توصّلي قرار ميگيرد؛ ليكن ميتوان محتواي آن را اعمّ دانست، زيرا هرچه را شارع لازم كرد تعبّداً بايد آن را پذيرفت؛ خواه عبادي باشد، مانند غُسْل، يا توصّلي باشد، نظير غَسْل، پس چنانچه خداوند تغييري در حجّ بدهد، گرفتاران سنتهاي جاهلي نبايد نافرماني كنند.
اصل حجّ قبل از اسلام جزو سنتهاي بازمانده از حضرت ابراهيم(عليهالسلام) محسوب ميشد و به شرك جاهلي آميخته شده بود، از اينرو خداوند سبحان ميفرمايد: حجّ را فقط حجّ الهي كنيد: (واَتِمُّوا الحَجَّ والعُمرَةَ لِلّه). خداي سبحان در صدر آيه: (واَتِمُّوا الحَجَّ والعُمرَةَ لِلّه) و ذيل آن: (واتَّقوا اللّهَ واعلَموا اَنَّ اللّهَ شَديدُ العِقاب) افزون بر بيان تعبدي بودن حجّ و عمره، هرگونه تغيير و تبديل در اصل حجّ را (مانند تشريع حجّ تمتع براي افراد دور از مكه) به فرمان خود مستند دانسته و بر همگان لازم كرده است كه آن را اطاعت كنند و در برابر آن استنكار نداشته باشند.
اِحصار در (اُحصِرتُم) اصطلاحي قرآني است و هم مانع ظاهري و هم مانع باطني را دربر ميگيرد[1]، از اين رو اطلاق آن مصدود و محبوس را هم كه در اصطلاح فقهي، در برابر «محصور» است دربرميگيرد. محصور كسي است كه بر اثر مانع دروني، مانند بيماري، نتواند حجّ يا عمره را به پايان رساند؛ ولي «مصدود» بر اثر مانع بيروني، مانند دشمن، از اتمام عمل ناتوان است. نيز محصور بايد قرباني خويش را به مكه يا منا بفرستد و با قرباني كردن از همه
[1] ـ مفردات، ص239، «ح ص ر».