درس 27: خداي عالِم و دانا - عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اما قسم چهارم، محال ذاتي است و قابل انجام نيست.

اكنون كه معناي ممكن و محال ذاتي روشن شد به پاسخ پرسش ها مي پردازيم.

قدرت هرچه هم زياد باشد و يا مانند قدرت خدا بي پايان باشد بالأخره به كاري تعلق مي گيرد كه انجام آن محال ذاتي نباشد؛ يعني از قسم اول، دوم و سوم باشد نه از قسم چهارم.

اين كه مي گوييم: قدرت به كارهاي محال ذاتي تعلق نمي گيرد، معناي آن اين نيست كه قدرت خداوند بزرگ ناقص يا محدود است، بلكه معناي آن اين است كه آن كار قابليت انجام شدن ندارد (و قصور و نارسايي در آفريننده و انجام دهنده نيست، بلكه در قابليت آن كار است)، براي روشن شدن مطلب به اين مثال توجه كنيد:.

اگر پارچه اي را در اختيار خياط بگذاريم و از او پيراهني زيبا بخواهيم و نتواند خواسته ما را انجام دهد گفته مي شود: اين خياط توانايي دوختن لباس زيبا را ندارد؛ اما اگر چند آجر و خشت را در اختيار او بگذاريم و از او لباس بخواهيم و او به ما لباس تحويل ندهد، گفته نمي شود توانايي او ناقص است، بلكه گفته مي شود: آجر و خشت قابليت لباس شدن را ندارد؛ او خياط ماهري است؛ اما خشت لباس نمي شود.

هم چنين اگر گفتيم: جهان با اين عظمت در تخم مرغ به آن كوچكي جاي نمي گيرد معناي آن اين نيست كه قدرت خداي متعال، محدود يا ناقص است، بلكه اين كار محال ذاتي است و شدني نيست؛ زيرا لازمه آن اين است كه تخم مرغ در يك زمان هم كوچك باشد و هم بزرگ و جهان خلقت در يك زمان هم بزرگ باشد هم كوچك.

از اين نظر كه بايد ظرف بزرگ تر از مظروف (چيزي كه در ميان ظرف قرار مي گيرد) باشد بايد تخم مرغ به اندازه اين جهان و يا بزرگ تر از آن باشد و از طرفي چون فرض كرده ايم كه جهان در تخم مرغي جاي گيرد و تخم مرغ به همان كوچكي باقي بماند پس بايد به مراتب از جهان كوچك تر باشد.

اين است كه مي گوييم: چنين فرضي محال است؛ زيرا مستلزم (اجتماع نقيضين) در يك آن مي باشد.

و همين طور اگر گفتيم: خداوند موجودي همانند خود را نمي آفريند، معناي آن اين نيست كه قدرت خدا ناقص است، بلكه اين كار محال ذاتي است؛ زيرا لازمه اش اين است كه آن موجود، هم مخلوق باشد و هم نباشد؛ اگر بخواهد مانند خدا باشد بايد مخلوق نباشد در صورتي كه اگر خدا او را خلق كند مخلوق خواهد بود.

و هرگاه در پاسخ سؤال سوم بگوييم: خداوند نمي تواند موجودي بسازد كه ازنابود كردن آن عاجز باشد معناي آن اين نيست كه خدا عاجز است، بلكه معنايش اين است كه اين كار محال ذاتي است؛ زيرا لازمه اش اين است كه آن موجود هم (ممكن الوجود) باشد هم نباشد؛ چرا كه از سويي مخلوق خداست، پس ممكن الوجود است و معناي ممكن الوجود اين است كه قابل فنا و نيستي باشد و از سويي ديگر گفته مي شود: خدا نتواند آن را نابود كند؛ يعني قابل فنا و نيستي نباشد (باشد و نباشد اجتماع دو نقيض است و اجتماع دو نقيض محال است).

علي (ع)در پاسخ يكي از اين پرسش ها فرمود:.

اِنَّ اذ تعالي لايُنسبُ الي العجز و الَّذي سأَلتني لايكُون؛ (10) .

خدا عاجز نيست و به عجز و ناتواني نسبت داده نمي شود؛ ولي آن چه تو مي پرسي شدني نيست.

نقص از قدرت خدا نيست، بلكه خدا قادر علي الاطلاق است و توانايي او بي حد است، اما اين قبيل كارها محال ذاتي است و قابل انجام نيست.

درس 27: خداي عالِم و دانا

دانشمندان و علماي عقايد و مذاهب، از راه هاي گوناگوني علم خدا را ثابت كرده اند و ما از ميان آنها به دو دليل اشاره مي كنيم:.

1. آفريننده يك دستگاه قطعاً از تمام ريزه كاري هاي آن آگاهي كامل دارد، آيا مي توان گفت: سازنده يك هواپيما از قسمت هاي علمي و فني آن بي خبر بوده است، يا نويسنده يك دائرة المعارف از محتويات آن بي اطلاع مي باشد.

هرگاه مصنوعي براساس نقشه، اندازه گيرى، دقت، نظم و ترتيب ساخته شود ما از اين خصوصيات به عالم بودن سازنده آن پي مي بريم، بنابراين از اين كه تمام موجودات جهان از اتم تا كهكشان طبق نقشه و قوانين منظمي آفريده شده است به خوبي مي توانيم دريابيم كه جهان هستي از مبدأ دانا و عالمي سرچشمه گرفته است.

نظام هر ورقي از اوراق اين كتاب بزرگ، يعني جهان هستي گواهي مي دهد كه آفريننده آن از تمام خصوصيات وجودي آنها آگاه بوده است. قرآن مجيد همين دليل را با لطافت خاصي بيان كرده است:.

اَلا يعلمُ من خلق و هُوَ اللَّطيف الخبير؛ (11) .

آيا خداوندي كه موجودات اين جهان را آفريده است، از خصوصيات آنها آگاه نيست.

/ 161