صفحه نيلگون آسمان ما با ستارگان درخشنده خود پيوسته مورد توجه انسان بوده و در هر دوره اي به نحوي مورد تفسير واقع شده و نظرهاي گوناگوني درباره آن ابراز گرديده است. روزگاري هيئت (ذيمقراطيس) و دوراني هيئت (فيثاغورث) افكار دانشمندان جهان را به خود مشغول ساخت. سپس در قرن دوم ميلادي هيئت (بطلميوس)(4) پديد آمد و قريب پانزده قرن بر جوامع علمي جهان ازشرق و غرب حكومت كرد و در نهضت اخير علمي غرب، اساس آن به وسيله چهار دانشمندغربي متزلزل گرديد و معلوم شد كه آن همه تفسيرها و دقت ها درباره آسمان ها و زمين، پنداري بيش نبوده است.
پايه گذاران هيئت جديد
چهار تن هيئت جديد را پايه گذاري كردند و هر يك ازاين چهارتن توانستند پرده ازروي رازي از جهان آفرينش بردارند. آنان عبارتند از:.1. (كپرنيك) لهستاني كه مركزيت زمين را تكذيب كرد؛.2. (كپلر) آلماني كه ثابت نمود هر سياره اي در گردش خود به دور خورشيد يك مدار بيضي شكل را طي مي كند؛.3. (گاليله) ايتاليايي كه با اختراع دوربين، ستارگان نامرئي بسياري را كشف كرد؛.4. (نيوتن) انگليسي كه با كشف قانون جاذبه عمومى، ثابت كرد (برخلاف پندار بطلميوس كه تصور مي كرد ستارگان مانند ميخ بر پيكر جسمي بي رنگ (فلك) كوبيده شده اند، ميليون ها منظومه شمسي و كهكشان ها و سحابي ها در فضا معلقند و در پرتو قانون جاذبه و قانون نيروي گريزازمركز كه در سراسر جهان آفرينش، در تمام كرات، سيارات، كواكب، كهكشان ها و حتي ميان دو ذره بسيار كوچك و ناچيزحكم فرماست، از سقوط و اصطكاك مصون و محفوظ مانده اند.خلاصه در پرتو اين دو قانون است كه تمام اجسام داراي حالتي هستند كه يك ديگر را جذب مي كنند و هيچ موجودي ازجان داران و غيره ازاين قانون مستثنا نيست. نيروي جاذبه با فاصله دو جسم، نسبت معكوس دارد؛ يعني هر چه اجسام به هم نزديك تر و فاصله آنها كمتر باشد، نيروي جاذبه آنها بيشتر مي گردد و هر چه فاصله اجسام بيشتر باشد، نيروي جاذبه آنها كمتر مي شود، در نتيجه اگر تنها قانون جاذبه بر جهان حكومت مي كرد، اجرام و اجسام به هم مي پيوستند و انتظام از بين مي رفت. و اگر تنها قانون نيروي گريز از مركز وجود داشت، نظام كنوني از ميان مي رفت و هر سياره اي به گوشه اي سقوط مي كرد.قوه گريز از مركز در همه اجسامي كه حركت دوراني دارند وجود دارد؛ مثلاً هنگامي كه آتش گردان را مي چرخانيم احساس مي كنيم كه دست ما را مي كشد اين همان نيروي گريز از مركز است.در سايه اين دو قانون، ميليون ها موجود در فضا معلق و بدون ستون است و بدون سقوط به حركت خود ادامه مي دهند.شكي نيست كه نيروي مرموزي در درون زمين وجود دارد كه همه اجسام را به سوي خود مي كشد و همه پيش از نيوتن آن را احساس مي كردند، اما اين كه اين قانون به صورت عمومي بر سرتا سر جهان آفرينش حكومت مي كند كسي پيش از نيوتن ظاهراً از آن آگاهي نداشت و تنها اوبود كه براي نخستين بار در قرن هفدهم ميلادي با الهام گرفتن از سقوط يك سيب به زمين، پرده از روي اين قانون بزرگ برداشت.مي خواهيد شما هم مسأله سقوط سيب را افسانه و ساختگي بدانيد آن چنان كه (هوپ) دانشمند معروف تصور كرده است يا براي آن واقعيت قائل باشيد در هر دو صورت اين را نمي توان انكار كرد كه كاشف قانون جاذبه عمومي نيوتن است.اهميت اين قانون به قدري است كه بعضي قرن هفدهم را قرن نيوتن ناميده اند. نيوتن ساعت هاي طولاني در سكوت و انديشه فرو رفت تا توانست اين قانون پيچيده را كشف كند.قرآن مجيد متجاوز ازده قرن قبل از نيوتن به اين حقيقت علمي در دو جاي قرآن تصريح كرده مي فرمايد:.اذ الذي رَفَعَ السَمواتِ بِغَيرِ عَمَدٍ تَرَونَها؛(5).خداوندي كه آسمان ها را بدون ستون هايي مرئي برافراشت.خَلَق السّمِواتِ بغير عَمَدٍ تَرَونَها؛(6).(او) آسمان ها را بدون ستون هايي كه آن را ببينيد آفريد.با توجه به اين كه جمله (ترونها) صفت لفظ (عمد) كه جمع (عمود) است مي باشد و ضمير در (ترونها) به عمد برمي گردد، معناي جمله چنين است: خداوندي كه آسمان ها را برافراشت بدون ستوني كه آن را ببينيد. در حقيقت، آيه ستون مرئي را نفي مي كند نه اصل ستون را.اين نظر را بسياري از مفسران از جمله ابن عباس اختيار كرده اند(7).و احاديثي كه ازپيشوايان ما رسيده كاملاً آن را تأييد مي كند.حسين بن خالد ازامام هشتم علي بن موسي الرضا(ع)نقل مي كند كه آن حضرت فرمود:.اَلَيسَ اذ يَقُولُ بِغَيرِ عَمَدٍ تَرَونها فَقُلتُ بَلي قالَ: ثَمَّ عَمَد لكِن لاتَرَونَها؛(8).آيا خداوند نمي فرمايد كه بدون ستون هايي كه آن را ببينيد گفتم آرى، فرمود: در آن جا ستون هايي وجود دارد، ولي ديده نمي شوند.مؤيد اين نظر روايتي است كه از امام امير مؤمنان (ع)نقل شده كه فرمود:.