درس 54: آيا وحي زاييده نبوغ است - عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2. درك غريزى؛ مانند:.

وَ اَوحي رَبُّكَ اِلي النَحلِ اَنِ اتَّخِذي مِنَ الجبالِ بُيُوتاً؛ (9) .

خداي تو، به زنبور (وحى) نمود كه از كوه ها براي خود لانه گيرد.

بنابراين كليه فعاليت هاي اين حشره و حشرات ديگر از قبيل لانه سازي و گردآوري شيره درختان، پرورش نوزادان و... يك نوع وحي فكري است و همه اين جان داران از طريق رهبري فطرت و غريزه به وظايف خود آشنا مي شوند. اين قسم از وحي را در اصطلاح دانشمندان (وحي تكوينى) مي گويند.

3. الهام قلبى؛ مانند:.

وَ اَوحَينا اِلي امّ مُوسي اَن اَرضعيهِ؛ (10).

به (قلب) مادر موسي الهام نموديم كه نوزاد خود را شيرده.

4. القاي كلام به طور سري و پنهانى؛ مانند:.

وَ اِنَّ الشَياطينَ لَيُوحُونَ اِلي اَولِيائِهِم؛ (11) .

شياطين به دوستان خود مطالبي مخفيانه القا مي كنند.

5. ارتباط پيامبران با جهان بالا و دريافت حقايق و دستورهايي از آن جهان و اين همان وحي است كه مورد گفتگوي ماست.

اگر به پيامبران آسماني (نبى) مي گويند از اين نظر است كه آنان مطالبي را از جهان ديگر گزارش مي دهند و بر اثر ارتباطي كه با خداوند دارند، دستورهاي او را در اختيار بندگان وي مي گذارند و اين ارتباط به صورت هاي گوناگوني تجلي مي كند:.

الف) گاهي روح قوي و نيرومند و مؤيد پيامبر حقايقي را در عالم رؤيا مي بيند و راز الهي و احكام وي از اين راه به او مي رسد، چنان كه ابراهيم براي ذبح اسماعيل از اين طريق مأموريت يافت. به طور مسلم خواب اولياي الهي كه همواره مورد مراقبت خداوند متعال و فرشتگان آسماني هستند با خواب افراد معمولي كه هيچ نوع مصونيت ندارند فرق دارد؛.

ب) گاهي دستورهاي الهي به روح و قلب پاك آنها القا مي گردد و روح بزرگ آنان مركز نزول وحي آسماني مي شود؛.

ج) گاهي ممكن است كه خالق جهان در عين حالي كه در حجاب غيب است از طريق ايجاد صوتي با پيامبر خود سخن بگويد؛.

د) معمولاً وحي آسماني به وسيله پيك وحي و فرشته حامل آن انجام مي گيرد و فرشته آسماني در برابر ديدگان پيامبر به صورت خاصي تمثل مي جويد.

قرآن مجيد به مراحل چهارگانه وحي در آيه زير اشاره كرده مي فرمايد:.

وَ ما كانَ لِبَشَرٍ اَن يُكَلّمَهُ اذ اِى وَحياً اَو مِن وَراءِ حجابٍ اَو يُرسِلَ رَسوُلاً فَيُوحِىَ بِاِذنِهِ ما يَشاءُ اِنَّهُ عَلي حكيم؛ (12) .

و شايسته هيچ انساني نيست كه خدا با او سخن گويد مگر از راه وحي يا از پشت حجاب يا رسولي مي فرستد و به فرمان او آن چه را بخواهد وحي مي كند، چرا كه او بلند مقام و حكيم است.

1) (اِى وَحياً)؛ اين جمله به دو قسم نخستين وحيي كه همان ادراك در رؤيا و القا در قلب است اشاره مي كند.

2) (اَو مِن وَراءِ حِجاب)؛ مقصود از آن اين است كه گوينده در پشت حجابي باشد و شخص او ديده نشود، ولي سخن او شنيده گردد و اين همان وحي به وسيله امواج صوتي است. مانند آن كه حضرت موسى، صداي وحي الهي را از كوه يا درخت شنيد، گويي خدا از پشت حجاب سخن مي گويد.3) (اَو يُرسِلَ رَسُولاً)؛ و مقصود از آن پيك وحي است كه حامل دستورهاي الهي است و به صورتي در برابر پيامبر خدا جلوه گر مي شود.

در بسياري از آيات، خداوند بزرگ، خود را وحي كننده و فرستنده وحي معرفي كرده است و از تمام آيات و رواياتي كه در اين زمينه وارد شده استفاده مي شود كه آن چه را پيامبر از طريق وحي اخذ مي كند سخن خدا و دستور پاك و دست نخورده اوست و هرگز زاييده فكر پيامبر يا نبوغ او و ساير امور نيست. .

درس 54: آيا وحي زاييده نبوغ است

بحث هاي پيشين به خوبي ثابت كرد كه وحي يك ادراك خاص و يك نوع شعور مرموزي است كه تنها در يك دسته از افراد بشر به نام پيامبران وجود دارد و آنان در پرتو اين حس، تعاليم الهي را بدون كم و زياد و بدون كوچك ترين خطا و لغزش از جهان ديگر گرفته، در اختيار مردم مي گذارند.

و اين كه حقيقت اين حس چيست، و حالات رواني پيامبران در زمان فراگرفتن وحي آسماني چگونه است از جمله مسائلي است كه فهم و درك كنه آن براي ما ممكن نيست و بايد بسان بسياري از مسائل غيبي (مانند ذات و صفات خدا و حقيقت برزخ و روز رستاخيز) به آن ايمان بياوريم، هر چند با خرد كوچك خود واقعيت آن را لمس نمي كنيم.

در برابر اين نظر، گروهي وحي رامولود نبوغ پيامبران دانسته و از اين طريق خواسته اند از ارزش آن بكاهند. آنها ميان پيامبران و ديگر نوابغ جهان تفاوتي قائل نيستند و افكار هر دودسته را محصول فكر انسان و زاييده نبوغ آنان مي دانند.

دارندگان اين نظريه چنين مي گويند: دستگاه آفرينش، افراد نابغه و خيرخواهان بشريت را در دامن خويش پرورش مي دهد و آنها روي نبوغ ذاتي و افكار عالي خود، جامعه را به اخلاق نيك و اعمال شايسته و رعايت عدالت اجتماعي و... دعوت نموده از اين رهگذر گام هاي مؤثري براي سعادت بشر برمي دارند و آن چه را كه به عنوان دستور و قانون به مردم عرضه مي دارند جز نتيجه نبوغ و مولود فكر عالي آنان چيزي نيست و هرگز ارتباطي با جهان ديگر ندارد.

و مي گويند: وحي منبعي جز عقل انساني و ادراكي جز ادراك معمولي نيست و در طول تاريخ عمر بشر، در هر قرني نوابغي كه عالي ترين تجليات افكار انساني را دارا بودند، به پاخاسته و به جهان انسانيت خدماتي ارائه داده اند.

برخي از دارندگان اين نظريه پا را فراتر نهاده وجود نبوغ را معلول يك سلسله حوادث و اتفاقات رواني دانسته و كوشيده اند كه با بررسي هاي وهمي و پندارى، اين علل را در زندگي پيامبران نيز پيدا كنند.

عواملي كه موجب بالا رفتن استعداد و پيدايش نبوغ مي گردد در نظر آنان به قرار زير است:.

1. عشق، اين عامل قوي ترين و پرانرژي ترين افكار را به وجود مي آورد، زيرا عشق، محبت و كشش و توجه شديد وخارق العاده به چيزي يا شخصي يا هدفي مي باشد و چنين كشش و توجه شديد در هركس پديد آيد موجب بسيج و انگيزش قواي جسمي و روحي او مي شود و از جمله فكر و انديشه او در مناسبت با عشقش نيرومند و پويا و پر انرژي مي گردد؛.

2. ستم كشي طولانى، سبب مي شود كه فرد ستم ديده فكر خود را براي رفع ستم به كار اندازد و دقيقه اي آرام ننشيند؛.

3. در اقليت و شرايط نامساعد اجتماعي بودن از عوامل تشييد اين افكار است، زيرا يك اقليت براي پر كردن فاصله اي كه با اجتماع دارد ناچار است به فكر بپردازد و سر انجام آن چه را مي خواهد به دست آورد؛.

4. كودكى، چون در اين سن كودك براي مبارزه با مشكلات آمادگي ندارد در برابر پيشامدهاي ناملايم به درون گرايي مي پردازد، در اين صورت افكار كودك تشييد پيدا مي كند؛.

5. تنهايي و زندان، به افكار انسان شدت مي بخشد، زيرا هنگامي كه با افراد ديگر هستيم مجبوريم لااقل براي مدت كم هم كه باشد مغزو افكار خود را در اختيار ديگران بگذاريم؛.

6. سكوت و بي كارى، سبب مي گردد كه اراده كمتر فعاليت كند و افكار غير ارادي آزادانه جريان يابد و استواري پيدا كند؛.

7. پرورش نخستين، در پيدايش نبوغ نقش بزرگي دارد.

سپس از اين بيانات نتيجه مي گيرند كه اين علل به اضافه وجود يك اجتماع فاسد و بي قانون سبب مي شود كه افكار پيامبران درباره مسائل اجتماعي استوار شود و راه هاي تازه براي زندگي به مردم نشان دهند. (13) .

/ 161