عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل

جعفر سبحانی

نسخه متنی -صفحه : 161/ 35
نمايش فراداده

خدا و صفات جمال و جلال (1)

درس 21: خداوند يگانه (1)

در درس هاي گذشته درباره وجود خدا مباحثي مطرح شد و اينك در اين درس به دلايلي كه به يگانگي خدا گواهي مي دهد مي پردازيم:.

دليل اول) عدم تركيب

هرگاه فرض كنيم كه براي خداي جهان همتا و نظيري وجود دارد لازمه اش اين است كه خداي جهان و همتاي او هريك از دو جزء، مركب باشند و تركيب شدن از دو جزء مستلزم نياز و احتياج است و احتياج با خداوندگاري سازگار نيست.

توضيح اين برهان.

اگر فرضاً دانش آموزان يك كلاس را در نظر بگيريم آيا همه آنان از هر جهت شبيه و نظير يك ديگرند به طور مسلم نه. آيا همه آنها از هر نظر مغاير و مباين هم هستند باز هم نه. بلكه حقيقت اين است كه اين افراد از جهاتي شبيه يك ديگرند و از جهاتي مغاير هم.

مثلاً از نظر اين كه همگي انسانند و از عقل و فكر بهره اي دارند شبيه يك ديگرند و تحت عنواني به نام انسان قرار مي گيرند. اما از نظر اين كه در شكل، قيافه، رنگ و روحيات با هم فرق دارند، از هم متمايز مي باشند. حتي دو برادر هم زاد كه از جهات زيادي شبيه يك ديگرند باز از جهاتي با هم فرق دارند؛ زيرا دست كم مكاني را كه يكي از آن دو اشغال كرده است با مكاني كه ديگري در آن قرار دارد، فرق دارد.

و اگر فرض كنيم كه دو نفر از هر نظر حتي از نظر مكان نيز عين هم ديگرند، در اين صورت بايد گفت: اين دو نفر، يك نفر است و دو بودن آنان افسانه اي بيش نيست.

با اين بيان ساده روشن شد كه لازمه تعدد و دو بودن اين است كه در يك جهت يا جهاتي با هم مشترك و در جهت يا جهات ديگر با هم اختلاف داشته باشند و به عبارت ديگر، اگر دوگانگي دو موجود درست باشد بايد از يك جهت يا جهاتي شبيه هم و از جهت يا جهاتي از هم متمايز باشند وگرنه دو گانگي آن دو، بي حقيقت خواهد بود و يكي بيش نخواهد بود.

بنابراين اگر جهان دو خدا داشته باشد ناچار بايد هر كدام داراي خصوصيتي باشد كه ديگري آن را نداشته باشد تا اين خصوصيت موجب امتياز آنها از يك ديگر گردد و در اين صورت هر كدام از آن دو خدا مركب از دو جزء خواهد بود؛ يك جزء مشترك كه در هر دو موجود است و يك جزء غير مشترك.

پس نتيجه دوگانگي اين است كه هريك از دو خداوند از دو جزء مركب گردند و معلوم است كه هر موجود مركبي به اجزاي خود نيازمند است. توضيح اين مطلب را در ضمن يك مثال بيان مي كنيم:.

يك ماشين چاپ كه از قطعات مختلف تركيب مي يابد به قطعات گوناگون نياز دارد و بدون تركيب و هماهنگي اين قطعات، هستي يك ماشين چاپ امكان پذير نيست.

همين طور اگر خداي جهان، مركب از دو جزء باشد به اجزاي خود نيازمند خواهد بود؛ يعني هستي او بستگي به هستي آن دو جزء خواهد داشت، در حالي كه خدا از هر گونه نياز و احتياج منزه است.

دليل دوم) هماهنگي و پيوستگي اجزاي جهان

دليل ديگر براي اثبات يگانگي خداوند همان هماهنگي و وحدتي است كه در جهان آفرينش وجود دارد؛ اينك بيان اين مطلب:.

از مطالعه يك كتاب مي توان فهميد كه نوشته يك نفر است يا چند نفر. كتابي كه يك نفر نوشته است در ميان عبارات و جمله بندي ها و چگونگي ورود و خروج در مطالب كتاب و در تمام قسمت هاي آن يك نوع وحدت و هماهنگي به چشم مي خورد.

اما چنين هماهنگي در كتابي كه نوشته دو يا سه نفر باشد وجود نخواهد داشت؛ زيرا هرچه هم نويسندگان آنها هم فكر و هم سليقه باشند، باز آثار اختلاف در بسياري از قسمت ها كه به آنها اشاره كرديم نمايان خواهد شد و اگر اختلاف و ناهماهنگي آن براي همه آشكار نباشد دست كم براي ادبا و دانشمندان محسوس خواهد بود.

جهان آفرينش كه خود بزرگ ترين كتاب تكوين است و هيچ يك از افراد بشر، قادر به شمردن صفحات آن نيست تا امروز كه بشر ورق هايي از آن را مطالعه كرده است در تمام صفحات و سطور آن، يك نوع نظم معين و پيوستگي و هماهنگي خاص مشاهده كرده است. تمام دانشمندان جهان از ستاره شناس، اتم شناس، فيزيك دان، شيمي دان، حيوان شناس و گياه شناس، پيوستگي و هماهنگي تمام اجزاي جهان را تصديق كرده و همگي گفته اند كه نظم واحد و تدبير يگانه اي براين جهان حكومت مي كند و نظامي كه بر منظومه شمسي ما حاكم است، بدون كم و زياد، بر يك اتم كه اگر ميليون ها از آن را روي هم بگذاريم، نقطه اي را تشكيل مي دهد نيز حكم فرماست.

قوانين حاكم بر جهان آن چنان عمومي و كلي است كه از آزمايش كوچكي در گوشه اي از اين جهان مي توان يك قانون كلي و عمومي كه بر سراسر جهان آفرينش حكومت مي كند به دست آورد؛ قانون جذب و دفع در سراسر جهان جاري است، تمام گياهان و جان داران تحت قانون تلقيح توليد مثل مي كنند. تشابه در خلقت حيوانات آن چنان زياد است كه گروهي را بر آن داشته است كه بگويند: همه حيوانات ريشه واحدي دارند.

خلاصه به هر كه بنگريم و از هركس سؤال كنيم همه، اين حقيقت را تأييد مي كنند كه در سرتاسر جهان هستى، آثار وحدت، يگانگي و نظام واحد به چشم مي خورد.

اگر مبدأ آفرينش، يگانه و يكتا نبود و دو قدرت بر جهان حكومت مي كرد، طبعاً وضع جهان آفرينش غير از اين بود و از اين همه پيوستگي و هماهنگي خبري نبود؛ زيرا همان طور كه گفته شد دو نقاش زبردست، دو نويسنده توانا و دو تابلوساز هنرمند هر چه هم از نظر ذوق و فكر به هم نزديك باشند، باز اثر ذوق و هنر آنها يك سان نخواهد بود و استادان خط و هنر اگر دقت كنند در مي يابند كه اين دو خط و اين دو تابلو، از دو خطاط و دو هنرمند بوده است.

گفتار امام صادق (ع)در اين زمينه.

امام صادق (ع)در يكي از سخنان خود، به همين دليل اشاره كرده مي فرمايد:.

فلمّا رأينا الخلق مُنتظماً و الفلك جارياً و اختلاف الّيل و النهار و الشمس والقمر دلَّ صحَّةُ الأمر و التدبير و ائتلافُ الامر علي اَنَّ المُدبِّر واحد ؛ (1) .

منظم بودن جهان آفرينش و پشت سر هم قرار گرفتن شب و روز، حركت منظم خورشيد و ماه، ما را به اين موضوع رهبري مي كند كه مدبر جهان يكي است و يك قدرت و تدبير براين جهان حكومت مي كند.

و نيز هنگامي كه (هشام بن حكم) از آن حضرت براي يگانگي خدا دليل مي خواهد آن حضرت مي فرمايد:.

اتِّصالُ التدبير و تمام الصُنع؛ (2) .

به هم پيوستگي و دوام نظام هستي و تماميت آفرينش گواه بر يگانگي اوست.