سخنان دانشمندان درباره حس خداجويي - عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
حس خداجويي نيز بسان اين امور است. چه بسا سرگرمي ها و توجه به ماديات و فرورفتگي در شهوات و لذايذ سبب گردد كه انسان از اين حس و نداي باطني غفلت كند؛ زيرا ميان امور معنوي و توجه به خداوند و به كار بستن اصول اخلاقي و فرورفتگي در تمايلات نفساني نسبتي معكوس وجود دارد. اگر كفّه تمايلات نفساني به قدري سنگيني كند كه همه محيط روح و روان را فراگيرد ديگر مجالي براي ظهور احساس هاي معنوي باقي نمي ماند.
آري مصايب و شدايد از عوامل تكان دهنده اي هستند كه انسان غفلت زده را از خواب سنگين ماديت بيدار مي كنند و هر نوع پرده غفلت را از صفحه دل كنار زده و فضاي دل را براي تجلي فطرت و توجه به خدا آماده مي سازند. و از اين رو افراد مستعد، به هنگام گرفتاري و هجوم شدايد و فشارها، خواه ناخواه به ياد خدا افتاده و صميمانه متوجه او مي گردند.
انسان شيفته لذايذ و غافل از خدا، بسان كودكي است كه بر اثر سرگرمي به بازى، از پدر و مادر مهربان خود كه در همه وجود او جا دارند غفلت مي ورزد؛ اما همين كه حادثه تلخي براي او رخ مي دهد، فوراً به ياد آنها افتاده از ايشان استمداد و كمك مي جويد.
وقتي كه آدمي به زندگي مرفهي دست يافت اشتغالات روزانه، او را از توجه به عالم ديگر و جهان معنوي باز مي دارد، ولي ناگاه با بروز حادثه اي كه آهنگ يك نواخت زندگي او را قطع كند و خود را در برابر آن عاجز و ناتوان يابد واكنشي در روح او پديد مي آيد كه او را در صدد جستجوي عالمي فراتر و برترمي اندازد، از اين رو، به هنگام هجوم بلا، طوفاني بودن دريا، احتمال سقوط هواپيما و يا لحظه يأس و نوميدي از بهبود بيمارى، تمام افراد بشر اعم از الهي و مادي به ياد خدا افتاده و از آن مقام عظيم استمداد مي طلبند؛ گويي فشار رنج و بلا، زنگار قلوب را پاك كرده و حس خداجويي يعني اين نداي فطري را در دل آنها بيدار مي كند.
4. تبليغات پي گير ممكن است از رشد و تقويت حس خداجويي بكاهد، ولي نمي تواند آن را ريشه كن سازد.
در ميان ملل و اقوام جهان افرادي پيدا مي شوند كه براثر رياضت هايي مي توانند از نيروي يك حس بكاهند، مثلاً تمايلات جنسى، يك نداي فطري و باطني است، ولي تاركان دنيا و مرتاضان هند با تحمل رنج ها، به قدري از قدرت اين حس مي كاهند كه كمتر به فكر اين مسائل مي افتند، اما همين افراد اگر در شرايط ديگر قرار گيرند حس خفته آنان بيدار مي شود و شروع به فعاليت مي كند.
بنابراين معناي فطري بودن چيزى، اين نيست كه در همه شرايط، يك سان بوده و هيچ عاملي از قبيل محيط و تبليغات در شدت و ضعف آن مؤثر نباشد، بلكه بايد گفت كه عواملي مانند تبليغات مي تواند از رشد و نمو بسياري از نداهاي دروني و فطري بكاهد، ولي نمي تواند ريشه آن را بسوزاند.
مثلاً در دنياي كنونى، تا چندي پيش افكار ماركسيستي تقريباً بر جهان حكومت مي كرد و رهبران مكتب (ماترياليسم) با وسايل تبليغي مختلف و فريبنده مي كوشيدند كه حس مذهبي را در اقوام و مللي كه به زنجير استعمار كمونيستي كشيده شده بودند، نابود سازند با اين وجود موفقيت آنها در اين مبارزه ناچيز بود و نتوانستند قلوب توده ها را از اين حس خالي كنند.
از اين رو با وجود ده ها سال حكومت جابرانه كمونيستي در جمهوري هاي شوروي سابق، هنوز حس مذهبى، مذهب خواهي و توجه به خدا و معنويت، قدرت خود را در اعماق قلوب بسياري از مردم اين جمهوري ها حفظ كرده است و به همين جهت در اين اواخر مسيحيان و مسلمانان، تا حدودي آزادي يافته اند كه مراسم مذهبي را تحت شرايطي برگزار كنند.
سخنان دانشمندان درباره حس خداجويي
(ژان ژاك روسو) مي گويد:.
راه خداشناسي منحصر به عقل نيست، بلكه شعور فطري بهترين راهي است براي اثبات اين موضوع. حس ديني يكي از عناصر اوليه و ثابت و طبيعي روح انساني است كه اصلي ترين قسمت آن به هيچ يك از رويدادهاي ديگر قابل تبديل نيست.
(پاسكال) مي گويد:.
مردم نتوانسته اند دريابند كه ادراك كننده خدا، دل است، نه عقل.
(الكسيس كارل) مي گويد:.
احساس عرفانى، جنبشي است كه از اعماق ما سرچشمه گرفته است و يك غريزه اصيل است. انسان همان طور كه به آب نيازمند است به خدا نيز محتاج است.
(ويل دورانت) مي گويد:.
ايمان، امري طبيعي است و مستقيماً زاده نيازمندي هاي غريزه و احساسات ماست.