خدا و نظام آفرينش (1) - عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خدا و نظام آفرينش (1)

درس 1: چرا درباره خدا به بحث و بررسي بپردازيم :

بشر در طول تاريخ به وجود صانعي براي جهان اعتقاد داشته و اين عقيده از عقايد كهن و راسخ او بوده است.

بسياري از دانشمندان عالي قدر، فلاسفه گرانمايه، محققان ، كاشفان و مخترعان بزرگ كه در پي ريزي تمدن ، پديد آوردن علوم و آراي بشري سهم به سزايي داشته و دارند معتقدند كه: نظام حيرت انگيز آفرينش، اثر پروردگاري بزرگ و آفريننده اي تواناست. زيبايي طبيعت و رنگ آميزي حيرت انگيز و نقش و نگار ظاهر جهان، اثر نقاش چيره دستي است كه از روي حكمت و دانش بي كران خود، به جهان، هستي بخشيده و هر جزئي از اجزاي آن را روي نقشه و اندازه گيري خاصي آفريده است.

در طول تاريخ نيز، مرداني پاك و پيراسته از هر نوع آلودگي مي شناسيم كه خود را سفيران و پيامبران الهي معرفي نموده اند و در انجام رسالت خود از هر نوع فداكاري و جانبازي دريغ نكرده اند، تا آن جا كه گروهي از آنان جان و زندگي خويش را در راه ارشاد و هدايت مردم از دست داده اند. بديهي است كه فداكاري همه جانبه آنان از اعتقاد راسخشان به صدق گفتار خود سرچشمه مي گرفته است.

اينك مي پرسيم: آيا اعتقاد چنين جمعيت هاي انبوه كه در ميان آنها متفكران بزرگ و پي افكنان علوم و مرداني صالح و پاك وجود دارند كافي نيست كه ما را به صحت اعتقاد آنان معتقد سازد.

اگر كسي بگويد نه، از او سؤال مي كنيم آيا اتحاد و اتفاق اكثريت افراد بشر در مورد وجود خدا، دست كم باعث نمي شود كه احتمال بدهيم عقيده آنان صحيح بوده و براي جهان، خالق و صانعي باشد اين احتمال را هرگز نمي توان انكار كرد و هر منصف خردمندي با مراجعه به وجدان خود به خوبي مي يابد كه وجود چنين احتمالي را نمي تواند انكار كند.

اگر كسي با وجود اين احتمال، دنبال تحقيق و بررسي نرود هميشه اين نگراني و ترس را دارد كه شايد گفتار معتقدان به خدا راست باشد و بر اثر سهل انگارى، گرفتار عذاب هاي دردناكي گردد كه براي كافران به خدا مقرر شده است. بنابراين احتمال مي دهد كه تحقيق نكردن در مورد اصول عقايد براي او ضرر مهم اخروي داشته باشد.

هر عاقل و خردمندي مي داند كه از هر نوع ضرر مهم اجتناب لازم است گرچه آن ضرر، احتمالي باشد، و اصولاً اجتناب از ضرر محتمل، براي بشر، امري فطري است، از اين رو گاهي انسان به گفتار يك كودك و يك فرد عادي ترتيب اثر مي دهد و به فكر تحقيق و جستجو مي افتد. پس چطور مي تواند به گفتار پيامبران و دانشمندان بزرگ كه ضرر بي اعتنايي به آن قابل جبران نيست ترتيب اثر ندهد و حتي از مطالعه و بررسي و تحقيق هم خود داري كند.

درس 2: آثار ارزنده ايمان به خدا

1. تعديل غرايز

انسان، واجد يك سلسله غرايز و تمايلات دروني است كه زندگي او بر آنها استوار است. اگر روزي اين تمايلات از انسان گرفته شود انديشه زندگي از او سلب مي گردد، ولي اين غرايز در صورتي موجب خوش بختي جامعه انساني است كه در به كار بردن آنها از هر نوع افراط و تفريط خود داري گردد و خواسته هاي درونى، تعديل و به طرز صحيحي رهبري شوند.

مثلاً (تمايلات جنسى) در پسر و دختر، در دوران بلوغ، تجلي يك غريزه دروني است كه دست آفرينش در نهاد آنان پديد آورده است وبقاي نسل بشر در گرو اعمال اين غريزه است، ولي اگر بشر در اشباع اين غريزه حد و مرزي نشناسد، دچار هرج و مرجي مي شود كه مفاسد آن بر هيچ كس مخفي نيست.

هم چنين (خويشتن خواهى) اساس و استوانه زندگي به شمار مي رود، زيرا اگر علاقه انسان به خود، از او سلب گردد از هر فعاليتي در راه استمرار حيات باز مي ايستد و در هنگام خطر به دفاع بر نمي خيزد و سرانجام چراغ زندگي او به خاموشي مي گرايد، و از سوي ديگر اگر در اعمال اين حس، زياده روي نمايد و همه چيز را تنها براي خود بخواهد در اين صورت نتيجه اي جز بدبختي و گسترش ستم و بي عدالتي نخواهد داشت.

(غضب و خشم) نيز در بقاي زندگي آدمي نقش مؤثري دارد و در مواقع رويارويي انسان با خطر، تمام نيروهاي مادي و معنوي او را براي دفاع از خود بسيج مي سازد و اگر كسي فاقد اين حس گردد در صحنه هاي مبارزه، حقوق فردي و اجتماعي او دست خوش تمايلات تجاوز طلبانه ديگران مي گردد و در هنگام بروز خطر، توان دفاع از جان خود را ندارد. و اگر در اِعمال اين حس، زياده روي شود ثمره اي جز تباه كردن اجتماع و افزايش فساد وجود ندارد. و هم چنين است غرايز ديگر.

خلاصه اگر غرايز انسان تعديل نشود و هركس ديوانه وار در فكر اشباع غرايز سركش خود باشد نتيجه اي جز فرو ريختن بناي زندگي انسان ها، هرج و مرج، آدم كشى، اجحاف، بي عدالتي و ده ها مفسده ديگر نخواهد داشت.

بهترين راه براي تعديل آنها، احياي حس مسؤوليت در درون اجتماع است، به طوري كه افراد جامعه خود را در برابر يك قدرت مطلق و برتر كه در تمام لحظه ها، در آشكار و نهان، ناظر اعمال آنهاست مسؤول بدانند و معتقد باشند كه آن قدرت برتر از كارهاي درست و شايسته آنان قدرداني مي كند و به كامل ترين وجهي پاداش جاودان به آنان عطا مي فرمايد و نيز كساني را كه در ارضاي غرايز خود راه افراط و تفريط مي پيمايند سخت كيفر مي دهد. اين چنين حس مسؤوليتي جز در پرتو ايمان به خداي دانا، توانا، حاضر، ناظر، بينا، شنوا و آگاه از درون و برون تأمين نمي گردد.

افرادي را مي بينيم كه در عين تنگ دستى، دست به مال مردم دراز نمي كنند. در دوران شدت شهوت، به ناموس مردم تجاوز نمي كنند. براي به دست آوردن مقام و منصب، كار نامشروع انجام نمي دهند. اين چنين پرواپيشگى، دليلي جز ايمان به خدا و اميد به پاداش و بيم از كيفر او ندارد. پس اعتقاد به خداست كه در كنترل تمايلات سركش، چنين نقش مؤثري دارد.

/ 161