درس 20: علل گرايش به ماديگري (پنجم، ششم و هفتم) - عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كوتاه سخن اين كه هرگز نمي توان از طريق تكامل تدريجى، تصادف ها، انفجارهاي نامتناهي و جمع و جور شدن شرايط پيدايش پديده هاي منظمي چون گوش، چشم، ساير حواس و اعضاي انسان و خلاصه جهان خلقت را توجيه نمود، بلكه بر فرض صحت نظريه تكامل تدريجي چاره اي جز اين نيست كه گفته شود كه در كنار اين انفجار، خالق دانا و توانايي حضور داشته و همه كارها به فرمان واراده او انجام گرفته است.

و به قول (فروغى) رأي داروين يكي از نظرياتي است كه ثابت مي كند عالم برضابطه و نظام مقرري استوار است و اين امر مهم ترين دليل است بر اين كه عالم نظمي دارد و هرج و مرج نيست و به قول معروف، دنيا صاحب دارد.

4. فرو ريختن بسياري از فرضيه هاي علمي

نظريه بَطلَميوس، در تفسير كيفيت آسمان و زمين نزديك به 1500 سال تمام قدرت خود را حفظ كرد، به طوري كه نظريه او بسان كتاب مقدس در مراكز علمي تدريس مي شد و آن چنان در قلوب دانشمندان نفوذ كرده بود كه برخي از مفسران به جهت ايمان به اصالت و استواري اين نظريه، قسمتي ازآيات قرآن مجيد را كه با اين نظريه تطبيق نمي كرد تأويل و توجيه مي كردند، ولي از آغاز نهضت علمي در اروپا اساس اين نظريه به وسيله چند دانشمند فرو ريخت.

(كپرنيك) لهستاني مركزيت زمين را تكذيب كرد و اثبات نمود كه مركز سيارات، خورشيد است.

(كپلر) آلماني ثابت نمود كه هر سياره در گردش خود به دور خورشيد يك مسير بيضي را هم طي مي كند و سياره هر اندازه به آفتاب نزديك باشد سرعت آن زيادتر است.

(گاليله) با اختراع دوربين، پرده از بعضي اسرار آسمان ها برداشت و بسياري از ستارگان نامرئي را ديد و كهكشان را با ستارگان انبوه تفسير كرد.

(نيوتون) با اثبات قانون جاذبه و قوه گريز از مركز ثابت نمود كه ميليون ها منظومه شمسي و كهكشان در فضا به طور معلق وجود دارند و بعد سياراتي به نام (اورانوس)، (نپتون) و (پلوتون) كشف گرديد.

اين دگرگوني ها حس بدبيني را در بسياري از دانشمندان درباره اكثر مسائل موروثي تحريك كرد و با خود چنين انديشيدند: اكنون كه بي پايگي بسياري از نظريات موروثي فاش شد از كجا معلوم كه ساير نظريات هم اين چنين نباشد هنگامي كه گذشتگان ما دور مسائل حسي تا اين درجه اشتباه كنند شايد در مسائلي كه از افق حس و آزمايش دور و بيرون است بيشتر دچار خطا و اشتباه باشند، از اين راه كم كم شك و ترديد و الحاد و انكار نسبت به مسائل ماوراي طبيعت پيدا شد و مكتب ماديگري ميان گروهي انتشار يافت.

چيزي كه اين حس بدبيني را نسبت به آرا و افكار ديرينه تشديد نمود همان غرور علمي نابهنگامي بود كه دامنگير دانشمندان آن زمان گرديد. آنان با كشف قسمتي از مجهولات، تصور مي كردند كه بر تمام اسرار جهان دست يافته و رازهاي نهفته را فاش كرده اند.

ناگفته پيداست كه غرور، بزرگ ترين حجاب و پرده اي است كه ميان ديده عقل و حقيقت كشيده مي شود و يك فرد واقع جو، هر چه هم با بال هاي علم در فضاي بي كران هستي به سير بپردازد باز بايد مغز و انديشه خود را در برابر اين جهان باعظمت به مراتب كوچك تر از آن بداند كه بپندارد بر تمام مشكلات جهان دست يافته است.

اين غرور علمى، ديري نپاييد و كشف اسرار قسمتي ديگر از طبيعت سبب شد كه بشر به مجهولات بيشتري اعتراف بنمايد و هرچه دانش او بالا برود بر حيرت و سرگرداني او در توجيه اسرار آفرينش افزوده شود.

اروپاي قرن بيستم با اروپاي مادي قرن نوزدهم خيلي تفاوت كرده است. ديگر افتخار و ابتكار علما و دانشمندان بر انكار حقايق ماوراي محسوس نيست، بلكه اين انكار و شك در محسوسات نيز گسترش يافته است.

و از همه مهم تر اين كه وعده ها و مژده هاي محققان و مخترعان ابتداي قرن كه گفته بودند: علم و صنعت و سرمايه داري و رژيم هاي آزاد، معضلات و مشكلات زندگي و بيچارگي هاي بشريت را محو خواهد كرد، و به جايش دانايى، توانايي و آسايش برقرار خواهد ساخت پوچ در آمده است، بلكه با نگراني ها، گرفتاري ها و مسائل جديدي رو به رو شده اند و خواه ناخواه به نداي فطرت خود كه وجود خداي دانا، توانا و حكيم را تصديق مي كند پاسخ مثبت داده اند و هر آن از او استمداد مي طلبند؛ يعني معتقدند كه از راه ايمان به خداوند و مذهب بايد بسياري از مشكلات را حل كرد. .

درس 20: علل گرايش به ماديگري (پنجم، ششم و هفتم)

پنجمين علت گرايش به ماديگري اين بود كه گرايش به فلسفه حسي و اين كه همه چيز را بايد از طريق حس و لمس كشف كرد بسيار اوج گرفته بود و كار به جايي رسيده بود كه انتظار داشتند خدا و روح و ساير موجودات غير مادي را در آزمايشگاه و زير چاقوي جراحي خود مشاهده نمايند و اگر اثري از آنها در قلمرو تجربه و آزمايش نديدند به انكار آن برخيزند! در صورتي كه بسيار واضح است خدا كه وجودي است غير مادي بالاتر از آن است كه در قلمرو آزمايش قرار گيرد.

ششمين علت گرايش به ماديگري جناياتي است كه (ديوان تفتيش عقايد) به نام دفاع از خدا و دين مرتكب شد و اين جنايات ساليان دراز ادامه داشت و بذر عداوت و دشمني را دل ها پاشيد و در نتيجه هنگامي كه آن محكمه، قدرت خود را از دست داد طوفاني از انتقام در ذهن بيشتر مردم پديد آمد و دانشمندان هم براي انتقام گرفتن، احساسات تند مردم را بر ضد كليسا و مذهب بسيج كردند و از اين راه مردم را به سوي انكار خدا كشاندند.

ولي خوش بختانه چيزي نگذشت كه آب ها از آسياب افتاد و سر و صداها خوابيد و طوفان احساسات فرو نشست و حساب كليسا و افكار منحط كشيشان از اعتقاد به خدا و جهان مافوق طبيعت جدا گرديد و بار ديگر دانشمندان به سوي اعتقاد به خدا جذب شدند.

هفتمين علت گرايش به ماديگري اين بود كه پيشرفت غرب در صنعت و تهيه وسايل زندگي سبب گسترش فساد و انحطاط اخلاقي گرديد. پيشرفت بشر در علوم مادي و اختراع همه نوع وسيله لذت جويي و كام يابي و آزادي در شهوت راني ها موجب شد كه بشر از معنويات غافل گردد.

واضح است در محيط هايي كه نوع مردم به شهوت راني و هوس راني و ماديات دل خوش كرده اند نه تنها افكار خداپرستي و خداجويي رشد نمي كند، بلكه آلودگي ظاهري افراد كم كم در دل هاي آنان نفوذ كرده و آنان را به عقايد و افكار ديني بي اعتنا مي سازد.

1. جاثيه (45) آيه 24.

/ 161