درس 83: خصوصيات دو مكتب شيعه و سني - عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تقريب است نه تذويب

از گام هاي مؤثر و مثبتي كه در حدود سال 1327 هجري شمسي در راه تقريب و وحدت اسلامي برداشته شد، تأسيس (دارالتقريب بين المذاهب الاسلامية) بود. در عظمت اين مؤسسه همين بس كه شيخ عبدالمجيد سليم و شيخ محمود شلتوت و شيخ محمد مدني كه هر كدام به ترتيب شيخ ازهر و امام اكبر عصر خود بودند،از اعضاي مؤثر و نويسندگان پر شور مجله رسالة الاسلام ارگان رسمي دارالتقريب، به شمار مي رفتند.

اين مؤسسه و اين مجله گام هاي مؤثري در راه تقريب ميان طوايف اسلامي برداشت و بر اثر داشتن بينش صحيح، توانست عواطف ديني مرجع بزرگ شيعه مرحوم آية اذ بروجردي را به خود جلب كند و دارالتقريب مورد تأييد ايشان قرار گيرد تا آن جا كه نامه هايي كه ميان ايشان و شيخ ازهر (عبدالمجيد) رد و بدل مي شد، در صفحات اين مجله منعكس مي گرديد.

هدف اين جمعيت، تقريب و نزديك كردن فرقه هاي اسلامي به يك ديگر بود نه تذويب و آب كردن يكي در ديگرى. هرگز نمي خواستند شيعه را سني كنند و يا سني را شيعه، بلكه مدعي بودند كه با داشتن قدر مشترك هاي فراوان، نقاط اختلاف دو گروه نبايد موجب قتل و جنگ و خون ريزي گردد و حوادث عصر سلطان سليم و شاه اسماعيل تجديد شود. آنان با داشتن چنين هدف بلند هرگز نمي گفتند كه مسائل مورد اختلاف مورد بحث و بررسي صحيح قرار نگيرد، بلكه در صفحات مجله رسالة الاسلام، ارگان دارالتقريب، مسائل اختلافي با بينش صحيح مورد بررسي قرار مي گرفت و شيوه بحث و نگارش طوري بود كه در مدت انتشار مجله، جامعه شيعه در بيان قسمتي از حقايق موفقيت هاي چشم گيري داشت.

درس 83: خصوصيات دو مكتب شيعه و سني

آشنايي با خصوصيات دو مكتب

درست است كه دانشمندان براي اين دو مكتب، مشخصات و مميزات مختلفي بيان كرده اند،ولي اگر با بينش صحيح در ماهيت اين دو مكتب، دقيق شويم، خواهيم ديد كه ريشه اختلاف يك چيز بيش نيست كه هم اكنون به بيان آن مي پردازيم:.

از نظر دانشمندان اهل تسنن، مقام امامت يك مقام اجتماعي است كه در ميان تمام ملل جهان وجود دارد، يعني همان طور كه مقام رياست جمهوري و نخست وزيري يك موقعيت خاص اجتماعي است و در هر اجتماعي مردم به شكل خاصي رئيس جمهور و نخست وزير كشور را انتخاب مي كنند، هم چنين، مقام امامت پس از درگذشت پيامبر گرامى، يك منصب عادي و غير الهي است كه توده مردم يا كساني كه امور مردم در دست آنهاست و به اصطلاح، اهل (حل) و (عقد) هستند، مدير و مسؤول اين مقام را انتخاب مي كنند.

مقام امامت در مكتب تشيع

مقام امامت در مكتب شيعه به گونه ديگر و به شكلي كاملاً مغاير با امامت در مكتب اهل تسنن است. در اين مكتب، مقام امامت يك مقام و منصب الهي است كه بايد متصدي و مسؤول آن را خداوند مشخص سازد.

به عبارت ديگر همان طور كه مقام نبوت، يك مقام و منصب الهي است و بايد نبي و پيامبر را خداوند تعيين نمايد، و هرگز امكان ندارد فردي از طريق گزينش مردم به مقام نبوت برسد، هم چنين مقام امامت يك مقام الهي است كه هرگز فردي از طريق انتخاب مردم و يا انتخاب اهل حل و عقد و شورا به مقام امامت نمي رسد.

هرگز مردم بسان حكومت هاي دموكراتيك، برنامه اي ندارند كه فردي را براي پيامبري انتخاب كنند و يا انتخاب نكنند، بلكه در اين مورد بحث از انتخاب، شورا، اتفاق آرا و اكثريت بي معناست. در اين جا مسأله شناخت و عدم شناخت، ايمان و انكار، تصديق و تكذيب مطرح است.

اگر همه مردم جهان در يك انتخابات كاملاً آزاد (مسيلمه كذاب) را با اتفاق نظر براي نبوت برگزينند و به پيامبر اسلام يك رأي هم ندهند، دموكرات ترين روشن فكر ليبرال اگر مؤمن واقعي باشد نبايد براي چنين گزينش و ردّى، پشيزي ارزش قائل شود.

عين اين مطلب در امام نيز حكم فرماست. امامت واقعيتي است در امام، هم چنان كه نبوت حقيقتي است در پيامبر. از اين جهت بايد نبي و امام را شناخت. گاهي مردم راه شناسايي موضوعي را در اختيار دارند و الماس را از سنگ هاي قيمتي مي شناسند و آن را از شيشه و الماس تقلبي و بلور و الماس مصنوعي تشخيص مي دهند، ولي گاهي در مردم چنين تشخيصي وجود ندارد و چنين وسيله تشخيصي در اختيار ندارند.

به عبارت روشن تر، امامت و پيشوايي پس از پيامبر، همان انجام وظايف مقام رسالت است و امام، تمام وظايفي را كه به رسول و پيامبر واگذار شده، بر عهده دارد. تنها تفاوتي كه رسول و امام دارند اين است كه پيامبر پايه گذار دين و طرف وحي الهي و داراي كتاب است، و امام منهاي اين جهت نسخه دوم پيامبر است، يعني مبيّن و بيانگر اصول و فروع، حافظ و نگهبان دين از تحريف، مرجع كليه امور ديني و دنيوي و تعقيب كننده تمام وظايف مقام نبوت به عنوان جانشين پيامبر است.

در اين نظر و ديد كه وظايف امامت، ادامه رسالت است و امام نسخه دوم پيامبر منهاي نزول وحي آسماني است، بايد اين دو شرط را نيز حتماً دارا باشد:.

1. اعلم امت و آگاه ترين فرد نسبت به اصول و فروع اسلام و برطرف كننده كليه نيازهاي علمي و معنوي امت گردد و امت با وجود او به كسي و مقامي نيازمند نشود.

به عبارت ديگر، داشتن اطلاع و آگاهي وسيع تر نسبت به كليه معارف، اصول، فروع و احكام اسلام، براي امام لازم است، زيرا بدون يك چنين علم وسيع، نمي تواند خلئي را كه از رفتن پيامبر در جامعه اسلامي پديد مي آيد پر كند.

2. مصونيت از گناه و پيراستگي از خطا، زيرا بدون داشتن عصمت نمي تواند اعتماد مردم را به گفتار و رفتار خود جلب كند و نمونه اي براي مردم باشد، هم چنان كه بدون مقام عصمت نمي تواند در قلوب و ارواح نفوذ كند. از اين رو امام به خاطر اين دو جهت، يعني جلب اعتماد مردم و نفوذ در افكار و انديشه ها بايد از تمام لغزش هاي عمدي و سهوي مصون و محفوظ باشد.

بنابراين وظيفه امام در اين مكتب، علاوه بر تأمين عدالت اجتماعي و تحكيم امنيت و گسترش اسلام و ديگر امور متشابه، دو موضوع زير است:.

1. بيان اصول و فروع اسلام و رفع هر نوع نيازمندي هاي علمى، فكري و سياسي جامعه اسلامى؛.

2. حفظ دين از هر نوع تحريف تا معارف و احكام دين به صورت دست نخورده به دست مردم برسد و از اسلاف به اخلاف منتقل گردد و سوداگران و بازرگانان حديث و تاريخ و دشمنان خارجي با حقايق دين بازي نكنند.

درس 84: بهترين راه براي رسيدن به حقيقت

بهترين راه براي درك حقيقت اين گونه مسائل اين است كه زمينه هاي مساعد اين مسأله را در نظر بگيريم و سپس درباره آن داوري كنيم. به عبارت ديگر بايد ديد آيا شرايط سياسى، فرهنگى، اجتماعي و اخلاقي مسلمانان آن روز، كدام يك از اين روش ها را ايجاب مي كرد.

آيا مصلحت دين و دنياي مردم در اين بود كه از جانب خداوند، فردي مشخص گردد كه مرجع فكرى، علمى، سياسي و اجتماعي مسلمانان شود و سرنوشت مردم را از جانب خدا به دست بگيرد و يا اين كه مصلحت در نقطه مقابل آن بود، آيا لياقت و شايستگي مردم به حدي رسيده بود كه بتوانند زمام دار خود را خود تعيين كنند.

روشن تر بگوييم: آيا بقاي اسلام و به ثمر رسيدن هسته و نهالي كه به دست باكفايت پيامبر گرامي غرس گرديد، در سايه كدام يك از دو روش عملي بود.

/ 161