درس 47: معجزه پديده بدون علت نيست - عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به عبارت ديگر، معجزه آن كار خارق العاده اي است كه نوع بشر حتي دانشمندان و متخصصان و نوابغ جهان از انجام مانند آن عاجز و ناتوان باشند و در اين صورت روشن مي شود كه تكيه گاه او نيروي بي پايان الهي است كه از حيطه بشر عادي بيرون مي باشد.

بنابر اين اعجازهاي علمي پزشكان، اختراعات و اكتشافات مخترعان و مكتشفان، امور شگفت انگيز مرتاضان، عياران، ساحران و شعبده بازان، از حدود اعجاز بيرون است؛ زيرا عمل برخي از آنها گرچه كم نظير و برخي ديگر به راستي مانند امور خارق العاده مي باشد، ولي نوع بشر از مبارزه و مقابله با آن عاجز و ناتوان نيست و همكار هر يك مي تواند، مشابه كار همكار خود را انجام دهد.

نخستين روزي كه عمل پيوند قلب در آفريقاي جنوبي به وسيله دكتر (بارنارد) انجام گرفت، مطبوعات جهان از روي مبالغه آن را يك نوع اعجاز علمي و پزشكي خواندند، ولي ديري نپاييد كه مشابه آن در كشورهاي ديگر به وسيله جراحان قلب نيز انجام گرفت.

عمل وي مطابق ادعاي او باشد

برخي شرط ديگري بر شرايط اعجاز افزوده اند كه خرق عادت در صورتي در رديف اعجاز قرار مي گيرد كه ادعاي مدعي را تصديق كند. مثلاً هرگاه مدعي مقام نبوت، معجزه خود را شفاي بيماران از طريق كشيدن دست بر سر و صورت آنها معرفي كند، ولي هنگام عمل نتيجه معكوس بگيرد، يعني هنگام لمس، وضع بيمار بدتر شود، در اين موقع يك چنين امر خارق العاده اي را معجزه نمي گويند؛ زيرا اين كار نه تنها نشانه ارتباط با مقام ربوبي نيست، بلكه گواه بر كذب و افترا به مقام ربوبي است.

علت افزودن اين قيد اين است كه در زندگاني (مسيلمه) كه از مدعيان نبوت است، نقل شده كه وي در مقام اعجاز، آب دهان خود را به چاه افكند كه آب زياد شود، ولي آب چاه فرو نشست، و دست خود را به عنوان بركت بر سر و صورت برخي از كودكان قبيله (بني حنيفه) كشيد، ناگهان گروهي از آنها دچار كچلي شدند و برخي عيب ديگري پيدا كردند. (6) .

درس 47: معجزه پديده بدون علت نيست

جاي بحث و گفتگو نيست كه هر پديده اي داراي علتي است كه آن را به وجود مي آورد، و قانون عليت و معلوليت از قوانين محكم و استوار عقل است كه ابداً قابل استثنا نيست، بنابراين، معجزه پيامبران كه خود پديده اي محسوب مي شود، بايد داراي علتي باشد كه سرچشمه وجود آن به شمار رود. اكنون بايد ديد معجزه پيامبران در سايه چه علتي پديد مي آيد.

براي معجزه پيامبران يكي از سه علت زير را مي توان نام برد:.

1. علل طبيعي ناشناخته؛.

2. تأثير نفوس و ارواح پيامبران؛.

3. علل مجرد از ماده، مانند فرشته.

1. علل طبيعي ناشناخته

ممكن است براي پيدايش يك پديده دو راه وجود داشته باشد، يكي از آن دو راه، معروف و شناخته شده باشد و ديگري مجهول و ناشناخته باشد، ولي از آن جا كه پيامبران با سرچشمه علم نامتناهي (خدا) ارتباط دارند، ممكن است از راه وحي به اين قسم از علل آشنا شوند و پديده اي را به وجود آورند.

در اجتماع ما نيز شبيه و مانند آن وجود دارد، مثلاً يك مهندس كشاورزي براثر آگاهي از عوامل رشد و نمو و موانع آن، نهال درختي را ظرف سه سال به ثمر مي رساند در صورتي كه يك باغبان عادي و غير مطلع از اصول گياه شناسى،اين راه را در مدت ده سال طي مي كند.

آموزگاران مجرب و آزموده و به اصطلاح (كاركشته) كاري را كه معلمان تازه كار در ظرف شش سال انجام مي دهند، آنها در مدت دو سال انجام مي دهند، از اين نظر هيچ مانع ندارد كه پيامبران بر اثر ارتباط با جهان (غيب) و در پرتو داشتن حس و شعور مرموزي به نام (وحى) از يك سلسله علل طبيعي مجهول و ناشناخته آگاهي داشته باشند كه نوع انسان ها از آن غافل و بي اطلاع باشند و از اين طريق در ايجاد پديده هاي مورد نظر، كمك بگيرند.

2. تأثير نفوس و ارواح پيامبران

ممكن است برخي از پديده ها معلول تأثير نفوس پيامبران و اثر مستقيم ارواح نيرومند آنها باشد، زيرا ما مرتاضاني را مشاهده مي كنيم كه در پرتو رياضت و مجاهدت به مقامي مي رسند كه قادر به انجام كارهاي عجيب و حيرت انگيزي مي گردند كه از حيطه توانايي افراد عادي بيرون است. به كارهايي دست مي زنند كه جز اين كه آنها را معلول اراده نيرومند و نيروي مرموز نفوس آنان بدانيم تفسير ديگري ندارد.

درباره اين گروه، كتاب ها، رساله ها و مقالات فراوان نوشته شده و عكس و شرح كارهاي آنها در مطبوعات جهان منعكس است به طوري كه براي كسي جاي انكار اصل موضوع را باقي نگذارده، اگرچه نمي توان تمام خصوصيات و جزئيات آن چه را كه در مطبوعات منعكس شده پذيرفت، اما اصل كلي مطلب را نيز نمي توان انكار نمود.

بنابراين چه مانع دارد بگوييم: نفوس پيامبران بر اثر توجه و عنايت بي پايان خداوند به انجام كارهايي قادر مي گردند كه از حيطه قدرت بشر بيرون است.

/ 161