درس 117: كدام يك ازبدن ها برانگيخته مي گردد - عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در صور دميده مي شود، پس ناگهان از قبرها به سوي پروردگار خود مي شتابند.

و علاوه بر اين آيات، قرآن گاهي از طريق ايجاد توجه به زندگي نخست، و گاهي با نشان دادن صحنه رستاخيز در زمين هاي مرده و گاهي با ارائه نمونه هايي از احياي مردگان، براي امكان معاد استدلال مي كند، و گاهي از احياي برخي از مردگان مانند (عزير) و يا مرده نمايان مانند اصحاب كهف و زنده شدن مرغاني كه به وسيله حضرت ابراهيم سر بريده شده بودند، سخن به ميان مي آورد و از اين مثال ها مي توان استفاده كرد كه حيات مجدد انسان، با بدن عنصري و مادي همراه خواهد بود.

كيفيت معاد در احاديث اسلامي

از سخنان اميرمؤمنان در نهج البلاغه به روشني استفاده مي شود كه معاد در سراي ديگر با بدن طبيعي و عنصري صورت خواهد پذيرفت؛ مانند:.

اَخرَجَهُم مِن ضَرايحِ القُبُورِ وَ اَوكارِ الطُيُورِ وَ اَوجِرَةَ السِباعِ، وَ مَطارِحِ المَهالِكِ سِراعاً اِلي اَمرِه مُهطِعينَ اِلي مَعادِهِ؛(6).

مردگان را از دل گورها و ... بيرون مي آورد، در حالي كه به سوي فرمان خدا مي شتابند و به محل بازگشت خود مبادرت مي نمايند.

و نيزمي فرمايد:.

وَ اَخرَجَ مَن فيها فَجَدَّدَهُم عَلي اَخلاقِهِم وَ جَمَعَهُم بَعدَ تَفَرُّقِهِم؛(7).

كساني را كه در زمين نهفته اند بيرون مي آورد سپس آفرينش آنان را پس ازكهنه شدن تجديد مي كند و همه را پس ازپراكندن گرد مي آورد.

وَ اعلَمُوا اَنَّهُ لَيسَ لِهذا الجِلدِ الرَّقيقِ صَبر عَلىَ النارِ فَارحَمُوا نُفُوسَكُم؛(8).

بدانيد براي اين پوست نازك، صبر و بردباري بر آتش نيست، پس به خودتان رحم كنيد.

درس 117: كدام يك ازبدن ها برانگيخته مي گردد

جهان آفرينش، جهان تحول و تكامل است. تمام سلول هاي انسان از دوران جنيني تا سن شصت هفتاد سالگي به طور مرتب عوض مي شوند.سلول هايي از ميان مي روند و سلول هاي ديگري جاي گزين آنها مي گردد تا آن جا كه دانشمندان مي گويند: در هر هشت سال، تمام سلول هاي بدن انسان عوض مي شود و سلول هاي تازه اي به وجود مي آيد.

به عبارت صحيح تر، هر انساني پس از هشت سال، بدن جديدي پيدا مي كند و اين تغيير و دگرگونى، آن چنان آرام و تدريجي انجام مي گيردكه هيچ انساني اين دگرگوني را احساس نمي كند و علت اين كه محتويات مغزي و معلومات او ثابت و پايدار است، با اين كه در هر هشت سال همه آنها به تدريج عوض مي شوند اين است كه سلول هاي جديد خصوصيات سلول هاي گذشته را جلب كرده، جانشين آنها مي گردد.

اكنون اين سؤال مطرح مي گردد كه كدام يك از اين بدن ها در روز رستاخيز برانگيخته مي گردد، آيا مجموع اين بدن ها بدن واحدي مي شوند و برانگيخته مي گردند اين كه باور كردني نيست واى بايد هر انساني به صورت كوهي گام به محشر نهد و اگر يكي ازآنها محشور مي گردد، در اين صورت اين كار بر خلاف عدالت خواهد بود، زيرا چه بسا او با غير آن بدن، مرتكب گناه شده است چگونه بدن ديگري به جاي او كيفر ببيند، بالأخره هر بدني ازاين بدن ها براي خود پرونده خاصي دارد. هر كدام در هر بخشي از زمان مرتكب خوبي و بدي شده است چگونه همه پاداش ها و كيفرها را يك بدن تحمل كند.

پاسخ

پاسخ اين سؤال اين است كه محور ثواب و عقاب و يا پاداش و كيفر و به عبارت ديگر، مركز شادي ها و خوش حالي ها و يا الم ها و دردها همگي روح و روان است. پس اگربدني معذب مي گردد به خاطر روحي است كه به آن تعلق دارد و اگرروح را ازاو بگيرند قطعه سنگي مي شود كه هرچه بر آن بكوبند يا آن را قطعه قطعه كنند درد و رنجي نخواهد داشت. چرا به خاطر اين كه فاقد روح و روان است و هم چنين لذت ها و خوشي ها همگي مربوط به روان است. اگر چشم ازديدن منظره اي يا گوش ازشنيدن نغمه اي يا دهان از خوردن غذاي لذيذي لذت مي برد و فرح و انبساطي بر اعصاب انسان حكم فرما مي گردد به خاطر روحي است كه به آن تعلق دارد و اگر روح را از آن بازگيرند، با پاره اي آهن فرقي نخواهد داشت.

بنابراين معذب كردن انسان به وسيله هر كدام از اين بدن ها هر چند با آن مرتكب گناه نشده باشد بر خلاف عدالت نخواهد بود، زيرا بدن همانند لباسي است كه بر تن مجرمي مي كنند تا او را شلاق بزنند و چون شلاق بر بدن برهنه عواقبي دارد، گاهي بر بدن مجرم لباس مي پوشانند تا او را شلاق بزنند و زدن شلاق برلباس، كاري بر خلاف عدالت شمرده نمي شود.

هرگز از اين بيان نبايد تصور كرد كه معاد انسان معاد روحاني است و بدن برانگيخته نمي شود. هرگز ما اين را نمي گوييم و آن را بر خلاف قرآن مي دانيم، بلكه مقصود اين است كه روز قيامت بدن و روح با هم برانگيخته مي شوند، ولي پاداش ها و كيفرها مربوط به روح است و چون يك قسمت از پاداش ها و كيفرها بدون آراستن روح با بدن امكان پذير نيست بايد روح با جسم عنصري برانگيخته گردد.

مردي در دوران جواني مرتكب قتل عمد مي گردد كه كيفر آن از نظر قانون اعدام است، ولي قاتل از چنگال قانون فرار مي كند و در سن پنجاه سالگي به چنگال عدالت مي افتد. حال اگر او را به جرم قتل عمد اعدام كنند كاري برخلاف عدل انجام نداده اند، زيرا شخصيت و واقعيت او همان روح و روان اوست و روح در تمام حالات يكي است و تا آخرين لحظات زندگي بدن، محفوظ است هر چند در اين مدت، بدن هاي متعددي داشته باشد و تمام سلول هاي او چند بار عوض گردند.

و به عبارت ديگر، هويت، واقعيت، شخصيت و منش انسان را روح و نفس او تشكيل مي دهد. جهان نيزبراي او آفريده شده و آخرت نيزبراي او بر پا مي گردد. تنها چيزي كه هست اين است كه نفس ازطريق بدن به كمال مي رسد و به وسيله آن علم و آگاهي پيدا مي كند و اگر بدن نبود روح انسان نمي توانست به كمال برسد و هم چنين در سراي ديگر، انسان ازطريق بدن به يك رشته از خوشي ها و لذت ها مي رسد و يا يك رشته مجازات ها را مي چشد، بنابراين، بدن جنبه وسيله اي دارد ازاين جهت ازهر بدني به عنوان وسيله استفاده شود عين عدل و داد خواهد بود.

درس 118: محكمه عدل الهي

پيش از آن كه درباره محكمه الهي سخن بگوييم لازم است براي آگاهي ازاوضاع پس ازمرگ، كمي در اين جا توقف كنيم و مراحل زندگي اخروي را قدم به قدم به گونه فشرده مورد بررسي قراردهيم.

1. لحظه مرگ

هنگامي كه لحظه احتضار انسان فرا مي رسد مأمورالهي براي قبض روح حاضر مي شود تا جان او را به فرمان خدا بازستاند. دراين لحظه انسان بينش ديگري پيدا مي كند. پرده ها ازبرابر ديدگان او كنار مي رود و فراسوي ماده و فرشتگان را مشاهده مي كند و ستمگران دراين لحظه بيدار مي شوند و ازفرشتگان درخواست مي كنند كه آنان را مجدداًبه اين سو بازگردانند، تا توشه اي براي پس ازمرگ فراهم سازند، ولي پاسخ مي شنوند: ديگر وقت عمل گذشته است و بايد رهسپار سراي ديگر گرديد.

/ 161