درس 4: تأثير ايمان به خدا در كاهش بحران هاي روحي - عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

1. ماديگري بي حد و حساب

گروهي كه معنويات را به دست فراموشي سپرده اند و جز ماديات زودگذر دنيوي هدف ديگري ندارند براي خوب زيستن، ارضاي غرايز و اشباع خواسته هاي دروني خود پيوسته تلاش مي كنند و در عين حال به يك دهم آن چه مي خواهند نمي رسند. نتيجه چنين دنيا خواهي و تجمل پرستي جز تشويش، اضطراب و سلب آرامش فكري چيزي نيست. شخصي كه هدفي جز ثروت اندوزي و بهره گيري مادي و لذت هاي جسمي نداشته باشد و در حقيقت فضاي فكر، روح و روان او را دنيا طلبي و ماديات پر كرده باشد، از آن جا كه قسمت اعظم آن چه را كه در طلب آن است فراهم نمي گردد ناچار دچار ناآرامي فكري و تشويش و نگراني رواني شده پيوسته رنج مي برد و اگر وسوسه آينده تاريك به آن افزوده شود، در اين صورت، اين افكار به صورت يك (خوره) خطرناك، اعصاب او را از بين مي برد. بنابراين، افزون طلبي و اشتهاي سيري ناپذير در مورد ماديات، يكي از عوامل مهم اضطراب است.

2. شدايد و مصايب

جهان ماده آكنده از مصايب و شدايد است. هر فردي در طول زندگي اش با يك سلسله از محروميت ها، شكست ها، سختي ها و حوادث ناگوار روبه رو مي شود و هر كدام از آنها عامل مهمي براي اضطراب، دلهره، غم و اندوه به شمار مي روند. در اين جهان طوفاني كه كشتي زندگي همواره در معرض تصادم با امواج مشكلات گوناگون است هيچ كس نمي تواند واكنش اين عوامل را در روح خود انكار كند.

3. انديشه فنا و مرگ

هر فردي به طور قطع و يقين مي داند كه رشته عمر وي پس از چندي قطع خواهد شد و از آن چه به قيمت عمر خود گرد آورده است، دست خواهد شست. انديشه مرگ كه به صورت هيولاي مخوفي در برابر هر انساني مجسم مي شود براي كساني كه مرگ را پايان زندگي دانسته و به حيات اخروي و زندگي پس از مرگ قائل نيستند، بسيار جانكاه و ناراحت كننده است و زندگي آنان را به ويژه در ايام پيري كاملاً تلخ مي سازد. و هر نوع نشاط زندگي را از آنان سلب مي كند. و گاهي در اين مرحله، فشار رواني به حدي مي رسد كه انسان را به مرگ زود رس دچار مي سازد؛ زيرا وقتي انسان مرفّه، بر پايه اين اعتقاد كه مرگ دروازه فناست و پس از مرگ خبري نيست خود را در آستانه فنا و نيستي ديد، يأس و نوميدي مطلق، روح او را سخت تيره و تار كرده و زندگي را در كام وي تلخ مي سازد.

بر اساس اين عوامل و امور ديگري همانند آنهاست كه زندگي در محيط هايي كه روح ماديگري بر آن حاكم است با رنج و فشار رواني توأم است و بشر مادي در فكر پناهگاهي است كه به روح متزلزل او ثبات و آرامش بخشد و خود را از اين اضطراب و دلهره برهاند. او گاهي براي رهايي خود، به مواد مخدر و قمار پناه مي برد تا در سايه اين عوامل تباه كننده عقل و احساس، مدتي در جهان بي خبري به سر برد و به طور موقت، روح و روان خود را به دست فراموشي سپارد و از فشارهاي روحي غافل و بر كنار بماند و گاهي براي كاستن از فشار رواني به فيلم ها و آهنگ هاي مبتذل و مستهجن و ... پناه مي برد و تصور مي كند كه اين امور با جلوه هاي فرينبده خود مي تواند به روح لرزان و فكر مضطرب او ثبات و آرامش بخشد، زهي تصور باطل، زهي خيال محال!.

ولي پس از مدتي تمام اين عوامل تخدير كننده نيز نوعي دل زدگي و انزجار در او پديد مي آورد و گاه فشار جانكاهِ دلهره هاي دروني به حدي مي رسد كه حتي ممكن است شخص ياد شده به انتحار و خود كشي دست بزند.

درس 4: تأثير ايمان به خدا در كاهش بحران هاي روحي

اعتقاد به خداي حكيم وايمان به مباني مذهبي وتوجه به جهان آخرت، تأثيرشگرفي درتخفيف اين ناراحتي ها و رنج هاي روحي دارد. ايمان به خدا اثرعوامل اضطراب آفرين را خنثي و يا آنها را ريشه كن مي كند؛ زيرا مذهب بامقررات اخلاقي وتعاليم حيات بخش خود، حرص و آز وجاه طلبي وثروت اندوزي انسان را كه ازعوامل اضطراب روحي هستند به نحوصحيحي تعديل مي كند، واورا به عزت نفس ومناعت طبع و نيكوكاري وپرهيزكاري دعوت مي نمايد و با مطرح ساختن پاداش هاي بزرگ وكيفرهاي سخت، برحرص وآز لجام مي زند و از تجمل پرستي وگرايش بي حد وحساب به دنيا كه آرامش و ثبات را ازانسان سلب مي كند جلوگيري مي نمايد، وتحول معنوي شگرفي كه درخور مقام انساني اوست در روانش پديد مي آورد .مخصوصاً آيين اسلام ازتوجه شديد انسان به دنيا كاسته و دنيا و همه وسايل زندگي را وسيله زندگي ونه هدف آن معرفي كرده است و انسان را از اين كه دنيا را هدف خود بداند بازداشته است، از اين رو اثر نامطلوب نخستين عامل اضطراب را كه همان اهتمام حريصانه و افراطي به دنيا و ماديات است از بين مي برد.

/ 161