درس 45: با حقيقت اعجاز آشنا شويم - عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

يك كمونيست بايد براي هر گونه فداكاري آماده باشد و در مورد لزوم حتي به انواع نقشه ها و حيله هاي جنگي متوسل شود و روش هاي نامشروع را به كار برد و حقيقت را پنهان سازد تا در اتحاديه هاي بازرگاني راه يابد.

اما در كشورهاي سرمايه داري كه تظاهر به اخلاق بيش از جاهاي ديگر است، مكتب اصيل اخلاقي وجود ندارد و آن چه را كه اخلاق مي نامند چيزي جز تجلي روح استثمار در لباس اخلاق نيست. در سراسر مكتب اخلاقي آنان سخني از اين نيست كه چه كنيم كه خدا را راضي و خشنود سازيم يا چه عملي را انجام دهيم كه به وظيفه انساني خود عمل كرده باشيم، بلكه همه بحث ها و گفتگوها و پيشنهادها بر اين دور مي زند كه چه كنيم جامعه را به خود خوش بين سازيم وچگونه با مردم سخن بگوييم تا آنها را به خود جلب كنيم و بالأخره شالوده زندگي مادي خود را روي چه اساسي قرار دهيم كه استفاده بيشتري برده و به لذت بيشتري نايل آييم.

يك چنين اخلاقي انعكاس روح نفع پرستي و ماديگري است و هرگز نمي تواند زنده كننده فضايل وسجاياي انساني در جامعه گردد.

آيا با يك چنين افكار آشفته درباره اخلاق، بشر مي تواند بدون اتكا به مكتب وحى، به اصولي راه يابد كه زنده كننده فضيلت و شرافت انساني و ضامن معنويت و حاكم بر قلوب باشد !.

اگر هنوز در پاره اي از نقاط جهان حقايقي از ارزش هاي اخلاقي وجود دارد وگروهي اخلاق را براي خودِ اخلاق، و معنويت را براي خودِ آن مي خواهند و هدفي جز آراستن روح و روان با يك رشته فضايل اخلاقي ندارند همگي نتيجه مجاهدات و تبليغات پي گير رهبران آسماني است.3. شناخت عوامل سعادت و شقاوت و به عبارت ديگر آشنايي به اموري كه با خوش بختي و بدبختي انسان رابطه مستقيم دارد يكي از پايه هاي وصول به كمالي است كه بشر براي آن آفريده شده است و بسياري از ملل جهان در پرتو تعاليم پيامبران با قسمتي از اين عوامل آشنا شده اند و اموري را به عنوان (فرايض) اجتماعي و يا (محرمات) و (منكرات )شناخته اند و اگر راه (وحى) به روي بشر گشوده نمي شد و پيامبراني براي ابلاغ مصالح و مفاسد مبعوث نشده بودند چقدر طول مي كشيد كه بشر با فكر خود بر آنها دست يابد پاسخ به اين سؤال و تعيين مدت آن بسيار مشكل و پيچيده است.

هيچ بعيد نيست كه اگر بعثت انبيا نبود، بشر تا اين لحظه يا دست كم تا مدت مديدي در جهالت خود درباره مصالح و مفاسد اخلاقي و اجتماعي باقي مي ماند؛ زيرا مثلاً مشاهده مي شود با اين كه عقل و هوش بشر به اندازه كافي تكامل يافته و در پرتو آزمايش ها و مطالعات دقيق به آثار سوء و خانمان برانداز نوشابه هاي الكلي و مضرات گوشت خوك و حشرات و خون و خطرات سهمگين رباخواري و... پي برده است هنوز اين نوشابه ها و غذاهاي پليد در آمريكا و اروپا رايج است! چه رسد به جهان عقب افتاده ديروز كه با الفباي علوم امروز آشنايي نداشتند و آب و شراب در نظر آنها يك سان بود و گوشت گوسفند و خوك و داد و ستد و ربا نزد آنها با هم فرقي نداشت.

آيا با اين نارسايي عقل انسان، صحيح بود كه خداوند بشر را خلق كند و عنان زندگي وي را به دست خود او بسپارد و از او بخواهد كه به سوي هدفي كه براي آن آفريده شده است گام بردارد و به آن برسد.

نظر قرآن و احاديث درباره بعثت پيامبران

از اين بيان روشن گرديد كه يكي از اهداف پيامبران و يا به تعبير ديگر، از علل بعثت آنان، همان موضوع تعليم بشر و تكميل عقل و دانش ناقص اوست و اين حقيقت به عبارت هاي مختلف در قرآن و احاديث وارد شده است؛ مثلاً قرآن كريم علت بعثت پيامبران را رفع اختلاف در ميان بشر مي داند و مي فرمايد:.

فَبَعَثَ اذ النَّبيّينَ مُبَشِّرينَ وَ مُنذرينَ وَ اَنزَلَ مَعَهُمُ الكتابَ بِالحقِ ّ لِيَحكمَ بينَ الناسِ فيما اختَلُفوا فيه...؛ (1) .

خداوند پيغمبران را كه بشارت دهنده و بيم دهنده هستند بر انگيخت و با آنان كتاب نازل نمود تا در ميان مردم درباره مسائلي كه در آن اختلاف دارند داوري كند.

ناگفته پيداست اختلاف نظر، حاكي از نارسايي فكر و كوتاهي دانش است و پيامبران در پرتو وحى، حقيقت هر موضوعي را كه مردم درباره آن اختلاف دارند روشن مي سازند.

پيامبر عالي قدر اسلام ضمن روايتي تصريح مي كند كه هدف از بعثت، تكميل عقول بشر است و از اين جهت است كه بايد عقل و دانش هر پيامبري از عقل و دانش امت وي بالاتر و برتر باشد چنان كه مي فرمايد:.

وَ لا بَعَثَ اذ نَبيّاً وَ لا رَسُولاً حَتّي يَستكمِلَ العَقْلُ وَ يَكُونُ عَقلُهُ اَفَضلَ مِن عُقُولِ اُمَّتِه؛ (2) .

خداوند هيچ پيامبر و رسولي را برنينگيخته جز اين كه خرد او كامل بوده و عقل او بالاتر از عقول امت وي بوده است.

درس 45: با حقيقت اعجاز آشنا شويم

سرشت انساني با حس (كنجكاوى) و (گواه خواهى) از مدعي آميخته شده است و براي هيچ انساني صحيح نيست كه ادعايي را بدون دليل بپذيرد و يا در برابر فردي بي آن كه عظمت و شايستگي او را دريابد سر تسليم فرود آورد.

از اين جهت (شيخ الرئيس) مي گويد: هرگاه كسي مدعاي فردي را بدون برهان بپذيرد، وي فطرت اصيل و سالم انساني خود را از دست داده و سرشتش دست خوش انحراف گرديده است و در كتاب شفا مي گويد: سفيران الهي بايد داراي امتيازات و نشانه هايي باشند تا به وسيله آن شناخته شوند و مردم آنها را از مدعيان تقلبي و متنبّيان دروغ گو تميز دهند. (3) .

مدعيان مقاماتي مانند سفارت، فرمان داري و استان داري تا سند زنده اي در حوزه حكمراني خود، به مردم نشان ندهند احدي زير بار آنها نمي رود تا چه رسد به مدعيان مقام رسالت و نمايندگي از جانب خداوند بزرگ كه هرگز قابل قياس با مقامات مادي نيست.

چه مقام و منصبي بالاتر از اين كه فردي ادعا كند من سفير الهي و نماينده خدا در روي زمين هستم و همه مردم بايد بدون چون و چرا از من پيروي كنند.

/ 161