درس 115: زندگي برزخي چيست - عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

درس 115: زندگي برزخي چيست

زندگي پس ازمرگ و پيش از وقوع رستاخيز در اصطلاح قرآن و دين، همان زندگي برزخي است. (برزخ) در لغت عرب به معناي حايل و فاصله است. گويي اين بخش از زندگى، حد فاصل ميان دو زندگي دنيوي و اخروي است.

بسياري از افراد علاقه دارند كه از زندگي انسان در برزخ و حقيقت و ماهيت اين عالم آگاهي كاملي به دست آورند، ولي بايد توجه داشت كه آگاهي كامل از جهان برزخ براي ما امكان پذير نيست و تا انسان گام در آن جهان نگذارد نمي تواند به كيفيت آن پي ببرد، هم چنان كه درباره سراي ديگر و عالم آخرت نيزاين چنين است. فقط مي توان صورتي ناقص و شبحي مبهم از آن جهان ترسيم كرد، زيرا بشر از واقعيت اشيايي مي تواند آگاه گردد كه در قلمرو زندگي او قرار گيرد و نمونه هايي از آن را در دست داشته باشد.

ازاين جهت اهل تحقيق معتقدند: آگاهي كامل از خصوصيات زندگي برزخي و حيات اخروي در صورتي ميسر است كه انسان ازاين جهان رخت بربندد و به سوي آن جهان بشتابد.

با وجوداين مي توان به كمك آيات، روايات و بياناتي كه فلاسفه دارند نشانه هايي از عالم برزخ و جهان ديگر به دست آورد.

حيات برزخي

آيات قرآن و احاديث اسلامي و دلايل تجربي به روشني دلالت دارند كه مرگ انسان به معناي فناي حقيقي نيست، بلكه معناي جدايي روح ازبدن عنصري مادي و تعلق آن به بدن لطيف تر است.

شايسته است به برخي از آيات كه روشنگر حيات برزخي انسان است اشاره كنيم:.

1. وَ لا تَقُولُوا لِمن يُقتَلُ في سَبيلِ اذ اَموات بَل اَحياء وَلكن لاتَشعُرُونَ؛(8).

به افرادي كه در راه خدا كشته مي شوند مرده نگوييد آنان زندگانند، ولي شما درك نمي كنيد.

در آيه ديگري نه تنهابه زنده بودن آنان تصريح مي كند، بلكه آشكارا مي رساند كه آنان در آن جهان روزي مي خورند و به فضل و كرم خدا خوش حالند.

2. وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيل اذِ اَمواتاً بَل اَحياء عِندَ رَبِّهِم يُرزَقُونَ؛.

3. فَرحينَ بِما آتاهُمُ اذ مِن فَضله وَ يَستَبشِرُونَ بِالَّذينَ لَم يَلحَقُوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَى خَوف عَلَيهِم وَ لاهُم يَحزَنُونَ؛(9).

افرادي را كه در راه خدا كشته مي شوند مرده مپندار، بلكه زندگانند كه در نزد پروردگارخود روزي مي خورند.

به آن چه كه خداوند از فضل خود به آنان داده است خوش حالند و به كساني كه هنوز به آنان نپيوسته اند، بشارت مي دهند (يا ازسرنوشت كساني كه هنوزبه آنان نپيوسته اند شادمانند) كه نه بيمي دارند و نه غمگين مي شوند.

اين آيات نه تنها به زنده بودن آنان تصريح مي كند، بلكه از آثار جسمي و روحي حيات كه همان روزي خوردن و شادمان گرديدن است خبر مي دهد، البته اين آيات درباره شهيدان راه خداست و حكايت ازحيات برزخي آنان مي كند.

4. حَتّي اذا جاءَ اَحَدَهُمُ المَوتُ قالَ رَبِ ّ ارجِعُونِ لَعَلّي اَعمَلُ صالحاً فيماتَرَكتُ كَه اِنَّها كَلِمَة هُوَ قائِلُها وَ مِن وَرائِِهِم بَرزَخ اِلي يَومِ يُبعَثُونَ؛(10).

هنگامي كه مرگ يكي ازآنان فرا رسد، مي گويد: پروردگارا! مرا باز گردان، شايد در مورد (اموالى) كه ترك كرده ام عمل شايسته اي انجام دهم. هرگز (بازگشتي نيست) اين سخني است كه وي گوينده آن است؛ پشت سرآنان برزخي است تا روزي كه برانگيخته شوند.

ظاهر آيه مي رساند كه براي ايشان، پس ازمرگ حد فاصل و حايلي است ميان زندگي دنيا و روزرستاخيز و انسان در اين حد فاصل باقي مي ماند، در اين صورت بايد علاوه بر بدن و جسم كه در اين حد مي پوسد و متفرق مي گردد، براي انسان واقعيتي باشد كه بتوان گفت وي در اين حد فاصل مي ماند و اين واقعيت همان روح و روان است.

گذشته براين، ظاهراً آيات، مربوط به مشركان منكر رستاخيز است و جاي اين سؤال است كه چرا اين گروه چنين آرزو مي كنند كه بار ديگر به اين جهان بازگردند به خاطر اين كه در لحظات مرگ، جايگاه خود را در برزخ مشاهده مي كنند و ازسرنوشت رقت بار خود آگاه مي شوند و اگر در چنين لحظات چيزي براي آنان آشكار نمي شد، جهت نداشت كه گروه منكر رستاخيز، آرزوكنند كه بارديگر به اين جهان باز گردند و عمل صالح انجام دهند.

ترسيمي از زندگي برزخي

بدن برزخي و عذاب و نعمت هاي آن جا را مي توان به گونه اي به لذت و يا نعمت هاي هنگام خواب تشبيه كرد.انسان در عالم رؤيا واقعاً كارهاي شگفت انگيزي انجام مي دهد: راه مي رود، سخن مي گويد، مي انديشد و... هرگاه اين كارها را با زندگي عنصري و مادي بسنجيم فاقد حقيقت خواهد بود، ولي اگر ازنسبت گيري و مقايسه صرف نظركنيم، بايد گفت: اين كارهادر ظرف رؤيا براي خود حقيقتي دارند، زيرا خوشي ها، آرامش ها، آلام و دردهاي رؤيايى، براي خود خالي ازيك نوع واقعيت نيست. چه بسا حالات انسان در خواب بر بدن عنصري نيز اثرمي گذارد.

حالا اگريك چنين زندگي رؤيايى، واقعيت بيشتر و حقيقتي روشن ترپيدا كند، بايد نام آن را زندگي برزخي نهاد.

در آن جا ماده و عنصريا مولكول و اتم وجود ندارد، ولي صورت تمام موجودات جهان بي آن كه ماده و وزني در كار باشد موجود است.

از اين جهت دانشمندان مي گويند: در جهان برزخ، آثارماده ازگرمي و سردى، شيريني و تلخى، شادماني و غمگيني هست، هر چند خودماده وجود ندارد. در آن جا خوردن و آشاميدن،سماع و استماع و رؤيت و ديدن وجود دارد، اگرچه ازماده اي كه زندگي ما بر آن توقف دارد خبري نيست.

پيامبر گرامي درجنگ بدر دستورداد كه كشته هاي قريش را به چاهي بريزند، سپس بر سرچاه ايستاد و به آنان خطاب كرد و گفت: آيا آن چه را كه خداي شما وعده كرد حقيقت داشت مسلمانان گفتند: آنان مردگانند و چگونه با آنان سخن مي گوييد پيامبر فرمود: شما ازآنان شنواترنيستيد، آنان مي شنوند، ولي اجازه سخن گفتن ندارند.(11).

از اين بيان مي توان به حقيقت سخني كه محدثان اسلامي از پيشوايان اسلام نقل كرده اند پي برد.

اَلقَبرُ اِمّا رَوضَة مِن رياضِ الجَنَّةِ او حُفرَة مِن حُفَر النار؛(12).

قبر يا باغي است از باغ هاي بهشت و يا گودالي از گودال هاي دوزخ. .

1. ص (38) آيه 27.

2. همان، آيه 26.

3. ص (38) آيه 28.

4. آيات بينات، ص 142 141.

5. همان، ص 131.

6. همان، ص 135.

7. در زمان تأليف كتاب استادعلامه طباطبايي (ره) در قيد حيات بود.

8. بقره (2) آيه 154.

9. آل عمران (3) آيه هاي 169و 170.

10. مومنون (23) آيه هاي 10099.

11. ابن هشام، سيره، ج 2.

12. شيخ طوسى، امالى،ص 18؛ بحارالانوار، ج 6، ص 218.

/ 161