خدا و معاد (12) - عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خدا و معاد (12)

درس 101: چرا درباره معاد بحث مي كنيم

كنجكاوي درباره موضوعى، گاهي به خاطر كسب آگاهي از حقيقتي است كه اطلاع ازآن، يك نوع فضيلت شمرده مي شود، هر چند چنين آگاهى، با زندگي انسان ارتباطي نداشته و علم و جهل آن درحيات مردم بي اثر باشد.

مثلاً آگاهي از اين كه عميق ترين چاه هاي نفت و بلندترين قله هاي جهان در كجا قرار دارد و يا اين كه فاصله دو ستاره (اورانوس) و (نپتون) چه قدر است اينها يك نوع اطلاع از حقيقتي است كه براي انسان نوعي كمال شمرده مي شود و دانستن آنها با زندگي مردم ارتباطي ندارد.

اما بحث درباره معاد از جمله مسائلي است كه با وجود و زندگي انسان كاملاً در ارتباط است و بشر پيوسته مي خواهد از صحت و استواري آن آگاه گردد. انسان خواهان پاسخ به سه سؤال زير است:.

1. از كجا آمده ام (سرآغاز هستى).

2. براي چه آمده ام (هدف زندگى).

3. به كجا خواهم رفت (سرانجام حيات).

و به عبارت ديگر حس كنجكاوى، او را وادار مي كند كه راز هستي و معماي خلقت را درك كند و پيوسته مي خواهد سرآغاز و سرانجام هستي را بداند و هدف از خلقت را به دست آورد.

دانشمندان در مقام پاسخ به اين سؤال ها به دو گروه تقسيم شده اند و در نتيجه دو مكتب مختلف به وجود آمده است كه به هر دو اشاره مي كنيم.

مكتب مادي ها

آنان دايره هستي را به جهان ماده و انرژي منحصر ساخته اند و براي بشر مبدئي جزماده و حياتي جز حيات چند ساله دنيا قائل نبوده و براي خلقت مجموع جهان و آفرينش خود انسان، هدف و غايتي قائل نيستند.

اگر ازآنان سؤال شود كه آغاز هستي كجاست مي گويند: اساس هستي را اتم هاي بي شمارجهان ماده تشكيل داده است. همين اتم هاست كه با نظم مخصوصي تركيب و پيوسته شده و سرانجام به يك رشته ازموجودات درك و شعور بخشيده است.

اگر از آنان پرسيده شود، سرانجام زندگي چيست و پايان زندگي انسان به كجا منتهي مي گردد مي گويند: مرگ پايان زندگي و مرگ انسان ها نابودي آنان است.

اگر از آنان بپرسيم كه آيا براي اصل خلقت به طور عموم و آفرينش به طور خصوص هدف و غايتي وجود دارد در پاسخ مي گويند: چون ماده و انرژي قديمي و ازلي است و پيوستگي و تركيب اتم ها زير نظر يك فرد دانا و توانا انجام نگرفته است، طبعاً براي اصل خلقت آفرينش انسان هيچ نوع هدف و غرضي در كار نيست و مرگ پايان زندگي اوست و پس از آن، حيات مجددي در كار نيست.

قرآن مجيد منطق اين گروه را كه در تاريخ زندگي بشر پيوسته در اقليت بودند نقل كرده و مي فرمايد:.

وَ قالُوا اِن هِىَ اِى حَياتُنا الدُنيا وَما نَحنُ بِمَبعُوثينَ؛(1).

مي گويند: زندگي همين زندگي دنياست و ما هرگزبه حيات مجدد بازنخواهيم گشت.

مكتب خدا پرستان

اين مكتب به پرسش هاي سه گانه، برخلاف منطق مادي ها پاسخ مي دهد.

او براي وجود انسان و براي ماده و انرژى، سرآغازي معتقد است و مي گويد: اين جهان از وجود خداي دانا، توانا، محيط و نامتناهي سرچشمه گرفته است.

هم چنان كه مي گويد: جهان و خصوص انسان براي هدف و غرضي آفريده شده اند.

درباره سرانجام زندگي مي گويد: مرگ دريچه اي است براي زندگي مجدد و معبر و گذرگاهي است براي حيات جديد.

اينها پاسخ هايي است كه مكتب الهي به اين پرسش ها مي دهد.

بشر در طول زندگي در مقام اقناع خويش به يكي از دو مكتب ياد شده پناه برده و خود را راضي ساخته است، اما اين كه اين دو مكتب، كدام يك صحيح و پا برجاست، پاسخ آن در كتاب هاي كلامي و فلسفي كه مربوط به مبدأ و معاد است به خوبي داده شده و خلاصه اي از آن را در درس هاي آينده خواهيد خواند.

آثار سازنده عقيده به معاد

عقيده به زندگي پس از مرگ و اعتقاد به كيفر و پاداش اعمال، نقش بزرگي در آرامش رواني و امنيت اجتماعي ما دارد. آرامش روانى، اثر فردي و امنيت، اثر اجتماعي آن است. اينك درباره آرامش رواني و آثار فردي عقيده به معاد بحث مي كنيم.

بشر هر چند در پرتو قدرت صنعت و تكنيك، درهاي فضا را به روي خود گشوده و انسان هايي را به ماه فرستاده و بازگردانيده است و از قلب و كليه هاي مصنوعي به جاي طبيعي آن استفاده كرده است، ولي در برابر اين پيروزي چشم گير علمى، به سكونت خاطر و آرامش رواني كه زيربناي يك زندگي سعادتمندانه را تشكيل مي دهد، دست نيافته است و بلكه به موازات پيشرفت صنعت و دانش هاي مادى، مشكلات رواني وي افزايش يافته است.

عوامل و مشكلات رواني و ناراحتي هاي روحي او جهت هاي گوناگوني دارد كه موضوعات زير ازعلل چشم گير آن به شمار مي آيند:.

1. ماديگري بي حد و حساب؛.

2. شدايد و مصايب؛.

3. انديشه مرگ.

اينك هر يك از اين سه عامل را به گونه اي توضيح مي دهيم.

/ 161