درس 19: علل گرايش به ماديگري (سوم و چهارم) - عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2. فقدان يك مكتب فلسفي صحيح

هنگامي كه غرب از نظر علمي به پيشرفت هاي قابل ملاحظه اي دست يافت و بسياري از فرضيه هاي رياضى، طبيعي و نجومي را زير و رو كرد يك مكتب فلسفي جامع كه بتواند پاسخ گوي مسائل و مشكلات دانشمندان در زمينه خدا و مذهب باشد وجود نداشت و هم اكنون نيز با اين كه صدها سال از نهضت علمي غرب مي گذرد و جهان غرب گام هاي بلندي در زمينه علم برداشته، ولي هنوز نتوانسته است يك سيستم فلسفي همه جانبه اي را كه پاسخ گوي شبهات و اشكالات باشد عرضه بدارد. فقدان يك چنين مكتب، به خصوص در گذشته آنان را در زمينه خداشناسي دچار يك سلسله سؤالات و اشكالات مي كرد، و چون پاسخي براي پرسش هاي خود نمي يافتند، خدا و ماوراي طبيعت را به كلي انكار مي كردند.

مثلاً يكي از دستاويزهاي گروهي از مادي ها اين بوده كه مي گفته اند: چون ما خدا را نمي بينيم و او را با دست لمس نمي كنيم پس به وجود او ايمان نمي آوريم.

و در برابر اين منطق، يك مكتب صحيحي نبوده كه به آنها بفهماند كه وسيله شناخت و پي بردن به وجود چيزها تنها منحصر به چشم يا ساير قواي ظاهري نيست و حواس و قواي عقلاني هم يكي از بزرگ ترين ابزار شناخت و درك واقعيات است و اگر عقل و خرد وجود چيزي را تصديق كرد، صحيح نيست به بهانه اين كه از وجود او در آزمايشگاه ها اثري نيست آن را انكار كنيم.

درس 19: علل گرايش به ماديگري (سوم و چهارم)

3. غوغاي داروينيسم

فرضيه داروين درباره تكامل گياهان و جان داران، از عوامل مؤثر براي گرايش برخي از دانشمندان طبيعي و افراد غير متخصص در مسائل الهي به ماديگري بوده است. (تكامل انواع) موضوعي نبود كه فقط داروين بر آن دست يافته باشد، بلكه پيش از او (لامارك) و قبل از اين دو نفر نيز در فلسفه يوناني به طور سر بسته مورد بحث و گفتگو قرار گرفته بوده؛ نقش مؤثر داروين در نشر اين نظر و فرضيه اين بود كه موضوع را در زماني مطرح كرد كه جهان علمى، آماده پذيرش آن بود و با نشر كتاب (اصل انواع) خود، سر و صدايي عجيب در محافل علمي غرب به راه انداخت، در صورتي كه او تا آخرين لحظه عمر خداپرست بود؛ ولي دشمنان دين از نظريه او از دو جهت بر ضد دين و مذهب استفاده كردند:.

1. نظريه تكامل انواع، خواه به طور تدريجي و خواه به صورت جهش و دفعى، يا مندرجات كتاب مقدس تورات كه همه انسان ها را فرزند آدم مي داند و به طور صريح مي گويد كه آدم نيز از خاك آفريده شده است منافات داشت.

2. روشن ترين دلايل خداپرستان بر وجود صانع همان برهان نظم است و اين نظام استوار كه در عالم جان داران و گياهان به خوبي ديده مي شود هنگامي دليل بر وجود صانع حكيم مي شود به يك باره و آني وجود پيدا كرده باشد. به گمان مادي ها اگر به طور تدريجي صورت گرفته باشد، يعني در طي ميليون ها سال اين نظام پيدا شده باشد دليل بر اين نخواهد بود كه جهان خلقت با هدف و اندازه گيري و تدبير به وجود آمده است.

پاسخ مطلب اول

اولاً، نظريه تحول انواع، خواه به طور تدريجي و خواه به طور دفعى، يك نظريه متزلزل و لرزاني بيش نيست كه پس از عصر داروين به صورت هاي مختلف بيان و مردود شناخته شد. نظريه تكامل تدريجي كه داروين بر آن زياد تكيه مي كرد بر چهار اصل استوار بود كه اكنون همه آن چهار اصل مردود شناخته شده است.

گواه روشن بر متزلزل بودن اين فرضيه همان ظهور مكتب هاي مختلف و گوناگوني است كه پيش از داروين و بعد از او پديد آمده اند و براي ما روشن نيست كه در آينده چه مكتب هاي ديگري كه هر كدام مدعي بطلان ديگري است پديد خواهد آمد.

ثانياً، اگر مسأله تكامل و تحول انواع، آن چنان ثابت شد كه در رديف مسائل بديهي و غير قابل انكار قرار گرفت در اين موقع مي توان مضامين كتاب مقدس را طوري توجيه كرد كه با اين نظريه منافات نداشته باشد؛ زيرا صراحت كتاب مقدس در اين باره آن چنان نيست كه قابل تأويل و توجيه نباشد.

ثالثاً، ثبوت نظريه تكامل و بر فرض منافات داشتن آن با كتاب مقدس، هرگز ثابت نمي كند كه خدايي در كار نيست؛ زيرا هرگاه وجود صانع با دلايل قطعي و روشن ثابت شد منافات داشتنِ نظريه تكامل با كتاب مقدس نبايد موجب سلب ايمان به خدا گردد، بلكه در صورت قطعي بودن آن نظريه و قابل توجيه نبودن كتاب مقدس بايد بگوييم: اين جملات از كتاب مقدس قابل پذيرش نيست.

پاسخ مطلب دوم

درست است كه برخي از تكامل ها تدريجي است؛ مانند (پرده شناي لاي انگشتان) كه به تدريج در برخي از مرغ ها پديدار مي شود تا بتوانند در آب نيز مانند خشكي زندگي كنند؛ ولي برخي از دستگاه ها در صورتي براي جان دار مفيد است و حوايج او را بر طرف مي سازد كه همه اعضاي آن يك جا به وجود آمده باشد؛ مانند دستگاه عظيم چشم يا دستگاه سامعه كه هر يك با تشكيلات پر پيچ و دقيقي كه دارند يك كار انجام مي دهند و اين خود حاكي از وجود هدفي در آفرينش آنها خواهد بود.

همه تشكيلات عجيب از مردمك ديده گرفته تا مخروط ها و اعصاب، بايد با يك ديگر و در آن واحد به وجود آمده باشد؛ زيرا اگر يكي از اينها ناقص باشد، وجود چشم غير ممكن خواهد بود. با اين وصف آيا مي شود تصور كرد كه همه اين عوامل، خود به خود جمع و هر يك از آنها وضع جديدي را تنظيم كرده است كه به كار ديگري بخورد و حوايج آنها را رفع كند.

/ 161