درس 38: صفات ثبوتيه و سلبيه - عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

درس 38: صفات ثبوتيه و سلبيه

صفات ذات و فعل

صفاتي كه خداوند داراي آنهاست صفات ثبوتيه يا جماليه ناميده مي شود؛ مانند قدرت، علم، حيات، حكمت و عدالت، و به طور كلي هر صفتي كه گفته مي شود خداوند آن را دارد از صفات ثبوتيه و جماليه است.

در مقابل صفاتي كه خداوند متعال از آنها منزه است، صفات سلبيه يا جلاليه ناميده مي شود، مانند اين كه مي گوييم: خدا شريك ندارد، جسم نيست، مكان ندارد، ديده نمي شود، مركب نيست، نيازمند نيست، عجز، جهل، مرگ و ظلم در او راه ندارد و اصولاً خداي متعال از همه نقص ها پاك و منزه است و هر صفتي كه اثبات نقص كند، از خداي متعال سلب و نفي مي شود، و به همين مناسبت اين صفات، صفات سلبيه يا جلاليه ناميده شده است.

صفات ذات و فعل

صفات ذات، يعني صفاتي كه در توصيف ذات به آنها جز ذات به چيز ديگري نياز نداريم و تصور ذات در توصيف او به آنها كافي است، مانند صفت قدرت، علم، سميع بودن و بصير بودن و حيات. اينها صفاتي است كه اتصاف خداي متعال به آنها احتياج به بودن چيز ديگر يا فعل ندارد؛ خدا عالم است چه وجود ديگري باشد چه نباشد، خدا قادر است چه كاري انجام بدهد چه ندهد، خدا زنده است خواه موجود ديگري وجود داشته باشد يا نداشته باشد.

در مقابل، صفات فعل به صفاتي گفته مي شود كه اتصاف خداي متعال به آنها نياز به اين دارد كه فعل او هم در نظر گرفته شود، مانند عدالت، حكمت، خالق بودن و رازق بودن، كه اگر خداوند كاري انجام ندهد، حقيقت اين صفات تحقق نمي پذيرد.

اتصاف خدا به رازق بودن و روزي دهندگي هنگامي صحيح است كه خدا مخلوقاتي داشته باشد و به آنها روزي بدهد و همين طور ساير صفات فعل.

درس 39 : توضيح يك شعر

درگذشته براي اين كه دانش پژوهان صفات الهي را بهتر حفظ كنند اين شعر را به آنها مي آموختند:.

عالم و قادر و حىّ است و مريد و مدرك. هم قديم و ازلى، هم متكلم صادق. نه مركب بود و جسم، نه مرئي نه محل. بي شريك است و معانى، تو غني دان خالق. در بحث هاي گذشته درباره اين كه خدا عالم و قادر و حىّ است، و نيز درباره اين كه مركب و جسم نيست، مرئي و ديده شدني نيست و نيز شريك ندارد و غني و بي نياز است توضيح داده شد.

براي تكميل بحث، لازم است درباره (مريد)، (مدرك)،(قديم و ازلى)، (متكلم)، (صادق) و (اين كه خدا محل حوادث قرار نمي گيرد و بي معاني است، يعني صفات او عين ذات اوست) توضيح داده شود.

خدا مريد است

هنگامي كه انسان كاري مانند نوشتن كتاب را در نظر مي گيرد و آن را به سود خود تشخيص مي دهد، در خود حالت اشتياق به انجام آن را مي يابد و تصميم به انجام آن مي گيرد؛ اين حالت را در انسان اراده مي نامند.

اراده به اين معنا هرگز درباره خدا صحيح نيست و نمي توانيم او را به اين معنا (مريد) بدانيم.

اراده خدا و مريد بودن او يكي از اين دو معنا را مي تواند داشته باشد:.

1. علم داشتن؛ كه در اين صورت اراده و علم خداي متعال يك معنا خواهد داشت، و (مريد) بودن صفت جداگانه اي نخواهد بود.

2. ايجاد و پديد آوردن اشيا؛ و اين كه مي گوييم: خدا اراده كرد كه انساني را خلق كند، يعني او را خلق كرد و به عبارت ديگر، خداوند مثل ما نيست كه قبلاً تصميم بگيرد و سپس انجام دهد، بلكه اراده او همان آفرينش اوست؛ زيرا هر گاه براي خدا مثل خودمان اشتياق و تصميم فرض كنيم، لازمه اش اين است كه او محل حوادث قرار گيرد، در حالي كه خدا محل حوادث نيست و اينك توضيح آن:.

/ 161