اسلام علاوه بر كيفر به پاداش نيز توجه كرده و در پرتو آن به موضوع اجراي قوانين كمك شايان تقديري نموده است. در قوانين امروزبراي كسي كه به قانون عمل كند پاداشي در نظر گرفته نشده است، زيرا قانون گذار تصور مي كند كه عمل به قانون، وظيفه اي انسانى، اجتماعي و براي تأمين عدالت اجتماعي است كه سود آن عايد عامل مي گردد. و اين مطلب منطقي است، ولي آيا تمام افراد اين منطق را درك مي كنند، آيا توده مردم كه اكثر قوانين متوجه آنهاست خلاف آن را انتظار ندارند آنان با خود مي گويند: همان طور كه متخلف، كيفر مي بيند بايد عامل به قانون نيز پاداشي داشته باشد.اسلام با تعيين پاداش ها توانسته است اين خلأ در ذهن توده ها را پر كند تا آنان به طور خودكار از گناهان دوري جويند و به اطاعت و پيروي از قوانين بگرايند.در مضمون آيه زير دقت فرماييد كه چگونه در افراد، روح آزادگي و گذشت از جان و مال را در برابر گسترش آيين خدا پرورش مي دهد:.اِنَّ اذ اشتَري مِنَ المُؤمنينَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُم الجَنَّةَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِ اذ فَيَقتُلُونَ وَ يُقتَلُون؛ (4) .خداوند جان و مال افراد با ايمان را در برابر بهشت خريداري نموده است، آنان در راه خدا جهاد مي كنند، مي كشند و كشته مي شوند.انگيزه بسياري از افراد با ايمان، براي رعايت قوانين اعم از فرايض و نوافل، همين پاداش هاست كه آنان را به سوي هدف اعزام مي كند و هرگز نبايد از يك چنين عامل مؤثر غفلت نمود.اسلام براي نفوذ قانون در دل اجتماع، هرگز كيفر متخلف را با پاداش مطيع يك سان نگرفته است، بلكه به خاطر رعايت عدالت، كيفر را معادل جرم قرار داده در حالي كه پاداش بر عمل نيك را ده برابر معرفي مي كند و چنان كه مي فرمايد:.مَن جاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ عَشرُ اَمثالِها وَ مَن جاءَ بِالسَيِئَةِ فَلا يُجزي اِى مِثلها؛ (5) .هركس كار نيك انجام دهد ده برابر پاداش دارد و هر كس گناهي انجام دهد به مقدار تخلف، كيفر مي بيند.
گسترش قوانين اسلام
هر چند بحث ما درباره اعجاز قرآن است، ولي چون قوانين و احكامي كه از احاديث پيامبر گرامي و يا جانشينان معصوم پس از وي استفاده مي شود از قرآن جدا نيست و به حكم قرآن، ما مأموريم كه تمام دستورهاي پيامبر را اجرا كنيم و به دستور خود پيامبر، قرآن و عترت او، دو حجت متلازم با يك ديگرند (6) (روي اين جهات) فشار بحث را به جاي قوانين قرآن روي قوانين اسلام مي آوريم.نخستين منبع براي قوانين اسلام، قرآن مجيد است. يك بخش از آيات قرآن را، احكام و قوانين تشكيل مي دهد و محققان و مفسران اسلامى، به خاطر عظمت چشم گيري كه اين بخش از آيات قرآن دارد، آيات مربوط به احكام و قوانين را به طور جداگانه مورد بحث قرار داده، و كتاب هاي متعددى، تحت عنوان آيات الاحكام نوشته اند.منبع دوم براي احكام اسلامى، احاديث اسلامي است كه جامعه اسلامي را از هر نوع تقنين بي نياز ساخته است. در كتاب وسائل الشيعه كه يكي از جوامع حديثي شيعه است متجاوز از 36000 حديث وارد شده است كه مي توانند الهام بخش هزاران قانون و احكام باشند.علامه حلي متوفاي سال 727 با كمك آيات و احاديث اسلامي در يكي از كتاب هاي فقهي خود به نام تحرير الاحكام توانسته است چهل هزار قانون استخراج نمايد.در هجوم اخير غرب بر شرق، مشرق زمين خود را در بسياري از علوم و صنايع به غرب نيازمند ديد و دست نياز به سوي آنان دراز كرد، ولي هيچ گاه در قوانين و تشريع، در خود احساس نياز نكرد، زيرا در متون كتاب هاي فقهي به اندازه اي قانون وجود داشت كه خود را از هر نوع اقتباس بي نيازاحساس كرد.
درس 74: اعجاز قرآن (10)
اعجاز قرآن ازنظر خبرهاي غيبي
دريچه ديگر براي شناسايي اعجاز قرآن همان خبرهاي غيبي آن است كه به طور قاطع از گذشته و آينده خبر مي دهد. اين خبرها در عين صحت و استوارى، نشانه ارتباط آورنده آن با خداي آگاه و جهان آفرين است.(غيب) در لغت عرب به معناي مستور و پنهان در مقابل محسوس و مشهود به كار مي رود و به هر چيزي كه از قلمرو حواس ما بيرون باشد (غيب)مي گويند. بنابراين غيب در قرآن تنها منحصر به گزارش هاي صحيح از گذشته و آينده نيست، بلكه داراي اقسامي است كه در ذيل به آنها اشاره مي شود:.1. جهان ماوراي طبيعت.جهان ماده و حوادثي كه در دل عالم طبيعت رخ مي دهد به طور اجمال از قلمرو حس بيرون نيست. بشر در شرايط خاصي مي تواند آنها را درك كند، اما جهان ماوراي طبيعت مانند خدا و صفات جلال و جمال او، هم چنين روح و روان، ملك، فرشته، حوادث پس ازمرگ، اوضاع برزخ و رستاخيز نسبت به بشر مادي كاملاً (غيب) و ازقلمرو حواس او مخفي و پنهان است اما هرگز نبايد آنها را به بهانه اين كه از قلمرو حس خارج است رد كرد، بلكه بايد آنها را پذيرفت، تا آن جا كه يكي از نشانه هاي تقوا اين است كه بايد به آنها با اين كه از قلمرو حس بيرون است ايمان آورد. (7) .بنابراين تمام بحث هاي قرآن درباره اين گونه موضوعات كه هيچ گاه در افق حس قرار نمي گيرد بحث از امور غيبي است و چيزي كه بر گزارش هاي قرآن درباره اين نوع از مسائل صحّه مي گذارد همان براهين و اصول عقلي فلسفي است كه در همه جا دوشادوش قرآن پيش مي روند.2. اسرار آفرينش.بحث هاي قرآن درباره جهان آفرينش گزارش از يك رشته حقايقي غيبي و پوشيده از حس است كه از قلمرو حس بيرون است، زيرا هرگز براي بشر ممكن نيست كه اين حقايق را بدون كسب آگاهي هاي لازم و ابزار علمي لمس كند و حواس غير مسلح بشر نمي تواند بر آنها دست يابد.و اگر اين مسائل براي بشر امروز در رديف مسائل ملموس قرار گرفته است در پرتو ابزار علمي مانند (ميكروسكوپ) و (تلسكوپ) و آزمايشگاه ها و آگاهي هاي خاصي است كه جامعه هاي علمي را بر درك اين امور قادر و توانا ساخته است، درحالي كه براي بشر غير مسلح به سلاح علمي روز، اين نوع از حقايق علمي در رديف امور غيبي و مخفي از حس است و در درس هاي آينده درباره آنها به طور فشرده سخن خواهيم گفت.3. تشريح اوضاع ملل گذشته.گزارش هاي صحيح و متين اززندگي ملل گذشته بدون مراجعه به كتاب هاي تاريخي و مقياس هاي علمى، نشانه ارتباط گزارشگر به جهان غيب است، زيرا زندگي اقوام ديرينه را بدون دردست داشتن كوچك ترين مدركي در اختيار بشر مي گذارد و ما در كتاب برهان رسالت در بحث مقايسه قرآن با ديگر كتاب هاي به اصطلاح آسماني درباره اين نوع گزارش هاي غيبي سخن گفته ايم.4. گزارش از حوادث آينده.هدف ما از گشودن اين بخش، بحث درباره آن رشته از خبرهاي آينده است كه اين كتاب آسماني از آنها به طور صحيح و قطعي خبر داده است.