خدا و پيامبر اسلام (2) - عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خدا و پيامبر اسلام (2)

درس 67: اعجاز قرآن (3)

اعجاز قرآن از نظر فصاحت و بلاغت

قرآن و بليغان عرب

گاهي تصور مي شود كه در آغاز اسلام، فصيحان و بليغان عرب با قرآن به مبارزه برخاسته اند، ولي بر اثر مرور زمان براي ما مخفي مانده و حكومت هاي نيرومند اسلام از ابراز و اظهار آن به شدت جلوگيري كرده اند، ولي اين انديشه آن چنان باطل و بي اساس است كه ما خود را از هر نوع پاسخ به آن بي نياز مي دانيم، زيرا اگر عرب به معارضه با قرآن موفق شده بود قطعاً آن را در محافل ادبى، اجتماعات بزرگ، موسم هاي حج و بازارهاي بازرگاني كه از نقاط عربستان به آن جا روي مي آوردند اعلان مي كرد و آن را بر ملت عرب مي خواند و دشمنان اسلام آن را مانند سرود در همه محفل ها و مجلس ها با صداي رسايي مي خواندند و در هر مناسبتي آن را تكرار مي كردند و نسل به نسل به يك ديگر تلقين و منتقل مي نمودند و بسان مدعي كه در حفظ گواه خود مي كوشد در حفظ و بقاي آن كوشش مي كردند.

زيرا اين آيات بيش از تاريخ و اشعار دوران جاهلي كه كتاب هاي تاريخ و جوامع ادبي را پر كرده است، موجبات روشني ديدگان آنان را فراهم مي آورد و به محافل و انجمن هاي ادبي آنها نشاط خاصي مي بخشيد، با وجود اين ما از چنين معارضه، كوچك ترين اثري نمي بينيم و نمي شنويم.

گذشته از اين، قرآن، نه تنها عرب عصر رسالت را به معارضه با خود دعوت كرده است، بلكه تمام بشر و بالاتر، همه انس و جن را مورد خطاب قرار داده و همگي را به مبارزه با قرآن دعوت كرد و دعوت خود را به گروه معيني محصور نساخته است و با يك نداي جهاني پيامي به شرح زير فرستاده است:.

بگو اگر انس و جن اتفاق كنند تا همانند اين قرآن را بياورند همانند آن را نخواهند آورد هر چند برخى، برخي ديگر را كمك كنند. (1) .

اين آيه قرن هاست كه در گوش بشر و انسان ها طنين انداز است و تاكنون هيچ كس نتوانسته است به معارضه با قرآن برخيزد.

ما مسيحيان و دشمنان اسلام را مي بينيم كه براي پايين آوردن عظمت و شرافت اسلام و به منظور بدگويي درباره پيامبر اكرم و انتقاد از كتاب مقدس او، هر سال و هر ماه اموال گزافي خرج مي كنند. اگر براي آنان معارضه با قرآن و يا معارضه با سوره اي از سوره هاي قرآن امكان داشت، قطعاً از اين راه وارد شده با آن به معارضه برمي خاستند.

زيرا معارضه با قرآن علاوه بر اين كه آنان را از صرف هزينه هاي زياد و تحمل مشقت هاي فراوان آسوده مي سازد، بزرگ ترين گواه و برهان براي آنها محسوب مي شود و نزديك ترين وسيله براي رسيدن به آرزوي آنهاست. در صورتي كه خردمندان آنان هرگز به فكر معارضه با قرآن نيفتاده اند.

اصولاً اگر انسان با كلامى، انس بيشتر بگيرد چيزي نمي گذرد كه احساس مي كند كه مي تواند نظير آن را بياورد، ولي اين مطلب در قرآن به كلي بر عكس است، ممارست بيشتر با قرآن و تلاوت سوره هاي آن چنين قدرتي را به انسان نمي بخشد و هر چه هم ساعاتي در اين فكر فرو رود، سرانجام جز عجز و ناتواني چيزي در خود احساس نمي كند.

و اين خود گواه بر اين است كه اسلوب قرآن كاملاً از حدود تعليم و تعلم و انديشه بشري خارج است.

خلاصه پيامبر اسلام به وسيله قرآن ضربه شكننده اي بر جامعه بت پرستي و سازمان زندگي آنان وارد ساخت تا آن جا كه ميان پدر و پسر، برادر و برادر و زن و شوهر جدايي افكند و سران شرك در خاموش كردن اين مشعل به همه چيز چنگ زدند، از انكار و استهزا، از آزار و شكنجه وتوسل به عموي پيامبر، حضرت ابوطالب تا نبردهاي خونيني كه به صورت برادركشي در آمد، از هر دري وارد شدند و نتيجه اي نگرفتند و اگر امكان مبارزه با قرآن كه برنده ترين حربه اسلام بود وجود داشت و يا اگر سوره اي مانند سوره هاي قرآن آورده بودند بيش از همه از آن استفاده كرده و شخص پيامبر را در محافل و مجالس خود به محاكمه مي كشيدند و در سرتاسر شبه جزيره اعلام مي نمودند. قرايح ادبي و ذوق شعري آنان در درجه بسيار عالي بود و مواد قرآن و حروف آن را كاملاً در اختيار داشتند.

پس از درگذشت پيامبر، انبوه بي شماري از يهود و نصارا در يمن و سوريه و عراق زندگي مي كردند و همه آنان يا عرب بودند كه به يكي از دو آيين گرايش داشتند و يا با زبان عربي كاملاً آشنا بودند، ولي در طول اين مدت كوچك ترين مبارزه اي از خود نشان ندادند و اقدام به آوردن سوره اي مانند سوره هاي قرآن نكردند.

عداوت منافقان هم در مدينه كمتر از ديگران نبود. آنان در تمام لحظات در كمين اسلام نشسته و از هر راهي بر ضد اسلام استفاده مي كردند، ولي راه مبارزه با قرآن را به روي خود بسته ديدند و از اين راه وارد نشدند. با اين بيان مي توان يقين پيدا كرد كه هرگز عرب معاصر با نزول قرآن و يا كساني كه پس از دوران رسالت زندگي كرده اند نظير قرآن و يا نظير سوره هاي آن را نياورده اند.

سرگذشت چهار دانشمند عهد عباسي

اكنون سرگذشت چهارتن از نويسندگان نامي دوران عباسي را كه به فكر مبارزه با اسلام از طريق آوردن قرآني مانند قرآن محمد افتاده بودند، نقل مي كنيم:.

هشام بن حكم از ياران دانشمند امام جعفر صادق (ع)است. وي از امام صادق (ع)نقل مي كند كه چهار تن از سران الحاد به نام هاي ابن ابي العوجاء، ابوشاكر، عبداذ بن مقفع و عبدالملك بصري در مسجد الحرام گرد آمدند تا در باره مبارزه با قرآن تصميمي بگيرند و با خود چنين گفتند كه، اساس آيين اسلام، قرآن است و يگانه برهان مسلمانان همين كتاب آنهاست كه مي گويند: انس و جن نمي توانند كتابي نظير آن را بياورند و اگر ما چهار نفر كه سر آمد نويسندگان عصر حاضريم دانش و بينش خود را روي هم گرد بياوريم و هر كدام به اندازه قرآن سخن بسازيم در اين صورت برهان مسلمانان را از بين برده ايم.

سپس هر چهار نفر تصميم گرفتند كه هر كدام در نقطه اي به تنظيم يك چهارم كتابي همانند قرآن همت گمارد و سال آينده در همين نقطه با هم ملاقات كنند.

/ 161