در شرح اين عبارت، ابن عابدين آورده است: در فتاوي صغري نوشته شده است که عادل کسي است که از تمام گناهان کبيره مجتنب شود حتي اگر يک کبيره اي را مرتکب شود، عدالتش ساقط خواهد شد و در گناهان صغيره اکثريت معتبر است و اصرار بر صغيره، زيرا در آن صورت صغيره هم کبيره مي شود و به همين جهت مؤلف گفته است که اعمال نيک وي بيشتر باشند و نيز گفته است که پس از ارتکاب گناه کبيره عدالت ساقط مي شود، اما چون توبه کند عدالت وي دوباره عود خواهد کرد.(39)
نووي در التقريب مي گويد:
عادل مسلمان بالغي است که از فسق به دور باشد.(40)
خلاصه نظريات فقها و محدثين در تفسير عدل و عدالت اين است که عادل مسلمان عاقل و بالغي است که از گناه کبيره اجتناب کرده و بر صغيره مصر نباشد و نير بر ارتکاب آنها عادت نکند.
برخي از علماء اهل سنّت صحابه را معصوم مي شمارند و اخبار آنها را لازم الاتباع مي دانند.
ابن حجر در کتابش مي نويسد:
«اتفق اهل السّنة علي ان الجميع عدول و لم يخالف في ذلک الاشذوذ من المبتدعه».؛(41)
تمام اهل سنت اتفاق دارند که صحابه عادلند و در اين مطلب جز اندکي بدعتگذار مخالفت ندارند.