براي تكميل بحث هاي گذشته ناگزيريم كه برهان نظم را از ديد ديگري نيز مورد بررسي قرار دهيم و آن وجود (موازنه) در طبيعت است كه به يك معنا از شعبه هاي برهان نظم به شمار مي رود. مقصود از موازنه همان تعادل است كه در جان داران و گياهان ديده مي شود. اين تعادل و موازنه آشكار دلالت مي كند كه اين جهان برپايه حكمت بالغه اي آفريده شده و آفريدگار، هر موجودي را در جاي خويش نيكو قرار داده است و به گفته معروف:.جهان چون خد و خال و چشم و ابروست. كه هر چيزي به جاي خويش نيكوست. اينك براي اثبات اين موازنه، نمونه هايي از آن را منعكس مي كنيم:.
موازنه در آفرينش جان دار و گياه
آفرينش اين دو نوع از موجودات، آن چنان روي نقشه و محاسبه است كه وجود هر يكي مكمل وجود ديگري است، به گونه اي كه اگر يكي از آن دو نبود ديگري نيز در معرض زوال و فنا قرار مي گرفت. در اين باره (كرسي موريسن) مي گويد:.نمونه اول، به طوري كه همه مي دانيم زندگي نباتات و روييدني ها وابسته به همان مقدار كم گاز كربنيكي است كه در هوا موجود است و با آن تنفس مي كنند. برگ نباتات در حكم ريه انساني است كه در زير حرارت آفتاب، گازكربنيك را به دو عنصر (كربن) و (اكسيژن) تجزيه مي كند و (اكسيژن) را در هوا رها مي سازد و (كربن) در تنه نباتات باقي مي ماند. نباتات، اكسيژني را كه ما تنفس مي كنيم و بدون آن حتي پنج دقيقه نمي توانيم زيست نماييم به ما مي رسانند.همه نباتات، رستني هاي جنگل ها، بوته ها و خزه ها ساختمان اصلي وجودشان تركيبي از آب و كربن است. حيوانات، كربن و نباتات، اكسيژن دفع مي كنند و از اين رو اگر عمل يكي از اين موجودات متوقف مي ماند آن گاه يا حيوانات همه اكسيژن ها را مصرف مي كردند و يا نباتات كليه كربن ها را و چون موازنه به هم مي خورد نسل هر دو طايفه به سرعت رو به انقراض و زوال مي رفت.اخيراً كشف شده است كه گازكربنيك به مقدار اندك جزو ضروريات حيات حيواني است، هم چنان كه كمي اكسيژن لازمه زندگي نباتات است.نمونه دوم، حشرات مانند انسان داراي ريه نيستند و از مجراي لوله هايي كه در بدن آنها قرار داده شده، تنفس مي كنند. وقتي حشره اي رشد مي كند و بزرگ مي شود لوله هاي او به همان تناسب بزرگ نمي شود و در نتيجه هيچ حشره اي نمي تواند از چند سانتي متر بزرگ تر شود و بال هاي بزرگ در آورد. كيفيت ساختمان وجود حشرات و طريقه تنفس آنها هرگز حشره بزرگي به وجود نمي آورد. و همين تعادل مانع از آن مي شود كه حشرات بر سطح زمين مسلط شوند. اگر اين تعادل در كار نبود زندگي براي انسان ها امكان نداشت و انسان بي دفاع هرگز در برابر پشه اي به بزرگي شير يا عنكبوتي به اندازه پلنگ مقاومت نمي كرد.نمونه سوم، در گذشته دريانوردان در طول مسافرت هاي متعدد به سبب خوردن غذاهاي ناسالم و كهنه دچار زخم هاي شديد جلدي مي شدند، بعدها معلوم شد كه شيره ليمو و نارنج علاج اين بيماري هاست. مسافرين در آغاز از علت بروز اين مرض اطلاعي نداشتند. پس از گذشت يك قرن شخصي در (ماداگاسكار) علاج قطعي آن را كشف كرد و اين زماني بود كه در اين مدت، بسياري از مهحان به سبب اين بيماري از دنيا رفته بودند. جاي گفتگو نيست كه بسياري از بيماري ها، مولود كمبود ويتامين در بدن است. بشر در اين كره خاكي قرن ها زندگي كرده بود و هرگز از اين ويتامين كه سرچشمه حياتي اوست اطلاعي نداشت و نمي دانست كه به زندگي او تعادل و توازن مي بخشد.انسان قرن ها زندگي كرد و هرگز از خواص غده هاي (اندوكرين) اطلاع نداشت.اين غده ها به منزله آزمايشگاه هاي كوچكي هستند كه مهم ترين تركيبات شيميايي را در بدن انسان انجام مي دهند و سرمنشأ نشاط و فعاليت هاي او مي شوند. اگر اين ترشحات عجيب تعادل خود را از دست بدهند انسان دچار امراض سخت دماغي و بدني مي شود.اين موازنه ها و تعادل ها در طبيعت گواهي راستين بر وجود آفريدگاري مدبّر و داناست كه حافظ و نگاهبان نظم را در خود موجودات جهان قرار داده است.ما اگر بخواهيم در اين موارد به شرح و بسط بپردازيم و موازنه و تعادل خلقت را در نباتات و حيوانات بيان كنيم، اين بحث به طول مي انجامد، از اين رو با ذكر نمونه ديگري به اين بحث پايان مي دهيم.نمونه چهارم، وزن تمام اجسام در حال انجماد سنگين تر مي شود جز آب كه در حال انجماد سبك تر مي گردد. از اين رو سبب زنده ماندن آبزيان و تعادل حيات مي شود، اگر وزن آب در حال انجماد سنگين تر مي شد يخ ها در قعر درياها و رودخانه ها فرو مي رفت و روي هم انباشته مي شد در نتيجه دريا به صورت توده اي جامد در مي آمد؛ ولي اكنون براثر توقف روي سطح آب، مانع از سرد شدن و يخ بستن طبقات زيرين آب مي شود و بدين وسيله حيوانات دريايي به سهولت مي توانند زير آب زندگي كنند و نيز خود يخ ها در فصل بهار به آساني آب شوند.