درس 22: خداوند يگانه (2) - عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

درس 22: خداوند يگانه (2)

دليل سوم) حكومت دو خدا بر جهان مايه تباهي است

محاسبات دقيق فلسفي اثبات مي كند كه تعدد آفريدگار سبب فساد و اختلال در دستگاه آفرينش مي گردد و در قرآن مجيد نيز به اين برهان اشاره شده است. اينك بيان آن:.

هرگاه بر زمين و آسمان دو آفريننده حكومت كنند، دو صورت فرض مي شود:.

1. دو خداي مماثل و همانند يك ديگر؛.

2. دو خداي متباين كه با يك ديگر اختلاف و تباين كلي داشته باشند.

هر گاه مماثل هم باشند، مانند دو انسان كه براثر شباهت كامل و جهت اشتراكي كه در ميان آن دو وجود دارد مثل و همانند يك ديگر شمرده مي شوند، در اين صورت همان طور كه در دليل نخست توضيح داده شد لازمه اش اين است كه خدا مركب از دو جزء باشد، يك جزء مشترك كه هر دو دارند و يك جزء غير مشترك، و تركيب ملازم با احتياج است و احتياج با خدا بودن سازگار نيست.

بنابراين بايد فرض دوم را، يعني دو خداي متباين كه بين آن دو هيچ وجه اشتراك و شباهتي نباشد مورد بحث قرار دهيم.

ناگفته پيداست كه آثار و افعال دو موجود مباين، بايد مانند ذات خود آنها مباين و مخالف باشد؛ زيرا متصور نيست كه دو موجود متباين كه كوچك ترين نقطه اشتراك و وحدتي ميان آنها موجود نيست از نظر افعال و آثار يك سان و يك نواخت باشند. هرگاه چنين دو خدايي بر جهان آفرينش حكومت كنند، تدبير هر كدام مباين و مخالف ديگري خواهد بود و نتيجه دو تدبير مخالف، به هم خوردن نظم و از هم گسيختگي روابط و بروز اختلاف در دستگاه آفرينش است. قرآن مجيد هم در اين زمينه مي فرمايد:.

لو كان فيهما آلهة اى اذ لفسدتا...؛ (3) .

اگر در زمين و آسمان خداياني جز خداي واحد بود، زمين و آسمان تباه مي شد.

دليل چهارم) اگر خداي ديگري بود آثار وجود او نمايان مي شد

برهان ديگري كه دانشمندان براي يگانگي خدا بيان كرده اند برهاني است كه اساس آن را اميرمؤمنان (ع)در نامه اي كه به فرزند خود امام حسن (ع)نوشته پي ريزي كرده است.

علي (ع)مي فرمايد:.

وَ اعلَم يا بُنَىَّ انّهُ لَو كانَ لِرَبِّكَ شَريك لَأ تَتكَ رُسُلُهُ و لَرَاَيتَ آثار مُلكهِ وَسُلطانه و لَعَرفتَ اَفعالَهُ و صفاتَه وَلكنَّهُ اِله واحد كما وَصَفَ نَفسَهُ لايُضادُّهُ في مُلكِهِ اَحد و اَنَّهُ خالق كُلِّ شي ء؛ (4) .

بدان اي فرزند، اگر براي پروردگار تو شريكي مي بود پيامبراني از طرف او مي آمدند و آثار قدرت و سلطنت او را مي ديدي و افعال و صفات او را مي شناختى؛ ولي او خداي يگانه است همان طور كه خود را توصيف كرده است. جهان از آن اوست و كسي معارض او نيست و او آفريننده همه چيزهاست.

در اين چند جمله كوتاه، اميرمؤمنان(ع)به دو برهان عقلي درباره يگانگي خدا اشاره نموده است:.

1. اگر براي خدا شريكي بود آثار قدرت و تسلط او را در جهان مي ديديم و با افعال و صفات او آشنا مي شديم؛ يعني اگر جهان، مصنوع دو مدبر بود به طور مسلم بايد آثار دو خدا را در جهان مشاهده مي كرديم و در آن، دو نقشه و تدبير مي ديديم در صورتي كه همه دانشمندان در پژوهش هاي علمي خود جز از يك تدبير و يك نقشه گزارش نمي دهند، اين برهان قبلاً شرح داده شد.

2. اگر براي جهان، خداي ديگري مي بود قطعاً براي هدايت بندگان خود پيامبراني اعزام مي كرد و آنان را از تكاليف و وظايفي كه درباره آنان مقرر داشته بود آگاه مي ساخت، در صورتي كه هيچ پيامبري از طرف چنين خدايي اعزام نشده است و تمام پيامبران آسماني خود را از سوي خداوند يگانه مبعوث مي دانند و مي گويند كه همه وظايف و تكاليف از طرف خداي يگانه است و در نتيجه از خداي دوم اثري نيست.

استدلال امام (ع)بر يگانگي خداوند به شرحي كه بيان شد كاملاً ابتكاري است. براي اين كه با اين استدلال بيشتر آشنا شويم، قدري درباره آن توضيح مي دهيم:.

جاي گفتگو نيست كه تا خدا و برخي از صفات او ثابت نشود، هرگز نمي توان نبوت پيامبري را تصديق كرد و گفتار او را درباره خدا پذيرفت، ولي هرگاه وجود خدا و برخي از صفات او مانند عدل و حكيم بودن با دلايل عقلي ثابت شد و سپس پيامبري شخص معينى، از راه داشتن معجزه ثابت گرديد و چنين پيامبري از وحدانيت و يگانگي او خبر داد گفتار او نسبت به كسي كه به راست گويي و نبوت او ايمان دارد، مفيد و سودمند خواهد بود، اما نسبت به ديگران كه به پيامبري او اعتقاد ندارند مفيد نيست. اگر همين پيامبر براي اثبات يگانگي خدا دليل و برهان عقلي بياورد براي همگان مفيد خواهد بود.

اكنون كه اين مقدمه روشن شد بايد بگوييم كه مقصود علي (ع)از بياني كه نقل شد اين نيست كه چون پيامبران آسماني همگي از يگانگي خداوند خبر داده اند و ما آنان را راست گو مي دانيم، از اين جهت بايد گفتار آنان را پيرامون يگانگي خداوند بپذيريم هر چند اگر مقصود او همين هم باشد، صحيح است بلكه از اين گفتار هدف ديگري دارد و آن اين كه:.

هرگاه جهان آفرينش دو خدا داشت طبعاً آثار هر دو در صحنه تشريع و اعزام پيامبران و نيز در خلقت ديده مي شد؛ يعني وجود خود را از طريق دخالت در تكوين و نظام جهان، و تشريع و فرستادن پيامبر و قانون به ما نشان مي داد. در صورتي كه در تشريع و قانون گذاري و فرستادن پيامبر و كتاب از خداي ديگري خبري نيست به دليل اين كه هيچ پيامبري از طرف او نيامده است و هم چنين در جهان آفرينش از وجود قدرت، تدبير و نقشه خداي ديگر، اثري به چشم نمي خورد؛ زيرا در اين جهان، جز وحدت نظام و پيوستگي تمام اجزاي آن چيز ديگري مشاهده نمي شود.

اين چهار دليل و برخي از دليل هاي ديگر كه براي رعايت اختصار در اين جا بيان نشد يك رشته دلايل عقلي و فلسفي است كه بر يگانگي خدا گواهي مي دهد، كساني كه با اين نوع استدلال ها مأنوس باشند به آساني مي توانند از آنها به يگانگي خدا پي ببرند.

و اينك بيان ديگري براي يگانگي خدا ذكر مي شود كه با وجود هر انساني آميخته است و احتياج به استدلال عقلي و فلسفي ندارد.

دليل پنجم) فطرت و شعور دروني انسان بر يكتايي خدا گواهي مي دهد

همان طور كه در اثبات اصل وجود خدا دو راه داشتيم:.

1. از طريق فطرت پي به وجود او مي برديم و هر انساني خود را در شرايط خاصي خداخواه و خداجوي مي ديد؛.

2. و از طريق مشاهده دلايل وجود او، وجود او را تصديق مي كرديم.

/ 161