درس 89: برداشت پيامبر گرامي و ياران او از مسأله رهبري - عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نتيجه اين بحث

بر خداوند حكيم كه خواهان گرايش بندگان به آيين توحيد و دين اسلام است لازم است كه پس از درگذشت پيامبر اسلام، فردي عالم و معصوم را جانشين پيامبر خود سازد تا از اين طريق، مقدمات هدايت بندگان خود را فراهم سازد و اسلام و مسلمانان را ازهر نوع تحقير علمي باز دارد و شناسايي و معرفي چنين فردي جز از ناحيه تعيين و تنصيص الهي ممكن نيست.

مسأله هجوم فكرى، ايجاد شك و ترديد، رد و نقد آرا و عقايد اسلامى،با گسترش اسلام در اطراف جهان و ترجمه كتاب هاي فلسفى، علمي و آميزش مسلمانان با ملت هاي روم و يونان، توسعه و گسترش يافت و عناصر ضد اسلامي كه رسماً از الحاد و انكار مقدسات، طرف داري مي كردند، در برابر مسلمانان به صف آرايي پرداختند و نام برخي از آنان مانند (عبدالكريم بن ابي العوجاء)، (ابوشاكر ديصانى) و (عبدالملك بصرى) در صفحات تاريخ و كتاب هاي كلام و مناظره ضبط گرديده است، بنابراين آيا مي توان گفت كه پيامبر اسلام، با توجه به چنين دشمنان نيرومندي كه نمونه هاي آن را در دوران حيات خود ديده بود براي حفظ اسلام از خطر نفوذ افكار بيگانگان فكري نكرده و اين خلأ را با تعيين جانشين پر نكرده است جانشيني كه علم وي همانند علم خود او از علم بي پايان خداوند سرچشمه بگيرد و ازگناه و اشتباه مصون و معصوم باشد.

درس 89: برداشت پيامبر گرامي و ياران او از مسأله رهبري

زمينه ديگري كه ما را به نظر دادن و برگزيدن يكي از دو مكتب كمك مي كند، موضوع ارزيابي پيامبر و ياران او از مسأله رهبري است.

آيا برداشت اين گروه، از موضوع امامت، برداشت انتصابي از جانب خدا بود، يا انتخابي از جانب امت.

سخناني كه در اين مورد به طور كلى، از پيامبر و صحابه او نقل شده روشنگر چگونگي حكومت در اسلام است. شما در مجموع سخناني كه از پيامبر گرامي و ياران او نقل شده است،اثري از انتخاب خليفه از طريق شورا و گزينش امام به وسيله اهل حل و عقد و مانند آنها نخواهيد ديد.

اين نوع اصطلاحات، بسان علل بعد از وقوع است كه به مرور زمان پيدا شده و هدف، توجيه خلافت گروهي است كه به عقيده برخى، از اين طريق برگزيده شده اند.

الفاظي مانند (انتخاب از طريق شورا)، (مهاجر و انصار)، (اهل حل و عقد) و... در زمان مناظره امام با معاويه پيدا شده است و امام مي خواست با منطق دشمن، او را محكوم سازد وگرنه موضوع رهبري در عصر پيامبرتنها به صورت انتصاب از جانب خدا بود.

دلايل نقلي گواهي مي دهند كه مسأله رهبري در زمان پيامبر اكرم(ص)، قيافه انتصابي از سوي خدا داشته و پيامبر عالي قدر، به طور مكرر به مردم مي گفت: تعيين جانشين مربوط به خداست. او هر كس را انتخاب كند، همان رهبر خواهد بود و اختيار اين موضوع در دست من و در دست امت نيست.

دو گواه تاريخي

1. پيامبر اسلام، در موسم حج، كه قبايل عرب، براي زيارت خانه خدا به مكه مي آمدند، آيين خود را بر آنان عرضه مي كرد و هدف خود را از بعثت تشريح مي نمود، هنگامي كه با سران قبيله (بني عامر) تماس گرفت، يك نفر از آنان حمايت خود را از پيامبر اعلام داشت و افزود هرگاه خداوند تو را بر مخالفان پيروزساخت، آيا موضوع زمام داري مسلمانان پس از شما به ما واگذار مي گردد.

پيامبر در پاسخ وي گفت:.

اَلأمرُ اِلي اذ، يَضَعُهُ حَيثُ يَشاءُ؛(1).

موضوع خلافت، مربوط به خداست آن را هر جا كه بخواهد مي گذارد.

وي پس از شنيدن اين سخن ناراحت شد و گفت: هرگز درست نيست كه ما فداكاري كنيم و زعامت از آن ديگران باشد.

2. تنها در اين مورد نبود كه پيامبر دست رد به تقاضاي افرادي زد كه چشم طمع به خلافت اسلامي دوخته بودند و ايمان و اسلام خود را مشروط مي كردند كه موضوع خلافت پس از رحلت پيامبر به آنان محول گردد، بلكه پيامبر در ميان نامه هايي كه به سران كشورها مي نوشت، نامه اي به (هوذة بن على) زمام دار (يمامه) نوشت و او را به آيين اسلام دعوت كرد. وي نيز همانند آن شخصيت بني عامرى، اسلام آوردن خود و حمايت ازآيين اسلام را مشروط به اين كرد كه مسأله زمام داري پس از رحلت پيامبر به او واگذار گردد.

حضرت در پاسخ وي فرمود:.

لا ولاكرامة؛(2).

اين پيشنهاد، صحيح نيست و عزتي در اين كار نيست.

هر فرد منصف و دور از تعصب، با ملاحظه اين دو فراز از تاريخ كه از دست تحريف مصون مانده است، مي تواند موقعيت مسأله را در زمان پيامبر به دست بياورد و مطمئن گردد كه پيامبر پيوسته از اين كه موضوع خلافت به او و يا امت مربوط باشد، كاملاً تحاشي نمود و آن را يك امر الهي تلقي مي كرد.

/ 161