّدد را ضروري مي كرد. رابعا: دهها سال از حادثه اوّل گذشته و آن فراموش شده تلقي مي شد. خامسا: خداوند متعال در حفظ فرزندش به او تسلّي خاطر داده بود.
1- اعتماد سريع به كسي كه سابقه تخلّف دارد، جايز نيست .(هل امنكم )
2- ياد خاطرات تلخ گذشته ، انسان را در برابر حوادث آينده بيمه مي كند. (هل امنكم علي اخيه من قبل )
3- با توجه به رحمت بي نظير الهي و با توكل به خداوند به استقبال حوادث زندگي برويم .(فاللّه خير حافظا وهو ارحم راحمين )
4- با يك شكست يا تجربه ي تلخ خود را كنار نكشيم .(هل امنكم ... فاللّه خير حافظا) (يعقوب بار ديگر فرزند دوم را با توكل به خدا به برادران تحويل داد).
5- سرچشمه ي حفاظت ، رحمت است . (حافظا وهو ارحم الراحمين )
89-تفسير كبير