درس 86: سياست داخلي و خارجي اسلام - عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در اين جا ممكن است گفته شود كه اگر قرآن پناهگاه امت و مرجع قطعي مسلمانان در مسائل اختلافي است، چرا امت در مواقع اختلاف به جاي رجوع به امام، به كتاب آسماني مراجعه نكند و از اين ثقل اكبر بهره نبرد.

پاسخ آن روشن است، زيرا كسي منكر داوري قرآن و قاطعيت حكم و بيان او در مسائل اختلافي نيست، ولي قرآن مجيد با تمام گويايي كه دارد و با تمام قاطعيتي كه در طرح مطالب از خود نشان مي دهد، پس از پيامبر پيوسته مستمسك همه فرقه هاي اسلامي بوده و هر ملتي با ظواهر قرآن بر معتقدات خود استدلال كرده است.

گروه اشاعره بر معتقدات خود با قرآن استدلال مي كرد هم چنان كه معتزله كه در نقطه مقابل آنان قرار داشت، نظرهاي خود را با آيات قرآن توجيه مي نمود. گروه خوارج، بديهي ترين و فطري ترين مسأله، يعني لزوم حاكميت در ميان ملت را منكر مي شد و بر عقيده خود به آيه (اِن الحُكمُ اِى ذ) استدلال مي كرد، تمام فرقه هاي اسلامي بر قرآن تكيه مي كردند و عقايد خود را موافق قرآن معرفي مي نمودند.

قرآن براي گروهي مي تواند حجت قاطع و رأي فاصل باشد كه با ذهن خالي و بدون آراي پيشين و بدون پيش داوري هاي غلط، رو به قرآن آورند و به جاي استادي بر قرآن، در برابر آن شاگردي كنند، اما براي گروه هايي كه با صدها پيش داوري مجهز و آماده شده اند و عواملي آنان را در عقايد خويش پا برجا كرده است نمي تواند قاضي و داور، هادي و راهنما و روشنگرباشد.

قرآن مجيد، حجت صامت و ساكت است، يعني نمي تواند در برابر گروه هاي لجوج و عنود و بدفكران و كج انديشان و خودخواهان و پيش داوران، برخيزد و از خود دفاع كند و سوء استفاده آنها را روشن و آشكار سازد و مشت آنها را باز كند.

اين كار بر عهده قرآن ناطق، حجت گويا و امام حي است كه در پرتو علم وسيع و گسترده و عصمت و مصونيت الهي ازقرآن دفاع كند و دست سوداگران را ازآن كوتاه سازد و بي پايگي و تأويل هاي ناروا و تفسيرهاي غلط را روشن سازد.

ب) امام، حافظ احكام اسلام است

تا اين جا لزوم وجود امام معصوم و آگاه براي حفظ اصول و معارف اسلام و حفظ جامعه ازمكتب تراشي ها و مذهب سازي ها روشن گرديد. اكنون درباره لزوم امام در حفظ شريعت و احكام اسلام گفتگو مي كنيم.

اگر اختلاف و دو دستگي امت اسلامي در تفسير معارف و عقايد اسلام، واضح و آشكار است، اختلاف و چند دستگي فقهاي اسلام در فروع و احكام (واجبات، مستحبات، محرمات، مكروهات و مباحات) كيفيت برگزاري فرايض اسلامى، مانند: وضو، نماز، روزه، زكات و حج، چشم گيرتر است. آنان نه تنها در اين مسائل دچار اختلاف و دو دستگي هستند، بلكه در مسائل مربوط به شكار و ذبح حيوانات، نحوه تقسيم مواريث، مقدار كيفرها و... اختلاف شديدي دارند. پيشوايان مذاهب چهارگانه اهل تسنن در كمتر مسأله اي اتفاق نظردارند. مسلمانان درموضوع وضو كه كار روزمره آنهاست، اختلاف نظر دارند و هر فرقه اي با ظاهر قرآن براي نظر خود استدلال مي كند. بنابراين وجود امام براي حل اين اختلافات و حفظ احكام واقعي اسلام لازم است.

ج) امام، حافظ سنت پيامبراست

وجود امام، نه تنها در جلوگيري ازاختلافات دراصول و فروع مفيد وضروري است، بلكه وجود وي در مرحله ديگر كه خطرناك تر ازاختلاف دراصول و فروع است، به صورت ضروري تري تجلي مي كند؛ زيرا يكي ازبلاهاي بزرگي كه جامعه اسلامي پس ازدرگذشت پيامبرْبا آن رو به رو شد، موضوع داغي بازار جعل حديث بود. جاعلان حديث و تاريخ، با انگيزه هاي گوناگون وارد اين ميدان شدند. برخي ازيهوديان و مسيحيان مسلمان نما مانند (كعب الاحبار) و يا (وهب بن منبه) روي عداوتي كه با اسلام داشتند، يك رشته اسرائيليات و مسيحيات را وارد تاريخ اسلام كردند و گروهي ازمسلمانان ضعيف الايمان،به تحريك خلفا و امراي وقت و يا به خاطرشهرت و مقام خواهي يا انگيزه هاي ديگردست به جعل حديث زدند.اينك مشروح اين قسمت:.

گروه منافق، چه آنهايي كه مشرك بودند و به ظاهر مسلمان شدند و يا آنهايي كه از آيين يهود و مسيح پيروي مي كردند، و سپس به عللي به اسلام تظاهر نمودند، ضربه هاي سنگيني بر علوم و معارف اسلام وارد آوردند. آنان با وارد كردن خرافات اسرائيلي و مسيحي در بين احاديث اسلامي و يا جعل حديث از زبان پيامبر گرامى، چهره فرهنگ اسلام را دگرگون كرده و آن چه را كه تعاليم اسلام از آن بيزار است، در فرهنگ اسلام وارد ساختند و به خورد جامعه عوام و ساده لوح مسلمان دادند و مردم بر اثر خوش بيني به بيان شيرين و قيافه جذاب و ظاهر الصلاح آنان، تصور كردند كه آن چه از آنان مي شنوند، همگي حق و حقيقت است.

اين جاست كه لزوم وجود امام معصوم و پيراسته از گناه و اشتباه كه بر صراط مستقيم اسلام باشد كاملاً احساس مي گردد تا مردم در پرتو مراجعه به وى، حق را از باطل و حقيقت را از مجاز بازشناسند، و نه تنهادر مواقع مراجعه مردم، حقايق را بازگو كند، بلكه همانند صاعقه آسمانى، ريشه اين نوع احاديث مجعول و منقولات باطل و افكار بي پايه را بسوزاند و جامعه را از دست اين نوع جاعلان حديث و دروغ پردازان تاريخ برهاند.

درس 86: سياست داخلي و خارجي اسلام

درگذشته ياد آور شديم كه آگاهي از صحت و استواري يكي ازدو مكتب، در گرو محاسبات زمينه هاي موجود در زمان پيامبر گرامي است، از اين رو، فرد واقع بين، بايد شرايط و امكانات حاكم بر عصر رسالت را به دقت مورد بحث و بررسي قرار دهد، زيرا حكم الهى، قطعاً مطابق امكانات و عوامل ايجابي و سلبي آن زمان خواهد بود و هرگز معنا ندارد كه شرايط محيط، انتصاب از جانب خدا را ايجاب كند و نيز مصلحت اسلام و امت در آن باشد، ولي خداوند حكيم برخلاف اين مصالح، موضوع رهبري را به صورت يك مسأله انتخابي به مردم واگذار كند و يا بر عكس، مثلاً عوامل ايجاب كند كه مردم بتوانند خود، پيشواي خويش را انتخاب كنند، ولي وحي آسماني خلاف آن را تصويب كند. از اين رو، بهترين راه تحقيق، بحث و بررسي درباره شرايط و زمينه هاست. آيا شرايط و مصالح ايجاب مي كرد كه امام از جانب خدا معرفي گردد و يا ايجاب مي كرد از جانب مردم انتخاب شود.

/ 161