خدا و پيامبر اسلام (3) - عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خدا و پيامبر اسلام (3)

درس 73: اعجاز قرآن (9)

اعجاز قرآن از ديدگاه احكام و قوانين

امتيازهاي قوانين قرآن.

5. قوانين اسلام از ضمانت اجرايي كامل برخوردار است.

هدف از جعل قانون، رفع نيازمندي هاي جامعه است. هرگز اين هدف از وجود ذهني قانون و يا وجود كتبي و لفظي آن تأمين نمي گردد. قانون در صورتي مي تواند نيازمندي هاي جامعه را برطرف كند كه در مورد خود اجرا گردد و به اصطلاح (وجود عينى) پيدا كند و در غير اين صورت موجي در هوا و تصويري در ذهن و روي صفحه بيش نخواهد بود.

قانون گذاران براي تأمين اين هدف به فكر ضمانت اجرايي قوانين افتاده اند تا از طريق ضمانت اجرايى، قوانين درباره تمام طبقات اجرا گردد.

ضمانت اجرايي در نظام كنوني بشر از دو عامل تركيب يافته است:.

الف) نيروي بازدارنده از گناه يا قواي انتظامي كه نمي گذارند خلاف در اجتماع پديد آيد؛.

ب) مجازات و كيفر دادن متخلفان كه مربوط به كساني است كه مرتكب گناه مي شوند و اكنون بايد قانون در حق آنان به وسيله قوّه مجريه اجرا گردد.

اين دو نوع عامل هر چند تأثير مشتركي دارند، زيرا اجراي قانون درباره گنهكاران، خود نيز يك نوع عامل بازدارنده است، ولي در عين حال، دو نوع تأثيرمختلف به شمار مي آيند. اينك بحثي فشرده پيرامون عامل نخست:.

نيروي بازدارنده ازگناه يا نيروي انتظامي.

وجود نيروي انتظامي در معابر و مراكز، خود نيروي بازدارنده اجتماعي از ارتكاب گناه است؛ زيرا برخي از مردم در غياب ديدگان پليس، آماده قانون شكني هستند، و با خود چنين مي انديشند كه در اين فرصت مي توانند به مقصد برسند و در چنگال قانون گرفتار نشوند، براي چنين گروهي نيروهاي انتظامى، بهترين عامل بازدارنده از گناه و خلاف است.

هيچ حكومتي حتي حكومت اسلامي از چنين قوايي بي نياز نيست و اصولاً هيچ حكومتي در جهان نمي تواند بدون چنين نيرويي پايدار باشد.

قواي انتظامي در حكومت اسلامي جزئي از گروه امر به معروف است كه بايد آن را نظارت خصوصي نام نهاد و قرآن آن را با جمله زير بيان كرده است آن جا كه مي فرمايد:.

وَلتَكُن مِنكُم اُمَّة يَدعُونَ اِلَي الخَيرِ وَ يَأمُرُونَ بِالمَعرُوفِ و يَنهَونَ عَن المنكَر؛ (1) .

بايد از شما گروهي باشند كه نيكي ها را در ميان مردم اشاعه دهند و از بدي ها بازدارند.

به طور مسلم امر به معروف داراي مراتب مختلف و گوناگوني است و هر مرتبه اي براي خود، مأمور و مسؤول مشخصي دارد و مجريان تمام قوانين درتمام مراحل حتي مراقبان مواد غذايي جزو آمران به معروفند كه ستوني ازحكومت اسلامي را تشكيل مي دهند.

اسلام براي تأمين اين هدف و بازداري مردم از گناه، از دو راه ديگر نيز وارد شده است و با تأسيس نظارت عمومي و پرورش ايمان و اعتقاد به خدا و روز رستاخيز توانسته است قوانين خود را در سطوح مختلف اجرا سازد.

اينك بيان اين دو قسمت:.

الف) نظارت عمومى؛ نظارت عمومي اين است كه تمام افراد مي توانند بر اجراي قوانين نظارت كنند، البته اين نوع نظارت از حدود نصيحت و اندرز و يا آگاه ساختن مراجع صلاحيت دار از جرم ها و مجرم ها خارج نيست و يك چنين نظارت به عنوان يك وظيفه مهم مذهبي است كه تخلف از آن گناه و مايه دوري از رحمت حق است.

يك چنين نظارت عمومي كه همه جامعه را نسبت به يك ديگر سراپا گوش و چشم مي كند در اجراي قوانين نقش مهمي دارد. چه بسا در پرتو نظارت عمومى، گناه و جرم در همين مراحل خنثي گردد و نوبت به مراحل ديگر نرسد. هدف آياتي كه همه افراد جامعه را موظف مي سازد كه بايد امر به معروف كنند، نظارت عمومي است و وظيفه اين گروه از وظيفه قوّه مجريه كه ما آن را نظارت خصوصي مي ناميم كاملاً جداست؛.

ب) ايمان به خدا و اعتقاد به سراي ديگر؛ اين نوع ضامن اجرا در همه جا و در نهان و آشكار وجود دارد و بيشتر در مناطقي مي تواند فعاليت كند كه از كنترل مأموران نظارت خصوصي و عمومي بيرون باشد و اجراي قوانين براي آنان در آن مراحل ممكن نيست. تأثير ايمان به خدا و كيفرهاي الهي در بازداري انسان از گناه، آن چنان روشن است كه ما خود را از هر نوع توضيحي بي نيازمي دانيم.

مجازات متخلفان

مجازات و كيفرهاي دنيوي دومين ركن تأمين كننده عدالت اجتماعي و اجراي قوانين است و در حقيقت نمي تواند موضوع مجازات متخلفان را ركن جداگانه اي شمرد، بلكه مجازات به ضميمه عامل پيشين، عامل واحدي است كه مي تواند اجراي قوانين را در سطوحي تضمين كند، ولي اسلام در مسأله مجازات و كيفرها راه خاصي دارد كه مي تواند مسأله اجراي قوانين را به صورت كامل تري در آورد.

كيفرها

اسلام متخلفان و متمردان را تنها به كيفرهاي دنيوى، مانند قتل، زندان، تبعيد و تنبيه هاي بدني تهديد نكرده است بلكه براي مجرم دو نوع كيفر قائل شده است:.

1. كيفرهاي دنيوى؛ كه بايد به وسيله قوه قضائيه اجرا گردد، از قبيل بريدن انگشتان دست دزد، قصاص قاتل و شلاق زدن؛.

2. كيفرهاي اخروى؛ امتياز قوانين الهي در همين نقطه است كه به كيفرهاي دنيوي اكتفا نكرده و براي گناه، كيفر اخروي كه چاره و فراري از آن نيست قائل شده است. ممكن است مجرم به عناويني بتواند از چنگال كيفرهاي دنيوي خود را برهاند، اما كيفرهاي اخروي آن چنان در كمين گنهكار است كه چاره اي از آن نيست چه برخي از اين كيفرها، لازمه عمل و صورت واقعي گناه است، به اين معنا كه گناه در روز رستاخيز به آتشي تبديل مي گردد.

راستي اگر فردي به مفاد آيه زير مؤمن باشد، ممكن نيست دور گناه بگردد:.

هذا كِتابُنايَنطِقُ عَلَيكُم بِالحَقِ ّ اِنّا كُنّا نَستَنسِخُ ما كنتم تَعمَلُون؛ (2) .

اين نوشته هاي ماست كه به حق سخن مي گويد. ما آن چه را عمل مي كرديد مي نوشتيم.

ما يَلفِظُ مِن قَولٍ اِى لَدَيهِ رَقيب عَتيد؛ (3) .

سخن نمي گويد مگر اين كه مراقبي براي ضبط آن آماده است.

/ 161