هَدكُم) به همين سبك معنا شد. چنان كه اشاره شد احتمال ديگري هم مطرح است و آن اينكه كلمه «كما» براي تشبيه باشد؛ يعني همانطور كه خداوند شما را راهنمايي كرد به ياد او باشيد؛ نه آنطور كه از جاهليت به يادگار مانده است، زيرا شعار جاهلي در تلبيه حج اين بود: «لبيك اللّهمّ لبيك لا شريك لك إلاّ شريكاً هو لك تملكه و ما ملك». اين ذكر شركآلود همانند هدايت الهي نيست.[1]
از طرف ديگر ممكن است ذكر خداوند براساس توحيد و نزاهت از شرك باشد؛ ليكن چون اسماي حسناي خداوند توقيفي است، الفاظ و كلماتي بايد به كار رود كه در كتاب و سنّت استعمال شده باشد؛ يعني كلمهاي كه در هيچ ذكر، شكر، دعا و ثناي الهي نيامده و در هيچ متن مقدّسي بر خداوند اطلاق نشده است نميتوان آن را درذكر خدا مطرح كرد، پس ذكر خداوند بايد نظير هدايت خدا و برابر راهنمايي او باشد.[2]
خداي سبحان فرمود كهبه ياد خدا باشيد، در حالي كه به راستي قبل از بهرهمندي از هدايت او گمراه بوديد: (واذكُروهُ كَما هَدكُم واِن كُنتُم مِن قَبلِهِ لَمِنَ الضّالّين). «واو» در (واِن كُنتُم) «حاليه» است و به قرينه «لام فارقه» در (لَمِنَ الضّالّين) «إن» نيز مخففه از مثقّله است[3] كه تحقيق و تثبيت مطلب را ميرساند نه نافيه. (قَبلِه) نيز قبليّت زماني يا رتبي است؛ دربارهمردم قبل از
[1] ـ تفسير المنار، ج2، ص203، با تحرير اندك. [2] ـ التفسير الكبير، مج3، ج5، ص178، با تغيير اندك. [3] ـ مجمع البيان، ج1 ـ 2، ص526؛ الكشاف، ج1، ص247.