خدا و پيامبران (1) - عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خدا و پيامبران (1)

درس 41: نبوت عامّه

پيامبران انسان هايي شايسته، پاك، درست كار و بزرگواري بودند كه خداي متعال آنان را مبعوث و مأمور فرمود تا ميان او و مردم سفير باشند و پيام ها و دستورهاي وي را كه به وسيله وحي مي گرفتند به مردم برسانند.

پيامبران به وسيله وحي الهي كه از هر جهت درست و مطابق واقع است و از هر گونه خطا و اشتباه مصون است جامعه را به خير و رستگاري هر دو جهان (دنيا و آخرت) رهبري كردند.

بحث درباره پيامبران آسماني در دو قسمت انجام مي گيرد.

1. درباره مطلق پيامبران آسماني و بدون آن كه نبوت شخص معينى، مانند حضرت موسي يا حضرت مسيح و حضرت محمد(ص)مورد بحث قرار گيرد، در اين صورت آن را بحث (نبوت عامه) مي نامند؛.

2. درباره نبوت شخصي خاص كه هدف بيان دلايل و اثبات نبوت فرد معيني از انبيا، مانند حضرت محمدْ باشد كه آن را بحث (نبوت خاصه) مي نامند.

در اين درس ها بحث ما درباره (نبوت عمومى) و رسالت عمومي پيامبران است و اصول بحث ما در اين زمينه در مسائل زير خلاصه مي گردد:.

1. لزوم بعثت پيامبران؛.

2. راه شناسايي پيامبران واقعي از مدعيان دروغين؛.

3. حقيقت وحي كه وسيله ارتباط پيامبران با جهان ديگر است چيست.

4. شرايط روحي و جسمي پيامبران الهى.

توضيح اين كه پيش از هر چيز بايد ثابت شود كه بشر به پاي خود و تنها به راهنمايي عقل نمي تواند به كمالي كه هدف آفرينش است و او براي آن آفريده شده است برسد، بلكه براي راهنمايي او به كمال ممكن، آموزگاراني لازم است كه از سوي خداوند اعزام گردند و او را در اين راه كمك كنند و مقدمات تكامل او را فراهم سازند. از اين جهت نخستين بخش از مباحث (نبوت عامه) بحث (لزوم بعثت پيامبران از ديدگاه عقل) است.

و از آن جا كه در طول تاريخ همواره مقام شامخ (نبوت) مورد طمع گروهي از شيادان و تبهكاران قرار گرفته و آنان با تزوير و دروغ، تظاهر به پيامبري نموده و خود را سفيران الهي ناميده اند دانشمندان براي شناسايي مدعيان دروغ گو از پيامبران واقعي و راستين، طرق و راه هايي را معرّفي كرده اند كه از آن راه ها، مي توان نبىّ واقعي را از (متنبّى) دروغ گو شناخت و ما در آينده درباره اين طرق به طور مشروح بحث خواهيم كرد و خواهيم گفت كه، يكي از آنها (و نه طريق منحصر) اعجاز و معجزه پيامبران است و درباره حقيقت اعجاز به طور گسترده سخن خواهيم گفت و اين بخش، يعني (راه شناسايي پيامبران ) دومين بحث ما را تشكيل مي دهد.

و چون زيربناي تعاليم پيامبران را (وحى) و ارتباط با جهان غيب تشكيل مي دهد در كتاب هاي (عقايد) بخشي به نام (وحي و حقيقت آن) مطرح گرديده و نظرها و آرايي درباره واقعيت اين ادراك و شعور مرموز بيان شده است.

ما در اين قسمت، بيشتر به انتقاد از نظريه اي پرداخته ايم كه در كتاب هاي غرب زدگان و برخي خاورشناسان مكرّر به چشم مي خورد و آن اين كه تعاليم پيامبران را مولود نبوغ فكري و عظمت درك روحي آنان قلمداد كرده اند! ما در اين بخش خواهيم گفت كساني كه دستورها و مقررات پيامبران را زاييده قدرت فكري آنان مي دانند، (اگر نه آگاهانه و مستقيم لااقل ناآگاهانه و غير مستقيم) منكر اصل (نبوت و سفارت الهى) هستند و حقيقت وحي چيز ديگري است كه واقعيت آن بر ما پوشيده است و گيرندگي خاص و مرموزي مي خواهد كه تنها در اختيار پيامبران است. بنابراين، بحث درباره وحى، سومين بحث ما را تشكيل مي دهد.

از سويي ديگر، هر فردى، لايق و شايسته مقام پيامبري نيست و افرادي لياقت منصب پيامبري را دارند كه يك سلسله شرايط را دارا باشند.

نخست آن كه بايد معصوم از گناه باشند، يعني در همه زندگي گرد گناه نگشته و دامن خود را به گناه آلوده نكرده باشند و نه تنها بايد در برابر گناه و هر نوع نافرمانى، معصوم و بيمه باشند، بلكه بايد در ابلاغ احكام و مقررات الهي نيز از هر نوع اشتباه و خطا مصون و محفوظ باشند و نيز از هر نوع (بيمارى) و (نقص عضوى) كه موجب تنفر و دوري مردم از گرايش به آنها مي شود، منزه و پيراسته باشند. اين قسمت، از مباحث مهم مسأله (نبوت) است كه از نخستين روزهاي تدوين علم (عقايد و مذاهب) (علم كلام) براي علما مطرح بوده و آنان كتاب ها و رساله هايي در اين زمينه نوشته اند. با طرح اين موضوع، بحث هاي چهارگانه نبوت عامه به پايان مي رسد.

درس 42: لزوم بعثت از نظر وضع قوانين

دانشمندان (لزوم بعثت پيامبران) را از سوي خدا از طرق گوناگون مورد بررسي قرار داده و با دلايل مختلفي آن را ثابت نموده اند:.

تكامل انسان از طريق قوانين آسماني

پايه هاي اين برهان را امور زير تشكيل مي دهد. هر يك از اين امور را به طور فشرده توضيح مي دهيم:.

1. انسان خواهان زندگي دسته جمعي است.

برچيده شدن زندگي فردي انسان ها در بيابان ها و بيغوله ها و جنگل ها و شكاف كوه ها، و گسترش زندگي دسته جمعي حاكي از آن است كه بشر خواهان زندگي گروهي است تا در پرتو معاونت و همكاري بتواند بر بسياري از مشكلات پيروز گردد و موانعي را كه بر سر راه زندگي سعادتمند او قرار گرفته است از ميان بردارد.

2. انسان يك موجود مرزنشناس است.

هر انساني داراي غريزه (حب ذات) و (خويشتن خواهى) است و در اين راه هيچ حد و مرزي را نمي شناسد و همه چيز را براي خود و از آنِ خود مي داند و اگر به همكاري تن مي دهد و در برابر مقررات سنگين اجتماعي تسليم مي شود از اين جهت است كه نيل به سعادت و خوش بختي را بدون آن ممكن نمي بيند، و چون مي داند كه ديگران در برابر اراده او، بدون قيد و شرط تسليم نمي شوند گاه ناچار مي گردد كه حقوق ديگران را محترم شمارد و به نوع دوستي تظاهر نمايد.

3. براي اداره يك جامعه سالم قانون ضرورت دارد.

براي تعديل و رهبري حس (حب ذات) و غريزه (خود خواهى) انسان و به منظور پايان بخشيدن به خودكامگي هاي او قوانيني لازم است كه دو مزيت زير را دارا باشد:.

الف) وظايف افراد را در اجتماع روشن سازد، زيرا يك فرد هرچه هم پاك و دادگر باشد تا روش كار و حدود وظايف او معلوم نگردد نمي تواند وظايف خود را به طور صحيح انجام دهد و يا از تصادم قهري و برخورد با حقوق ديگران كه لازمه هم زيستي است خود را باز دارد، زيرا بسا افرادي براثر تربيت هاي خانوادگي و فرهنگي حاضرند از مرز دادگري گام فراتر ننهند، ولي براثر عدم آشنايي به وظايف و حقوق خود به اين كار موفق نمي شوند و در نتيجه تصادم هايي پديد مي آيد كه منجر به نزاع، قتل و يك رشته مفاسد اخلاقي و اجتماعي مي گردد و از تكامل كه هدف آفرينش است باز مي مانند.

/ 161