برگزیده ای از تسنیم

عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 177/ 4
نمايش فراداده

چيزي است، در حدي كه به چيزي بيرون از خود نيازي نداشته باشد و «نقصان» عكس آن است.[1] كلمات الهي به تامّ متصف مي‌شود، چون نقص يا عيبي در آن نيست، و از شب چهاردهم به «ليلة التمام» تعبير مي‌شود، چون نور ماه در آن شب تامّ است.[2]

بيشترين استعمال «تمام» در كميّات است و اغلب كاربردهاي كمال در كيفيات. صدقِ تمام به پديد آمدن اجزاست و صدق كمال در جايي است كه افزون بر اجزا، خصوصياتي نيز كه مايه حسن و بهاي بيشتر شي‏ء است موجود شود.[3] گاهي براي اهتمام به شأن وصفي، از باب استعاره، عنوان تمام به جاي واژه كمال به كار مي‌رود؛ گويا ادعا شده است كه اين وصف با اينكه زايد و خارج از حقيقت شي‏ء است، در پديد آمدن آن نقش دارد. اتمام يعني انضمام‏جزء اخير شي‏ء به آن، كه با آن، هويت آن شي‏ء پديد مي‌آيد. اتمام در آيه به معناي حقيقي آن است، به دليل تفريع (فَاِن اُحصِرتُم... ) بر آن[4]

اُحْصِرْتُمْ: «اِحصار» از حصر است كه به معناي در تنگنا قرار دادن است: (واحصُروهُم).[5] يكي از مصاديق احصار، ممنوع كردن زائران خانه خدا از راهيابي به بيت‌الله و انجام مناسك حجّ و عمره است. اِحصار، هم براي مانع ظاهري مانند دشمن به كار مي‌رود، و هم براي مانع دروني؛ مانند بيماري؛ ولي حصر فقط در منع باطني به كار مي‌رود.[6]

[1] ـ مفردات، ص 168، «ت م م».

[2] ـ النهايه، ج1، ص197، «ت م م».

[3] ـ التحقيق، ج 1، ص 376، «ت م م».

[4] ـ الميزان، ج 2، ص 75.

[5] ـ سوره توبه، آيه 5.

[6] ـ مفردات، ص239، «ح ص ر».