درس 94: پيامبر اسلام امام را تعيين مي كند (1) - عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

از اين راه، نخستين وصي اسلام به وسيله آخرين سفير الهى، در آغاز رسالت كه هنوزجز عده معدودي كسي به آيين وي نگرويده بود تعيين گرديد.

از اين كه پيامبر در يك روز به طور هم زمان، نبوت خود و امامت علي (ع)را اعلام كرد و روزي كه به بستگان خود گفت: مردم! من پيامبر خدا هستم، همان روز نيز فرمود كه علي وصي و جانشين من است مي توان مقام و موقعيت امامت را به نحو روشن ارزيابي كرد و نتيجه گرفت كه اين دو مقام و موقعيت از يك ديگر جدا نبوده و همواره امامت، مكمل نبوت است.

اين سند تاريخي را گروهي از محدثان و مفسران شيعه و غير شيعه بدون كوچك ترين انتقاد از متن و سند آن نقل كرده و از مناقب و فضايل علي (ع)دانسته اند.

ب) آيه ولايت

اِنَّما وَليُّكُمُ اذ وَرَسُولُهُ وَ الَّذينَ آَمنُوا الَّذين يُقيمُونَ الصَلِوةَ وَيُؤتُونَ الزَكوةَ وَهُم راكِعُونَ؛(14).

ولىّ شما، خدا و پيامبر او و كساني هستند كه ايمان دارند و نماز مي گزارند و در حال ركوع زكات مي دهند.

وَ مَن يَتَوَلَّ اذ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا فَاِنَّ حِزبَ اذ هُم الغالِبُونَ؛(15).

هركس خدا و پيامبر او و افراد با ايمان را ولىّ خود اتخاذ كند (حزب خداست) و به راستي حزب الهي پيروزند.

شأن نزول آيه را بسياري از مفسران و اهل حديث، چنين نقل كرده اند:.

سائلي وارد مسجد شد و درخواست كمك كرد، كسي به او چيزي نداد. علي (ع)در حالي كه در ركوع بود با انگشت كوچك خود كه انگشتري در آن بود، به فقير اشاره كرد تا انگشتري را از دست او در آورد. او انگشتري را از دست امام در آورد و به دنبال كار خود رفت.

در اين هنگام خبر به پيامبر رسيد. وي از خدا درخواست كرد همان طور كه براي موسي از خاندان خودش، وزيري معين كردى، براي من نيز از اهل بيتم وزيري معين بفرما! در اين لحظه فرشته وحي فرود آمد و آيه ياد شده را براي پيامبر خواند.

شأن نزول آيه را به صورتي كه نقل گرديد، شخصيت هاي برجسته اي مانند ابن عباس، عمار، جابر، ابورافع، انس بن مالك و عبداذ سلام نقل كرده اند.(16).

حسان بن ثابت، شاعر معروف عهد رسالت، در اشعار خودكه متضمن فضايل و مناقب علي (ع)است چنين مي گويد:.

مَن ذابِخاتمه تَصَدَّق راكعاً وَ اَسَرَّهافِي نَفسه اسراراً. مِن كانَ باتَ عَلي فِراشِ مُحَمَّدِ وَ مُحَمَّد اَسري يَومَ الغارا. مَن كانَ في القُرآنِ سُمِّىَ مُؤمِناً في تِسعِ آياتٍ تُلينَ غِزاراً(17). شيوه استدلال، بسيار روشن است، زيرا مقصود از (ولى) در اين جا همان متصرف و سرپرست و اَوْلي است. چرا كه اگر مقصود، دوست و كمك بود، ولايت، اختصاص به گروهي نداشت، زيرا ولايت به اين معنا مربوط به تمام افراد با ايمان است، چنان كه مي فرمايد: (وَ المُؤمِنُونَ و المُؤمِناتُ، بَعضُهُم اَولياءُ بَعض).(18).

از اين جهت، براي ولىّ در آيه معنايي جز همان متصرف و سرپرست نمي توان تصور كرد.

درس 94: پيامبر اسلام امام را تعيين مي كند (1)

آياتي كه درباره معرفي امام و رهبر پس ازپيامبر وارد شده است، منحصر به دو آيه اي نيست كه در درس قبل خوانديم، ولي اين دو آيه از آيات ديگر كه خلافت بلافصل على(ع)را ثابت مي كند روشن تر است.

اكنون سخنان پيامبر گرامي را كه درباره على(ع)وارد شده است، مورد تجزيه و تحليل قرار مي دهيم.

در اين جا ابتدا احاديثي را بررسي مي كنيم كه صدور آنها از پيامبر اسلام قطعي بوده و به اصطلاح، متواترباشد و هرگز احتمال دروغ و ساختگي بودن در آن نرود.

حديث منزلت

كاروان بازرگاني كه از طرف شام، وارد خاك حجازگرديد، پيامبر را از آمادگي سربازان روم براي يورش به مدينه آگاه ساخت. پيش گيري ازوقوع حادثه، بهتر از مقابله با آن است، بدين سبب از سوي پيامبر در مدينه و حومه آن بسيج عمومي اعلام گرديد و سي هزار سرباز شمشيرزن، در سخت ترين لحظات كه هواي مدينه به شدت گرم و فصل چيدن ميوه و برداشتن محصول فرا رسيده بود، خود را براي شركت در اين جهاد بزرگ، آماده كردند و در اردوگاه اسلام گرد آمدند.

در اين لحظه به پيامبر گزارشي رسيد كه منافقان مدينه تصميم دارند كه در غياب وي در مدينه، دست به كودتا بزنند و گروهي را به قتل برسانند، پيامبر گرامي براي پيش گيري از هر نوع حادثه احتمالى، على(ع)را به جاي خود نصب كرد و دستور داد در مدينه بماند و تا بازگشت پيامبر، مراقب اوضاع باشد و امور ديني و دنيوي مردم را رسيدگي كند.

وقتي منافقان ازاقامت على(ع)در مدينه آگاه شدند خواستند كاري كنند كه امام (ع)را از مدينه حركت دهند. به اين منظور شايع كردند كه روابط علي با پيامبر به تيرگي گراييده و وي مورد بي مهري پيامبر قرار گرفته است، به گواه اين كه پيامبر به على(ع)اجازه نداد كه در اين جهاد اسلامي شركت كند.

/ 161